بخش جهانی صنعت برق امروزه با سه چالش عمده امنیت عرضه برای همگامی با تقاضای روز افزون، مبارزه با تغییرات آب و هوا و گرایش جهانی به سمت شهرنشینی گسترده روبهرو است.
امنیت عرضه پایدار انرژی برق موضوعی حیاتی است و آژانس بینالمللی انرژی تخمین میزند که 1.4 درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی باید بین سالهای ٢٠١٠ تا ٢٠٣٥ (معادل 33 تریلیون دلار در 25 سال) در سیستم انرژی سرمایهگذاری شود. دو سوم این سرمایهگذاریها باید در اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه باشد تا رشد سالانه دو درصدی پیشبینیشده در نیازهای اولیه به انرژی را برآورده کند، در حالی که یک سوم باقیمانده برای جایگزینی زیرساختهای قدیمی مورد نیاز است. در موضوع محیطزیست سازمانهای جهانی مقید به کاهش ٥٠ درصد از گازهای گلخانه ای تا سال ٢٠٥٠ هستند، در این مورد بخش انرژی در خط مقدم قرار دارد، زیرا دو سوم انتشار گازهای گلخانهای جهانی، انتشار کربن مربوط به آن بخش است. سومین چالش عمده شهرنشینی گسترده است، به ویژه در کشورهای نوظهور و در حال توسعه که در آنها این روند بهویژه قابل مشاهده است؛ زیرا شهرها حتی زمانی که به شیوهای نسبتاً نامنظم توسعه مییابند شانس بیشتری برای فرار از فقر نسبت به مناطق روستایی ارائه میدهند. بدین منظور صنعت برق برای رویارویی همزمان با این سه چالش باید نقش تعیین کنندهای در سیستم انرژی ایفا کند. مقابله با تغییرات آب و هوایی؛ صنعت برق در خط مقدم در حال حاضر تولید انرژی برق، ٤٠ درصد از انتشار کربن تولید شده در بخش انرژی یا ٢٥ درصد از مجموع انتشار گازهای گلخانهای را تشکیل میدهد. میتوان رابطه مستقیمی بین وضعیت فعلی و ترکیب تولیدی که برای همگامی با تقاضای روزافزون برق استفاده میشود ردیابی کرد. دو سوم از تولید انرژی برق از طریق مصرف سوختهای فسیلی (٤١ درصد زغال سنگ، ٢٦ درصد گاز و نفت) و یک سوم از روشهای بدون تولید کربن (منابع این بخش ١٤ درصد هستهای، ١٦ درصد برقابی و سه درصد دیگر انرژیهای تجدیدپذیر) انجام میگیرد. برای مقایسه توجه به این مثال تولید برق از طریق زغال سنگ حدود یک تن دیاکسیدکربن در هر مگاوات تولید میکند در حالی که تولید همین میزان انرژی به کمک فناوری توربینهای گازی سیکلترکیبی موجب تولید ٤٥٠ کیلوگرم دیاکسیدکربن میگردد. اهمیت نوآوری در بلندمدت، فناوریهای در حال توسعه امروز پاسخگوی کامل نیازهای جوامع بشری هستند. چالش این است که به اندازه کافی در تحقیق و توسعه سرمایهگذاری کنیم تا اطمینان حاصل شود که اثرات آنها در زمان مناسب ظاهر میشوند، روشهایی که در دراز مدت اثربخشی بیشتر و هزینه کمتری دارند و بر اساس شواهد میتوانند طی سالهای پیشرو مستقر شوند. تولید انرژی با استفاده از منابع تجدیدپذیر نظیر فتوولتائیک خورشیدی یا انرژی جزر و مد نمونههای از این دست میباشند. دستیابی به الکتریسیته بدون کربن بیشک نقش مهمی در ایجاد شهرهای پایدار خواهند داشت زیرا پاسخگوی نیازهای شهری به انرژی برق صرفنظر از بروز موضوعات گرمایش زمین، انتشار کربن و آلودگیهای زیستمحیطی هستند. نقش سیاستهای عمومی رشد نیاز به انرژی طی سالهای آتی به حدی است که تدوین سیاستهای جهانی و منطقهای مناسب تعیین کننده خواهد بود. بر این اساس این سیاستها باید سه معیار را رعایت کنند: 1. خط مشیها باید بصورت بلند مدت طراحی شوند چرا که ثابتهای زمانی در صنعت برق طولانی هستند. نیروگاهها به گونهای طراحی شدهاند که بین ٣٠ تا ٦٠ سال در خدمت باقی بمانند. این موضوع در مورد زیر ساختهای انتقال برق زمان بیشتری است. 2. بهینهسازی و ارتقا بازدهی لوازم برقی و تجهیزات مصرف کننده انرژی، تجهیزات فعال در حوزههای حمل و نقل، صنعت و خانگی میتواند راهی موثر در کاهش هزینههای بالای عدم تقارن اطلاعاتی (عدم آگاهی از کارآمدترین راهحلها) باشد. 3. سرمایهگذاری بلندمدت و کافی در بخشهای زیر ساخت، استقرار مؤثر فناوریهای نوین به ترتیب بلوغ و تشویق در اجرای پژوهشهای مرتبط با حوزه بهینهسازی تولید و مصرف انرژی در کنار زمینهسازی برای پیشرفت فناوری مطابق با نیاز رو به رشد جوامع انسانی صورت پذیرد. نتیجهگیری براساس آنچه ارائه شد تدوین سیاستهای مناسب فرا منطقهای و جهانی، سرمایهگذاری مناسب برای توسعه سریعتر فناوریهای نوین و مدیریت مصرف صحیح انرژی از موثرترین راهکارهای موجود در حذف چالشها و تضمین امنیت انرژی برق پایدار در سالهای پیشرو است.
نظر شما