شادی مکی؛ طبنا(خبرگزاری سلامت ): ساعت 4 صبح با صدای راننده که میگوید سرپل ذهاب از اتوبوس پیاده میشوم، باد داغ تازیانهوار بر صورتم میکوبد، انتظار چنین گرمایی را ندارم، این ساعت روز که گرما چنین نفسسوز است وای به باقی روز.
شهر هنوز در خواب است، کانکسها و چادرها منظم کنار هم چیده شدهاند، دیگر خبری از التهاب هشت ماه پیش نیست، آواربرداری انجام شده و از خانههای تخریب شده تنها گودالهایی عمیق به جا مانده است.چند ساعت بعد راهی شهر میشوم، التهاب اولین روزهای پس از زلزله جای خود را به بهت و انفعال داده است.
به کمپ فولادی میرسم جایی که با زلزله 7.3 ریشتری بیشتر منازل آن که بافت فرسوده بودند، تخریب شد و جانباختگان بسیاری برجای گذاشت. سطح خیابان خاک و گل است، کانالها و جویهای سطحی و کمعمق در میان کانکسها به چشم میخورد، این کانالها محل تجمع فاضلاب و زباله هستند، کنار این جویها و کانالها گیاهان هرز روئیده است و انواع حشرات و جانوران موذی در آنها به چشم میخورد، بوی تعفن این کانالها مشام را آزار میدهد، ساکنان کانکسها زن و مرد و کودک و سالمند همه در کنار این جویهای متعفن روزگار میگذرانند. اینجا شرایط نامطلوب و توانفرسا به عدالت میان مردم زلزلهزدگان تقسیم شده است.
زندگی در همسایگی فاضلاب و حشرات
زنان در کنار شیرآبی که در فاصلهای نه چندان دور از کانالهای فاضلاب تعبیه شده روی زمین چمباتمه زده و زیر آفتاب داغ مشغول شستوشوی ظروف هستند، این زنان تا همین چند ماه پیش درآشپزخانههای تمیز منازلشان مشغول کار و فعالیت روزانه بودند، وقتی متوجه حضور خبرنگار میشوند یک به یک جمع میشوند.
گرمای هوا و شرایط نامساعد زندگی در کانکس بهگونهای است که حتی خانوادههایی که از نعمت داشتن کولرآبی و یخچال برخوردارند هم نمیتوانند این گرما را تاب آورند و بهویژه کودکانشان دچار گرمازدگی و اسهال و استفراغ میشوند، آنان که از این نعمت محرومند، شرایط برایشان به مراتب ناگوارتر است .
معضلات مرتبط با بهداشت محیط نیز از دیگر مشکلات مردم است، یکی از اهالی دستشویی و حمامی را که در داخل کانکس برای مردم برپا شده و لولهکشیهای مربوط به آن نیز روکار است، نشانم میدهد و میگوید: «چاه توالت که پرمیشه دیگه قابل استفاده نیست برای هر بار تخلیه چاه هم باید حدود هشتاد هزار تومان بدهیم که پرداخت چنین مبلغی در این شرایط واقعا سخت است، برای تعبیه لولههای سرویس بهداشتی هم خودمان پول دادیم چون تا پول ندیم برامون لوله فاضلاب نمیکشند».
در قسمتی دیگر پیرزنی با حداکثر سرعتی که میتواند داشته باشد به سمتم میآید و با ناراحتی و فریاد از نبود شرایط بهداشتی مناسب گله میکند، روی زمین مینشیند و شلوارش را بالا میزند پاهایش پر از زخم و کهیر است صورت و دستهایش هم همین وضعیت را دارند ،او میگوید:« ما اینجوری زندگی نمیکردیم ما خونه و زندگی داشتیم، به خدا نیاز به حموم داریم، اینجا دستشویی و حموم کثیف و اشتراکی هست، مسیرش هم دوره، برای ما که سن و سالی گذروندیم این وضعیت خیلی سخته تا برسیم به دستشویی خودمون رو کثیف کردیم، تازه از بوی بد این فاضلابها نمیتونیم خواب راحت داشته باشیم، یکی برای ما فکری کنه».
حادثهدیدگان علاوه بر مشکلات بهداشتی و نبود امکانات زندگی از نظر معیشت و تغذیه نیز با مشکل مواجه هستند، مردم از سبد غذایی میگویند که در هفتههای اول پس از زلزله توسط هلال احمر دو بار میان مردم توزیع شد و دیگر تکرار نشد، در حالی که در این شرایط تامین مایحتاج زندگی برای مردمی که زندگی و پسانداز و در بسیاری مواقع محل درآمد خود را از دست دادهاند بسیار سخت است، به نحوی که بیشتر زلزلهزدگان از نظر تغذیه در تنگنا قرار دارند.
شرایط زندگی مردم در مناطق زلزلهزده به قدری نامطلوب است که حشمت صفری، رئیس شورای شهر سرپل ذهاب میگوید:« در حال حاضر مردم از نظر مالی در مضیقه هستند زیرا بیشتر آنها پیش از زلزله درآمد روزانه داشتند اما حالا همان درآمد هم نیست و این موضوع باعث شده آنها از نظر معیشت و تغذیه نیز در تنگنا قرار بگیرند».
او همچنین درباره سطح بهداشت منطقه اظهار میکند:« ما در خصوص سرویسهای بهداشتی و دفع فاضلاب کمپهای محل اسکان مردم با مشکل مواجه هستیم، چون پس از زلزله فاضلاب شهربه وسیله شبکه فاضلاب دفع نمیشود بلکه این کار از طریق جداول و کانالهای کنار کمپها انجام میشود، موضوعی که مردم را در معرض بیماری قرار میدهد، بیماریهایی که ممکن است آسیبهای آن جبران ناپذیر باشد».
صفری معتقد است که با وجود اقدامات و تلاشهای انجام شده بازهم مردم با مشکل مواجهند، زیرا مسئولین نتوانستهاند متناسب با امکاناتی که در اختیار داشتند اقدامات لازم در جهت بهبود شرایط بهداشتی را انجام دهند. آنچنانکه سازمان آب و فاضلاب به عنوان مسئول مدیریت فاضلاب شهر به دلیل حجم بالای کار و اعتبارات کم نتوانسته آنچنان که باید اقدام کند و مشکلات دفع فاضلاب همچنان ادامه دارد.
فرماندار سرپل ذهاب و اقدامات انجام شده
از سوی دیگر محبت جمالینیا فرماندار سرپل ذهاب با اشاره به اینکه بر اساس آخرین آمار در سال 95 شهرستان سرپل ذهاب 85هزار و616 نفر جمعیت دارد، میگوید:« با توجه به زلزله پرقدرتی که رخ داد بسیاری از زیرساختهای اساسی شهر مانند فاضلاب شهری و روستایی از چرخه استفاده خارج شدند، همچنین مردمی که منازلشان در زلزله آسیب دید به صورت موقت در کانکس و در سطح معابر و خیابانهای اصلی و کوچهها اسکان داده شدند».
وی میافزاید:«جمعیت آسیبدیده نیاز به خدمات اولیه زندگی مانند تامین آب شرب، برق تامین آب برای مسائل بهداشتی و دفع آبهای سطحی و فاضلاب داشت، که حمام و دستشوییها استقرار یافت و کار دفع فاضلاب سرویسهای بهداشتی نیز انجام شده و به زیرساخت شهری و روستایی وصل شده است. اداره آب و فاضلاب شهری، ستاد بازسازی مناطق زلزلهزده، شهرداری،هلال احمر و... همگی در حال فعالیت برای حل مشکلات مردم هستند».
فرماندار این شهرستان تاکید میکند:« گاهی برخی مشکلات بهداشتی به دلیل عدم رعایت برخی نکات توسط افراد ایجاد میشود مانند عدم رعایت اصول بهداشتی در دفع آب سطحی و غیربهداشتی که این موضوع باعث آلودگی محیط شده و جمعآوری آن چند ساعت طول میکشد».
وی خاطرنشان میکند:« در گرمای طاقت فرسای سرپل ذهاب باید مردم دولت و انجمنها و سمنهایی که در این شهرستان مشغول به فعالیت هستند دست به دست هم داده و برای جلوگیری از بروز بیماری اقدام کنند، زیرا غفلت از حوزه سلامت شهرستان میتواند تبعات جبرانناپذیری داشته باشد، اولویت بنده نیز طی این مدت تامین سلامت شهرستان و جلوگیری از بیماریهای پیشرو است و اگر متوجه مشکلی شدیم سریعا اقدامات لازم را انجام میدهیم».
نبود امکانات درمانی مناسب برای زلزلهزدگان
براساس این گزارش، معضلات این مردم به همین مسائل ختم نمیشود، بلکه هزینههای درمانی بخش دیگری از رنجنامه زلزلهزدگان است، یکی از اهالی پسر 10 سالهاش را نشانم میدهد، کودک به مدد نبود بهداشت دچار بیماری سالک شده و زخمهای کوچکی روی پایش به چشم میخورد، این کودک برای ادامه درمان باید ماهی یک آمپول بزند که هر دانه آن 300 هزار تومان است، مبلغی که پرداخت آن برای خانواده بسیار سخت است. دیگری هم از پرداخت آزاد هزینه درمان سرطان یکی از افراد خانوادهاش گلایه دارد، که در نهایت به دلیل وضعیت مالی نامساعد نتوانست آمپول یک میلیون تومانیاش را بخرد و از چرخه درمان بازماند..
صفری رئیس شورای شهر هم درباره وضعیت خدمات حوزه درمان وسلامت شهر با اشاره به آسیب و تخریب بیمارستان شهر در زلزله و به پایان نرسیدن تعمیر آن، خاطرنشان میکند:« در حال حاضر بیمارستانی که بعد از جنگ ایران و عراق توسط آلمانیها در منطقه بانگرد ساخته شد و 5 تا 6 کیلومتر با شهر فاصله دارد مورد استفاده قرار میگیرد که فاقد امکانات کافی بوده و از نظر وضعیت فیزیکی برای زمان بحران مناسب است، هرچند که بیمارستان اصلی از نظر امکانات پیش از زلزله هم با کمبود مواجه بود اما به هرحال از وضعیت فعلی بسیار بهتر بود و انتظار داشتیم که زودتر بازسازی آن تمام شود، البته شنیدهام که رئیس دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه پس از زحمات بسیار توانسته است اعتبارات خاصی برای تامین امکانات بیمارستان بگیرد».
جمالینیا درباره بروز بیماری سالک در میان برخی از زلزلهزدگان میگوید:« سالک، بیماری بومی مناطق سرپل ذهاب و قصرشیرین است و سالیان است که پشه این بیماری در این مناطق بوده است براساس آمار نسبت این بیمار در 4 ماهه نخست سال 96 نسبت به مدت مشابه در سال 97 سیر نزولی داشته و با همت مسئولان شهرستان و مشارکت مردم عملا این بیماری مهار شده است. چنانکه برای پیشگیری از این بیماری در حوزه روستایی با کمک مرکز بهداشت و دهیاران 2 بار تمامی روستاها سمپاشی شده است، در سطح شهر نیز شهرداری برای دومین بار سطح شهر را برای از میان بردن پشه سالک سمپاشی کرده است.همچنین در روستاها بحث جونده کشی توسط مرکز بهداشت انجام شده است».
او میافزاید:« سلامت اماکن بهویژه رستورانها و اغذیهفروشیهانیز مرتب توسط مرکز بهداشت رصد و بررسی میشود.»
یکی دیگر از مشکلات سرپل ذهاب کمبود نیروی اورژانس است، یکی از تکنسینهای مرکز فوریتهای پزشکی با اشاره به حجم بالای کار در ساعات اولیه پس از زلزله و استقرار تنها 2 آمبولانس در شهر میگوید:« ما در حد توان و با وجود کمبود امکانات و حجم حادثه فعالیت کردیم. ارتش، هلال احمر و اورژانس شهرستانهای اطراف هم به کمک ما آمدند. درحال حاضر هم آمبولانسی از یکی از شهرستانهای اطراف در مواقع ضروری به ما کمک میکند که ماموریت آن نیز تا آخر تیرماه به پایان میرسد».
وی میافزاید:«در حال حاضر حجم کارما نسبت به پیش از زلزله 5 برابر شده است در حالیکه تعداد نیروهای اورژانس پاسخگوی جمعیت این شهر بحرانزده نیست، به عنوان مثال بخشهای آیسییو و سیسییو از کار افتادهاند و بیماران نیازمند این خدمات یا خدمات بستری باید مرتب به وسیله آمبولانس به بیمارستانهای اطراف اعزام شوند، در حال حاضر اعزام بیمار از سرپل ذهاب به بیمارستانهای شهرستانهای اطراف 2 یا 3 برابر بیشتر شده است».
او تاکید میکند که سرپل ذهاب نیازمند اقدام عملی است و باید در صورت امکان تعداد پایگاه فوریتهای پزشکی و نیروهای آن افزایش یابد.
کودکانی آشنا با مفهوم نیستی
به گزارش طبنا، در این شرایط سخت حال و روز کودکان این دیار هم تعریف چندانی ندارد، آنها در این سن کم به جبر روزگار با مشکلات بزرگسالان آشنا شدهاند، بسیاری از آنان از وقوع زلزلهای که در چشم برهم زدنی خانمان و دنیای رنگارنگ کودکانهشان را به مشتی خاک و سنگ بدل کرد خشمگین هستند، خشمی که بسیاری مواقع در کلامشان هم دیده میشود، آنها اکنون با زندگی در کمپهای داغ و کوچک آشنا شدهاند، به اندازه بزرگسالان و حتی بیش از آنان از نبود بهداشت در رنج هستند و در معرض بیماری قرار میگیرند، بسیاری از دانشآموزان روزهای پرتب و تاب امتحان را در همین کانکسهای گرم و خفقانآور و در آرزوی نوشیدن جرعه آبی تمیز و خنک پشت سر گذاشتهاند، برخی از آنان سرپرست، اقوام نزدیک یا دوست و همکلاسی خود را از دست دادهاند، آنها در این سن و سال به خوبی با واژه مرگ و مفهوم نیستی در چند ثانیه آشنا شدهاند.
رئیس شورای شهر سرپل ذهاب میگوید:« در این حادثه 78 دانش آموز و دو فرهنگی جان خود را از دست دادند و تعدادی از دانش آموزان نیز بیسرپرست شدند، این مسائل بر روان دانش آموزان تاثیر گذاشته است، البته به دلیل مداخله تیمهای مشاوره حال روحی بچهها خوب بود و با تلاش رئیس آموزش و پروش و مدیران سازمان توانستیم دو هفته بعد از حادثه مدارس را در کانکس برپا کنیم، اما از آنجایی که براساس علم روانشناسی تبعات زلزله شش ماه پس از آن خود را نشان میدهند در حوزه مشاوره نیاز به کمکهای بیشتری داریم، لذا برنامهریزیهایی را در حوزه روانشناسی در آموزش و پرورش سرپل ذهاب انجام دادیم».
او اضافه میکند:« مدارس نوساز در زلزله آسیب ندید و فعالیت خود را ادامه داد اما در حال حاضر بیشتر مدارس در کانکس برگزار میشود که اگر 52 مدرسه در حال احداث به بهرهبرداری برسند، مشکلات دراین زمینه حل میشود».
وقتی کودکان تاوان اشتباه پدر را میدهند
اما مشکلات کودکان این شهر به همین جا ختم نمیشود و کودکانی که از گروه آسیبدیده و آسیبپذیر هستند به مراتب شرایط بدتری را تجربه میکنند مانند خواهر و برادر 8 و 7 سالهای که توسط فعالان اجتماعی معرفی شدند.
پدر این دو کودک جرمی خاص و سنگین مرتکب و در خارج از مرزهای کشور ناپدید شده است، مادر آنها نیز به گفته خانواده به دلیل ارعاب و تهدید پدر ناچار به همراهی او شده و بعد میگریزد، وی در نهایت دستگیر و با کودکی چند ماهه راهی زندان کرمانشاه میشود. بعد از دستگیری مادر، این دو کودک توسط مادربزرگ و خالهها نگهداری میشوند، در حالیکه تنها درآمد این خانواده یارانه و مستمری اندک کمیته امداد است که هر 3 زن تحت پوشش آن قرار دارند.
مادر یک ماه پس از زلزله از زندان کرمانشاه به زندان اوین منتقل میشود. به گفته خاله دو کودک، آنها طی این مدت تنها یکبار در ماه رمضان به مدت 40 دقیقه میتوانند مادر را ملاقات کنند و بعد با گریه و فریاد از او جدا میشوند. حالا بچهها به شدت بیتاب دیدن مادر هستند و مرتب برای دیدن او بهانه میگیرند.
مادربزرگ میگوید:« وقتی بچهها را بردیم تهران ملاقات مادرشون 750 هزار تومان هزینه کردیم ما که نانآور و درآمدی نداریم حالا دیگر توان مالی اینکه بچهها را دوباره به ملاقات مادرشون ببریم نداریم، این بچهها از شدت دلتنگی مادرشون از خوراک افتادن و به زور بهشون غذا میدهیم. اگه میتونی یکی رو پیدا کن هزینه سفر و ملاقات این بچهها را بده، به خدا مادرشون هم مرتب زنگ میزنه و سراغشون را میگیره و نگرانشون هست».
بچهها جثه ضعیف و کوچکی دارند و با دیگران ارتباط زیادی برقرار نمیکنند، بهخصوص پسرک که کوچکتر و بیتابتر است، بیشتر بدخلقی میکند.
خانم مرادی مسئول یکی از خانههای کودک سرپل ذهاب که مرا همراهی میکند، میگوید: «این بچهها به شدت بین همسایهها انگشتنما شدهاند به همین دلیل احساس میکنند با بقیه فرق دارند و به شدت مضطرب و منزوی هستند درحالیکه گناه والدین بچهها را نباید پای آنها نوشت اینها معصوم و بیگناهند».
دخترک ناگهان به حرف میآید و باعصبانیت از بچههای همسایه و برخی بزرگسالان شکایت میکند که به او گفتهاند مادر تو زندانی است و به همین دلیل هم با وی بدرفتاری میکنند.
این کودکان تحت پوشش هیچ نهاد حمایتی قرار ندارند و به گفته خانواده، سال گذشته نیز آموزش و پرورش حاضر به ثبت نام آنها در مدرسه نشده است. شرایط این کودکان که به دلیل اشتباه پدر چند سالی را در اضطراب گذراندهاند و بعد هم با مصیبت جدایی از مادر و زلزله و بیسرپرستی و محرومیت آشنا شدهاند زندگی تنها با ملاقات مرتب مادر کمی رنگ میگیرد.
چالش ساخت مسکن در مناطق زلزلهزده
در ادامه راه برای جمعآوری اطلاعات درخصوص چگونگی ساخت و ساز منازل تخریب شده از مردم درباره شرایط بازسازی خانههایشان سوال میکنم و اینکه چه زمانی قرار است خانهها را تحویل بگیرند، در محلهای که نزدیک به مسکن مهر است یکی از اهالی، ساختمانهای تخریب شده متعلق به مسکن مهر را نشانم میدهم و میگوید:« این ساختمانها از زمان زلزله دست نخورده باقی مانده و کار تعطیل شده است»، سخنی که با سکوت و سکون تعجبآور حاکم بر ساختمانها در آن ساعت روز تطابق داشته و نشان از توقف یا در بهترین حالت کندی شدید ساخت و ساز ساختمانها دارد.
مرد جوانی که در آموزش و پرورش کار میکند و صاحب یکی از واحدهای تخریب شده مسکن مهر است، میگوید: «پیمانکاری که برای بازسازی مسکن مهر انتخاب شده 53 میلیون تومان بابت بازسازی هر واحد میخواهد ما با فرمانداری و نماینده مجلس جلساتی گذاشتیم و تاکید کردیم که مسکن مهر مربوط به قشر ضعیف جامعه است و 53 میلیون تومان برای بازسازی آن زیاد است اما تا کنون اقدامی دراینباره انجام نشده است»، این موضوع را رئیس شورای شهر نیز مورد تایید قرار داده و توضیح میدهد:« صاحبان مسکن مهر گلهمند هستند، زیرا مبلغ 53 میلیون تومان را باید برای بازسازی مسکنی بپردازند که بیش از 40 ملیون تومان ارزش ندارد. به علاوه برای پرداخت این مبلغ مردم باید بتوانند 10 میلیون تومان وام، 35 میلیون تومان بیمه خسارت، 6 میلیون تومان کمک بلاعوض دولت و 2 میلیون تومان کمک معیشتی را گرفته و به پیمانکار بپردازد که خود این مساله مراحل اداری داشته و مدت زمان زیادی نیاز دارد».
وی میافزاید: « برای بازسازی منازل غیر از مسکن مهر نیز دولت تسهیلات 40 میلیون تومانی در نظر گرفته است که کافی نیست، زیرا قیمت مصالح ساختمانی نسبت به چند ماه پیش 2 تا 3 برابر شده و با 40 میلیون تومان مردم نهایتا میتواند بحث فوندانسیون و شاید اسکلتبندی را پیش ببرند آنهم برای خانههایی که کمتر از 100 متر زیربنا داشته باشند».
صفری با بیان اینکه مردم نگران خانههایشان بوده و مسئولان هم حقیقتا کمی کم توجه هستند، ادامه میدهد:« افرادی که پیش از زلزله مستاجر بودند امروز بلاتکلیف هستند، زیرا قرار بود برایشان زمین خریداری شده و به آنها وام مسکن بدهند تا صاحبخانه شوند اما هنوز هیچ کاری در این خصوص انجام نگرفته است».
اما فرماندار سرپل ذهاب درخصوص ساخت مسکن در این شهرستان نظر متفاوتی داشته و میگوید:« بنیاد مستضعفان برای ساخت هر واحد 160 کیسه سیمان را در اختیار ما قرار میدهد، آوار برداری و پیکنی نیز به صورت رایگان توسط ستاد بازسازی انجام میشود، همچنین با توجه به اینکه تسهیلات ساخت مسکن در سرپل ذهاب 40 میلیون تومان و در روستاها 30 میلیون تومان است، ستاد بازسازی مستقر در مناطق زلزلهزده برای کنترل گرانی در ساخت و ساز این مناطق، دومین مرحله از آهنآلات با قیمت تعادلی را وارد منطقه کرده که با نظر کارشناسی نیاز هر واحد در حال ساخت تامین میشود این اقدام برای تسریع و تسهیل ساخت و ساز است که باعث رضایت مردم شده و در روند ساخت و ساز نیز تاثیری مثبت داشته است.
خلسه محرومیت در مناطق روستایی
در ادامه مسیر با کمک راهنمایم از تعدادی از روستاهایی که در اثر زلزله آسیبدیدهاند بازدید میکنم، ابتدا به روستای رشید عباس که با 80 خانوار در 5 کیلومتری سرپل ذهاب قرار دارد، میروم. روستا ساکت و خموده است، میزان تخریب در «رشید عباس» نسبتا بالا بوده و تعداد خانههایی که باقی مانده کم است که ظاهرا همانها هم قابل سکونت نیستند، در این روستا تنها 7 یا 8 خانوار موفق به خرید یا دریافت کانکس شدهاند و مابقی در چادر زندگی میکنند.
یکی از زنان روستا درباره مشکلاتش میگوید که همسرش سالها پیش به صورت اتفاقی یک دست و یک چشم خود را روی مین به جامانده از دوران جنگ جا گذاشته است، این خانواده حالا علاوه برمعلولیت سرپرست خانواده گرفتار بلای خانمانبرانداز زلزله شده و باتوجه به از کارافتادگی نسبی مرد و اینکه تحت حمایت هیچ نهاد حمایتی قرار ندارند شرایط بدتری را نسبت به سایر اهالی روستا تحمل میکنند، آنها به دلیل نداشتن بضاعت کافی توان ساختن همان حمام صحرایی غیر استاندارد را هم نداشتهاند به نحوی که زن ناچار است دختران 9 و 6 ساله خود را با شلنگی که بیرون از کانکس و در فضای آزاد قرار دارد در سختترین شرایط ممکن استحمام کند، به دلیل همین شرایط غیر بهداشتی سر هر دو کودک شپش گذاشته و مادر ناچار شده موی هردو را بتراشد، این خانواده کولر هم ندارند و به قول اهالی در گرمای جانسوز له له میزنند، مادر خانواده از من میخواهد که برای او حامی و خیری جذب کنم تا بتواند شرایط بهتری را برای زندگی همسر معلول و فرزندان کوچکش فراهم کند.
دختر 9 ساله زن نیز با تمامی کودکیش از وضعیت موجود عصبانی است و خشم او در لحن کلامش آشکار است، وقتی که با عصبانیت از یکی از نزدیکانش میگوید که با وجود داشتن خانهای بزرگ به آنها توجه نکرده و خانواده او را در این شرایط سخت تنها گذاشته است.
در این روستا همچون سایر مناطق زلزلهزده گلایهها و مشقات مردم را پایانی نیست، زن میانسالی برایم تعریف میکند که درنبود یخچال ناچار شده انسولین خود در چالهای که زیر کانکس کنده است قرار دهد تا شاید انسولینش به مدد خنکای خاک خراب نشود.
در روستای سرمیل هم شرایط بهتر نیست، این روستا که در 38 کیلومتری سرپل ذهاب قرار داشته و از توابع شهرستان دالاهو است، حدود 100 نفر جمعیت دارد. در روستا بیشتر از کانکس چادر دیده میشود، تل خاک و سنگ در جای جای روستا نشان از تخریب خانهها در زلزله و تلاش برای بازسازی آنها دارد.
نکته قابل توجه و تاسفآور در این روستا این است که تنها منبع آب روستا دستشویی مدرسه است که هنوز ساختمان آن برپاست و مردم از این دستشویی به عنوان منبع آب شرب و روزانه خود استفاده میکنند و از آن به داخل روستا لوله کشیدهاند موضوعی که باعث نارضایتی روستائیان و حتی کودکان شده است.
قادرنژاد عضو شورای روستا میگوید:«هیچ کس به این روستا رسیدگی نمیکند، درحالیکه 22 خانه در اینجا تخریب شده، تنها 6 کانکس آنهم توسط خود مردم خریداری شده است، مسئولین به هیچیک از وعدههای مالی خود عمل نکردند».
بیتوجهی به گزارش یک بیماری
قادرنژاد با اشاره به شرایط نامساعد بهداشتی روستا میگوید:«تعدادی از اهالی روستا دچاری نوعی بیماری شدهاند که طی آن سرفههای شدید و تنگی نفس فرد را آزار میدهد، یکماه پیش به خانه بهداشت اطلاع دادیم اما کسی رسیدگی نکرد و به ما سر نزدند».
این سخنان درحالی از سوی عضو شورای روستای سرمیل بیان میشود که جمالینیا فرماندار شهرستان براین نکته تاکید میکند که اگر مواردی از بیماری یا مشکلات بهداشتی گزارش بشود مرکز بهداشت برای رفع آن ورود میکند.
در تمام این روستاها و مناطق زلزلهزده مردم از نبود امکانات بهداشتی، عدم ارائه خدمات درمانی با قیمت مناسب به زلزلهزدگان، تجمیع فاضلاب، قرار داشتن در خطر ورود مار و عقرب و جانواران به فضای کانکس، نبود لوازم سرمایشی، نبود یخچال و گرمازدگی کودکان گلایه دارند،استفاده از سرویسهای بهداشتی اشتراکی که برای سالمندان سخت بوده و خطر ابتلا به بیماری را در کودکان افزایش داده و زنان را با انواع قارچها و بیماریهای زنان مواجه میکند نیز بر مشکلات حادثهدیدگان افزوده است.
گنجوره، آبادی بیآب
روستای گنجور در 25 کیلومتری سرپل ذهاب واقع شده است، جمعیت روستا 154 خانوار معادل 690 نفر است مشکلات زیرساختی روستا زیاد است و حالا تبعات زلزله نیز به مشکلات مردم افزوده است.
در این روستا از خانه بهداشت خبری نیست و برای رسیدن به نزدیکترین خانه بهداشت باید 8 کیلومتر راه طی کنی، آنهم در شرایطی که راههای مواصلاتی روستا مناسب و استاندارد نیست و همه اهالی هم وسیله نقلیه ندارند. تیمهای پزشکی سیار هم به این روستا اعزام نمیشوند و تنها یکبار قبل از زلزله تیم پزشکی و یک بار هم بعد از زلزله تیم چشم پزشکی برای معاینه کودکان به روستا آمده است. مردم روستا اگر به آمبولانس نیاز داشته باشند باید تا رسیدن آن از سرپل ذهاب صبر کنند. همچنین مردم از وجود حشرات و جانوران موذی به دلیل عدم سمپاشی روستا در رنجند.
اما شاید بتوان گفت مهمترین مشکلی اهالی گنجوره معضل آب است، آب روستا تنها 3 ساعت در طول روز وصل است و در بسیاری مواقع 3 یا 4 روز به دلیل خرابی موتوری که آب را از منبع اصلی پمپاژ میکند، قطع است. ابوالقاسم شاهمحمدی، دهیار روستا، از کاهش ورودی آب به منبع نگران است و میترسد که در مرداد ماه مردم تنها یک ساعت در طول روز آب داشته باشند.
وی با بیان اینکه آب روستا آلوده است، توضیح میدهد:«اینجا 5 روستا در مسیر رودخانهای قرار دارد که تامین کننده آب آنهاست، اما فاضلاب دو تا از روستاها به داخل این رودخانه میریزد و ما ناچاریم ماهی 3 بار منبع آب روستا را که بالای تپه قرار دارد کلر زنی کنیم از طرفی چون منبع آب ما درب ندارد بارها لاشه حیوانات را درون منبع آب که روی تپه بلندی در فاصله چند کیلومتری روستا قرار دارد پیدا کردهایم. البته در یکی از روستاهای اطراف چاه آبی زده شده که اگر به بهرهبرداری برسد مساله آب حل میشود، اما در حالیکه تنها 3 درصد از کار باقی مانده است ادارات مربوطه همراهی نمیکنند ٰانگار که برایشان مهم نیست مردم آب سالم داشته باشند».
وی میافزاید:«اینجا بعد از عید 10 نفر که 3 نفر آنها نوجوان بودند با علائم وبا به بهداری رفتند اما در نهایت گفتند مسمومیت غذایی است، اما با توجه به آلودگی آب باید از وبا پیشگیری شود به علاوه اینکه بیشترین بیماری درمیان مردم گنجوره بیماریهای مرتبط با روده، معده و کلیه است برای اثبات این ادعا کافی است دفترچههای بیمه و نسخههای مردم را ببینید».
موضوع آلودگی آب این روستا در شرایطی مطرح میشود که به گفته جمالینیا سلامت آب شهرستان به صورت مرتب توسط مسئولان بهداشت کنترل و رصد میشود.
با راهنمایی تعدادی از سکنه روستا به دیدن چشمه آبی میروم که در نزدیکی روستا قرار داشته و میتواند به عنوان منبع آب روستا یا حداقل بخشی از آن مورد استفاده قرار بگیرد اما هنوز در این خصوص اقدامی نشده است. هرچند، چند روز پس از بازدیدم از این روستا یکی از اهالی به من خبر میدهد که سردار قاسمی به همراه تعدادی از خیرین اعلام کرده است که قصد کمک به تامین آب شرب روستا را دارند، موضوعی که به تایید دهیار روستا نیز میرسد و دراینباره توضیح میدهد:« چشمه آب روستا سالم است و اگر مخزنی با ابعاد 25 تا 30 هزار متر مکعب بر روی این چشمه بزنند میتواند آب تمام روستا را تامین کند، اما اتمام این پروژه نیاز به مشارکت خیرین و همکاری ادارات دارد به ما اعلام شده از هفته آینده کار احداث مخزن با همراهی خیرین شروع میشود، امیدوارم ادارات نیز همراهی کنند».
شاهمحمدی یکی از مهمترین معضلات مردم پس از زلزله را به غیر از تخریب منازل و زندگی در چادر، مشکلات روانی، پایین آمدن آستانه تحمل مردم و ترس زیاد بهویژه در کودکان توصیف میکند و میافزاید: «همین چند روز پیش هم یک پسر 20 ساله در اثر سکته قلبی فوت کرد این موارد نشان میدهد که مردم روستا نیاز به خدمات روانشناسی دارند».
به گزارش طبنا، گویی منظومه درد مردم غیور سرپل ذهاب را پایانی نیست، مردمی که دوران جنگ را با تمام گوشت و پوست و استخوان خود تجربه کردند، حالا در پس گذر سالها خشم طبیعت، طومار زندگیشان را درهم پیچیده است، کودکان جنگزده دیروز، امروز بزرگسالان بهتزدهای هستند که شرایط نامطلوب پس از زلزله آنها را نگران سلامت و آینده خود و خانوادهشان کرده است، حالا زندگی برای مردم منطقهای که همیشه با کمبود امکانات مواجه بوده سختتر شده است، وحشت پسلرزههایی که هرشب برجان مردم خنج میزند از یک سو و کمتوجهی مسئولان به شرایط حادثهدیدگان و شرایط بد اقتصادی از سوی دیگر باعث شده که زندگی مردم زلزلهزده با چالشجدی مواجه شود مردمی که تا همین چند ماه پیش زندگی عادی، بهداشتی و روزمره خود را داشتند.
به راستی که زخمه بر چنگ دل میزند شنیدن مکرر این جمله از هموطنان حادثهدیده که « ما هر چه داریم از کمکهای مردم است و بس، از طرف ما از هموطنانمان تشکر کن».
نظر شما