خبرگزاری سلامت: یکی از علل مراحعه زوجین در جلسات مشاوره خیانت در زندگی مشترک است. بیش از اهمیت خیانت در زندگی زناشویی که جایگاه خود را دارد علل و ریشههای آن باید مورد بررسی قرار گیرند که بنا به چه دلایلی یکی از زوجین دست به خیانت زده است. از نظر آماری و کار مشاوره و درمان هنوز هم غالب خیانتها به سمت مردان است و خوشبختانه هنوز این جنبه در زنان خیلی کمتر رخ میدهد و زنان خیلی وفادارانه تر به مسیر زندگی اشان ادامه میدهند؛ شاید به این علت باشد که زنان زندگی مشترک را از دید عاطفه و احساس دنبال میکنند، اما برای مردان از منظر روانشناسی دید آناتومیک و لذت جویی جنسی و جسمی هم حائز اهمیت است.
دکتر بهزاد قربانی، روانپزشک و عضو هیأت علمی پژوهشگاه این سینا میگوید: علت مهمی که میتواند موجب ایجاد خیانت در زندگی مشترک شود، بی ثباتی زندگی عاطفی زوج است؛ یعنی هر زمان که زوج در زندگی مشترک به نوعی یک بی ثباتی داشته باشند، زندگی با بی مهری، کم توجهی یا بی توجهی و آکنده از مسائل غیر اخلاقی نظیر عدم احترام به حقوق یکدیگر و خانوادهها، بی توجهی به یکدیگر و ... باشد از سردستههای اصلی خیانتها به شمار میرود.
وی ادامه می دهد: زمانی که یک مرد و زن در زندگی مشترک به اندازه کافی برای یکدیگر احترام قائل نیستند و حقوق یکدیگر را رعایت نمیکنند، بی ثباتی در آن زندگی شکل میگیرد که هر یک از زوج مترصد دستیابی به یک فرصت پنهان میشود تا بتواند خود را از شرایط موجود رها کند. هر کدام از این زوج که از یکدیگر آزرده خاطرند و ذهنیت خوبی از یکدیگر ندارند با یک تلفن یا نگاه از سمت فردی دیگر روزنهای برای صحبت و درد و دل کردن پیدا میکنند. در واقع همین صحبتها، درد و دل ها و راز و نیازها منشأ شروع یک خیانت میشود. در حال حاضر هم فضای مجازی امکان ارتباطات بیشتری را برای انسانها با یکدیگر فراهم کرده و حتی امکان دارد خیانتهای افراد از فضاهای مجازی شکل بگیرد، تکامل یابد و به دنیای واقعیت نیز راه پیدا کند. بنابراین بی ثباتیهای عاطفی میان زوج از مهمترین علل خیانت به شمار میرود.
طبق گفته وی، پایبندی به اصول و ارزشهای اخلاقی، اصول وفاداری به زندگی مشترک و اعتقادات مذهبی افراد عامل بازدارنده بسیار مهمی در رفتن به این سمت و سو است، اما گاهی اوقات شاهدیم افراد مبادی آداب و اخلاق، شریعت، دینداری و حفظ حقوق همسر را سرلوحه کار خودشان قرار دادهاند، به دلیل داشتن این منافذ، روزنهها و برخوردار نبودن از یک زندگی باثبات پای آنها دچار لغزش و وارد جریانی میشوند که بعدها نمیتوانند جلوی آن را بگیرند و متأسفانه این مسیر آنها را از فضای زندگی مشترک نیز جدا میکند.
این روانپزشک توضیح میدهد: مسأله بعدی، وجود برخی اختلالات شخصیت است. 10 تا 15درصد انسانها یا جمعیت عمومی دچار درجاتی از اختلالات شخصیت هستند که متأسفانه برخی از این اختلالات فرد را مستعد خیانت می کند. برخی از افراد دچار اختلالات شخصیت نظیر اختلال شخصیت نمایشی، خودشیفته، ضداجتماعی و مرزی امکان دارد به دلیل مدل و تیپ شخصیتی شان دست به خیانت بزنند؛ یعنی ساختار شخصیتی آنها به نوعی است که از مورد توجه قرار گرفتن و احساساتی رفتار کردن با انسانها احساس اقناع، لذت و ارضاء میکنند و برایشان مهم است توسط دیگران دیده یا به آنها توجه شود. حتی امکان دارد خیانت ورود به فضای روابط جنسی نامشروع یا روابط غیراخلاقی هم نباشد، بلکه چنین شخصیتهایی نیاز به دیده شدن و توجه دارند به خصوص اگر از ناحیه همسر این تأمین و اقناع صورت نگیرد؛ در نتیجه شخصی که به بیماران دچار اختلال شخصیت بها دهد و به تعریف، تشویق و تمجید از آنها بپردازد موجب جلب رضایت و خشنودیشان شده در نتیجه این روابط ادامه مییابد. نکته مهم آن که ممکن است چنین شخصیتهایی جنبههای فیزیکی و غیراخلاقی را هم در نظر داشته باشند.
وی میگوید: عامل دیگر خیانت مربوط به افراد دچار حس تنوع طلبی بالا است. از نقطه نظر روانی برخی افراد دچار نوعی تنوع طلبی هستند، بعد از مدتی به ایجاد تنوع در روابط زناشویی تمایل دارند. امکان دارد از نظر فیزیکی و عاطفی احساس کنند که با افزایش تنوع در زندگی زناشویی لذت بیشتری را هم تجربه خواهند کرد. این افراد تمایل جنسی بالایی دارند. در ارتباطات جنسی هم تنوع طلبی را دوست دارند و حتی در روابط جنسی با همسرشان هم مرتب تقاضای برقراری پوزیشنهای جدید دارند، اما بعد از این که مدلها، اشکال و رفتارهای متنوع را مشاهده کردند احساس می کنند که دیگر هیچ جلوه جدیدی را نمیتوانند از سوی همسرشان دریافت کنند و به نوعی برایشان تکراری میشود و در این جا است که افراد جدید البته با حالات اغواگرانه بیشتر، لوندتر و دارای جذابیت جنسی بیشتر برایشان چشمگیرتر میشوند و زمینه آغاز روابط جدید کلید میخورد.
از طرفی دیگر پرداختن به فیلمهای پورنوگرافی از زمینههای ایجاد چنین فضاهایی است؛ یعنی اگر افراد دچار حس تنوع طلبی بالا باشند خواستههایی را دنبال می کنند که امکان دارد همسرشان قادر به تأمین آنها نباشد و در این صورت در پی تأمین این خواستهها به سراغ افراد جدیدی میروند. به عبارت دیگر انگار یک زن را به عنوان مادرهمسرشان یا جمع کننده زندگی و زن یا زنانی را به عنوان معشوقهای برای تأمین نیازهای جنسی شان انتخاب میکنند. در واقع چنین مردانی سعی دارند از دو منبع عواطف و غرایز خودشان را تأمین نمایند.
متخصص اعصاب و روان در ادامه سخنانش عنوان میکند: در گروه بعدی امکان دارد که هیچ یک از زوجین میل جنسی بالا به معنی غیرمتعارف نداشته باشند، اما به اندازه کافی تأمین جنسی از سوی همسرشان ندارند؛ یعنی امکان دارد یک زن در برخی از نقشهای زندگی اش غرق اما از برخی نقشها در برابر همسرش غافل شده باشد. برای نمونه به عنوان یک مادر سنگ تمام می گذارد یا اقتصاد منزلش را به درستی مدیریت میکند، اما شاید به علت خستگی، کمبود انرژی، غرق شدن در این امور از وظایف همسرداری غافل یا عاجر میشود و آن پاسخها و تأمین لازم از سمت زن برای مرد صورت نمیگیرد و مرد به تدریج تصمیم میگیرد نیازهای جنسی خودش را به جای دیگری کوچ دهد.
متأسفانه زمانی که مردان خواستههایشان را به زبان میآورند، گاهی اوقات از طرف همسرشان طرد میشوند یا مورد تمسخر قرار میگیرند، اما باید دانست زمانی که مرد یا زن دچار عدم تأمین جنسی طرف مقابل میشود یعنی میل جنسی شان با یکدیگر تناسب ندارد و در این صورت زمینه خیانت فراهم میشود.
وی در ادامه سخنانش بیان میکند: دلیل بعدی خیانت میتواند ناشی از برخی بیماریها باشد. برخی بیماریهای روانی موجب میشود افراد دست به خیانت بزنند و شاید در رأس آنها بیماری افسردگی دوقطبی است. زمانی که این افراد از فاز افسردگی به فاز مانیا یا شیدایی میروند میل جنسیشان هم به شدت افزایش یافته و رفتارهای غیرمنطقی و خارج از کنترل نشان میدهند. برخی از این افراد امکان دارد در فاز شیدایی دست به حرکات و رفتارهایی زده باشند که بعد از درمان نسبت به آن رفتارها شرم سار و خجول باشند.
گاهی اوقات امکان دارد مرد یا زنی که همسرش دچار بیماری میشود و قادر به برقراری روابط جنسی و عاطفی نیست، برای تأمین این نیاز از کانالی دیگر در معرض خیانت قرار گیرد. البته بسیاری از اوقات افراد به دلیل حس همکاری، نوعدوستی و علاقهمندی نسبت به همسرشان شرایط سخت را تحمل میکنند و حتی اولویت اصلی زندگی برای آنها درمان همسرشان است، اما به هر حال و به طور کلی عدم تأمین این نیاز هم میتواند فرد را مستعد خیانت نماید.
دکتر قربانی توصیه میکند: زوجین باید دنبال کسب علت خیانت باشند، زیرا هر معلولی علتی دارد. در واقع مراجع ذیربط و افراد حاذق و باتجربه در این کار باید زوجین را مورد راهنمایی و پرسش قرار دهند تا به خلأ یا مشکلی که به عنوان علت خیانت شناخته میشود دست یابند و در صدد پر کردن آن برآیند. در واقع زوجین به جای خواستن ضامن، ضمانت اجرایی، گرفتن وکیل، به اجرا گذاشتن مهریه و ... باید بررسی کنند که در کجاهای زندگی کوتاهی شده، عوامل موثر در بروز خیانت را دریابند و با آرامش خاطر و هم فکری به جبران آن نیز بپردازند.
کد خبرنگار: 410100
نظر شما