به گزارش خبرگار فرهنگ و هنر خبرگزاری سلامت، کیانا فرهی؛ پزشک متخصصی است که علاوه بر کار طبابت به عنوان مجری و کارشناس در برنامههی حوزه سلامت و علمی تلویزیون نیز فعالیت میکند. مخاطب تلویزیون او را با اجرای برنامههای «ضربان» و «دکتر سلام» که از شبکه سلامت سیما پخش میشوند، به خاطر میآورد. گفتوگویی با او داشتیم و به آسیبشناسی اجرا در حوزه سلامت پرداختیم که در ادامه میخوانید.
چطور وارد کار اجرا شدید؟
من همیشه علاقمند به برنامههای رادیو بودم و به واسطه شغلم در محیط بیمارستان همیشه رادیو گوش میدادم. سال ۹۰ برنامهای به نام «نمایشخانه» از رادیو نمایش پخش میشد که از علاقمندان به نویسندگی و آیتمسازی دعوت میکرد. من به آن برنامه ایمیل دادم و آنها با من تماس گرفتند. به این ترتیب در برنامه «نمایشخانه» به عنوان نویسنده حضور پیدا کردم. بعد از چند قسمت که نویسندگی کردم به برنامههای دیگر رادیو هم راه پیدا کردم. به واسطه علاقهای که داشتم فیلمها و سریالها را دنبال میکردم به عنوان طراح سوالات مسابقه هم با برخی برنامهها همکاری میکردم. سپس اولین اجرا را در سال ۹۱ در برنامه «سیب سلامت» رادیو تهران تجربه نمودم. بعد در رادیو سلامت به عنوان کارشناس، مجری و مشاور به فعالیت پرداختم. در سال ۹۳ وارد تلویزیون شدم و برنامه «دکتر سلام» را اجرا کردم. پس از آن برنامههای مختلف سلامت و علمی را تجربه نمودم.
گاهی مجبور میشویم با یک باور عمومی مقابله کنیم
اجرای برنامههایی با محور سلامت چه تفاوتها و حساسیتهایی با دیگر برنامههای تلویزیون و رادیو دارد؟
با توجه به اینکه علاوه بر رسانه در فضای مجازی و مطبوعات هم مطالب زیادی در حوزه سلامت وجود دارد. به علاوه در فضای مجازی کنترل مشخصی هم از نظر محتوای علمی وجود ندارد و بر این اساس شنیدهها در حوزه سلامت بسیار زیاد هستند. اینکه در برنامهای با محور سلامت افراد بتوانند مطالبی را که مورد علاقه جامعه است، استخراج و درست به بیننده منتقل کنند، اصل مهمی است. از طرفی گاهی ما مجبور میشویم با یک باور عمومی که افراد بسیاری بر آن تاکید و اعتماد دارند، مقابله کنیم. مثلا این باور که آبغوره پس از غذای چرب، چربیها را از بین میبرد؛ در این حالت باید آنقدر جسارت داشته باشیم که بگوییم که این موضوع اشتباه است و آن را در برنامه مطرح کنیم. همچنین در این برنامهها باید بتوانیم بین شاخههای مختلف طب نوین و سنتی تعادل عادلانهای برقرار کرده تا آنچه که برای مخاطب مفید است را به او منتقل کنیم.
شما به واسطه تخصصتان هم به عنوان کارشناس در برنامه حضور دارید و هم اجرا میکنید، چطور مدیریت میکنید که هم جاذبههای اجرا حفظ شود و هم حق مطلب در کارشناسی ادا شود؟
اجرا، ساده و مختصرگویی را به من یاد داد؛ یعنی باید به گونهای مطلب را عنوان کنم که برای همه قابل فهم باشد. این الگو را ما از زبان فردوسی هم میشنویم که بهقدری در شاهنامه ساده صحبت کرده که حتی برای ما پس از قرنها هم قابل فهم است. اجرا به من آموخت که سادهگو باشم بیآنکه حوصله بیننده یا شنونده سر برود در عین حال باید به طور مستقیم به مطلب اشاره کنم. از اینها در کارشناسی بهره میگیرم و سعی میکنم زمانی که به عنوان کارشناس صحبت میکنم به این موارد دقت کنم. همچنین سعی میکنم زمانی که در مقام کارشناس هستم با قاطعیت بیشتری صحبت کنم و کمتر پرسشگر باشم. در واقع در مقام کسی باشم که پژوهشها را به دیگران انتقال میدهد. در اجرا تلاش میکنم در مقام پرسشگری باشم که به دنبال پژوهشها است. به این روش اجرا و کارشناسی را از هم تفکیک میکنم.
رسانههای دنیا بهداشتمحور و پیشگیریمحور عمل میکنند
شما اجرای برنامههای شاخصی مانند «دکتر سلام» و «ضربان» را در شبکه سلامت برعهده داشتید، براین اساس فکر میکنید برنامههایی با محوریت سلامت چقدر با اقبال عمومی مواجه میشوند و مردم به پاسخ سوالاتشان میرسند؟
من در بررسی که داشتم، دیدم برنامههای سلامت در دنیا همیشه با اقبال خوبی مواجه میشوند. حوزه برنامههای سلامت با جان آدمها ارتباط دارد و برای همه مهم است. من برنامههایی را اجرا کردم که جزو برندهای حوزه سلامت سازمان صدا و سیما هستند اما متاسفانه برنامههای این حوزه آن اقبال مورد انتظار را ندارند. علت این است که ما در رسانه درمانمحور برخورد میکنیم. هرکسی که مشکلی دارد به دنبال این است که روش درمانی را از زبان کارشناس برنامه بشنود. درصورتی که رسانههای دیگر دنیا بهداشتمحور و پیشگیریمحور عمل میکنند و سعی دارند درخصوص سلامت روزمره حرف بزنند. چون رسانه به هیچ عنوان جای نسخهپیچی نیست. ما باید در رسانه آموزش بدهیم که افراد کمتر بیمار بشوند. ما در رسانه به دنبال درمان هستیم که افراد فوق تخصص را بیاوریم و بینندهها هم به دنبال این هستند که نسخه بگیرند، که در این صورت سوالاتشان پاسخ داده نمیشود.
برای مثال من در برنامه «دکتر سلام» میدیدم که یکسری از سوالات مردم هر هفته تکرار میشود که این نشان عدم موفقیت ما است. درواقع ضعف ما را نشان میدهد که نتوانستهایم فرهنگسازی کنیم. اگر به برنامههای سلامتمحور دنیا نگاه کنید آنها به طور جدی بهداشت را آموزش میدهند. اگر به جای نسخهپیچی همین آموزشهای شستن دستها، نظافت فردی و حفظ پاکیزگی شهر و محیط زندگی را در رسانه به صورت درست و عملی فرهنگسازی میکردیم، امروز موفقتر بودیم.
برنامههای سلامت از لحاظ فرمی عقبتر از دیگر برنامهها هستند
به نظر شما اینکه برنامههای سلامتمحور از لحاظ فرم و ساختار برنامهسازی و ویژگیهای بصری عقبتر از دیگر برنامهها هستند، میتواند در کاهش مخاطب در این دست برنامهها موثر باشد؟
بله برنامههای سلامت از لحاظ فرمی عقبتر از دیگر برنامهها هستند. اینکه یک دکوری بزنند، چند نفر با هم گفتو گو کنند و چندتا اسلاید هم نشان بدهند اصلا به معنی برنامه سلامت نیست. و این یکی از دلایل عدم اقبال عمومی در اینگونه برنامهها است. برای مثال در برنامههای معروف سلامت دنیا مانند «دکتر آز» که یک برند بزرگ در دنیا است، اگر در مورد چربی شکمی و چاقی صحبت میکنند، واقعا بخشی از چربی استخراج شده از بدن یک نفر را هم در استودیو نشان میدهند. یعنی ما باید همانطور که در دانشکده پزشکی و بافتشناسی بافت را میبینیم در برنامه هم این امکان باشد. مسائلی که مطرح میشوند برای بیننده ملموس نیستند و مثلا نمیداند یک استخوان شکسته واقعا یعنی چه یا کسی تصوری از سلولهای خونی ندارد، بنابراین برنامههای پزشکی و سلامت باید خیلی عملیتر و پویاتر از این باشند. ما راجع به بسیاری از ملزومات زندگی اصلا در برنامهها صحبت نمیکنیم. مثلا درمورد موارد تخصصی حرف میزنیم اما هیچ گاه از نگهداری مواد غذایی و ظروف مناسب این کار حرف نزدیم. این ضعف بزرگ برنامهها است. اگر من برنجی را که در کیسههای مختلف نگهداری شده بیاورم و به مردم نشان بدهم که مثلا چه اتفاقی برای برنج در کیسه پلاستیکی یا پارچهای میافتد، برای بیننده ملموس است. این موضوع برنامه را قابل درک و موفق میکند.
اینکه دو فرد با روپوش سفید پشت میز بنشینند، جذابیت تصویری ندارد
انتخاب پوشش مناسب و چشمنواز هنگام اجرا اهمیت دارد. معمولا شما از پوششهای ایرانی و اسلامی در برنامه استفاده میکنید. طراح لباس دارید؟ اصلا نوع پوشش مجری چه جایگاهی در برنامه دارد؟
این از علاقه خودم نشات میگیرد و طراح لباس نداریم. تنها تصوری که نسبت به برنامههای سلامت دارند این است که مجری و گوینده روپوش پزشکی بپوشد. این کار درست نیست. اگر در برنامههای پزشکی دنیا فردی لباس جراحی میپوشد، متناسب با کاری است که در صحنه انجام میدهد. اینکه دو فرد با روپوش سفید پشت میز بنشینند این حس به بیننده القا نمیشود که اینها پزشک هستند و در مورد مسائل پزشکی حرف میزنند. این اصلا جذابیت تصویری ندارد. من براساس علاقهای که به فرهنگ و پوشش اقوام دارم این لباسها را انتخاب میکنم. همیشه فکر میکردم که باید از روبانهای رنگی که علامت MS و سرطان سینه هستند، استفاده کرد تا معرفی شوند. اینطور نباشد که یک هفته در مورد MS حرف بزنیم و رها کنیم بلکه از این نمادها باید در دکور و صحنه استفاده کرد. دکور و لباسهایی که امروز در برنامهها استفاده میشوند مناسب برنامههای سلامت نیستند.
اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید.
اینکه رسانهها به سمت تخصصیتر شدن میروند اتفاق خوبی است اما تخصصی شدن مجریها به این معنی نیست که نباید آموزش ببینند. فقط تخصص داشتن به معنی اجرای خوب داشتن نیست. این یک آفت است که در شبکههای تخصصی ما افراد فوقالعاده متخصص وجود دارند اما اصلا مناسب اجرا نیستند که ضربه بزرگی به برنامههای حوزه سلامت میزند.
گفتوگو: پرستو خلعتبری
نظر شما