اچ آی وی یک ویروس است و مانند همه ویروسها نیازمند میزبان برای تکثیر و بقای خود است و خوشبختانه تنها میزبان این ویروس انسان است یعنی فقط از یک انسان به انسان دیگر سرایت میکند. ویروسها دسته ای از میکروب هو هستند که بدون بدن میزبان زنده در محیط آزاد باقی نمیمانند.بخشی از آنها برای انسانها بیماری زا هستند و بسیاری دیگر برای ما خطری ندارند. برخی بیماریهایویروسی رایج سرماخوردگی،خروسک، زگیل و آبله مرغان هستند که خطر چندانی برای سلامت محسوب نمیشوند. اما اچ آی وی با حمله به دستگاه دفاعی بدن.و تخریب بخشی از آن هم. خودش به بدن آسیب میزند و هم راه را برای نفوذ و آسیب بیماریهای دیگر باز کند.
برخیویروسها از راههای مختلف مانند عطسه، سرفه و آب آلوده یا حتی دست دادن ممکن است از آدمی به آدم دیگر سرایت کند باز هم خوشبختانه اچ آی وی تنها از راههای محدودی ممکن است بین دو انسان منتقل شود که شامل آمیزش جنسی و جابه جایی انتقال مقادیری از خون بین آن دو است.
البته چند سال است طول میکشد که اچ آی وی بدن را به مرحلهای برساند که مقاومتش کم بشود این مرحله را ایدز مینامند یعنی وقتی که بدن ضعیف شد و نشانههای بیماریهای گوناگون مانند سرطانها و عفونتهای فرصت طلب دیده میشوند و فقط در انسانها دیده میشوند و فقط در انسانها دیده میشوند و فقط از یک انسان به انسان دیگر سرایت میکند. با این که بیش از سی سال از آغاز برنامه کنترل ایدز در ایران میگذرد هنوز در کشورمان در حال گسترش است و کارهای بیشتری برای مهار آن باید انجام شود. هنوز از هر 10 تفر مبتلا اچ آی وی 6 نفر در کشور ما نمیدانند که مبتلا هستند و با ادامه رفتارهای پر خطر ممکن است آن را به دیگران به خصوص همسر، فرزند یا شرکای جنسی خود رس دهند . تنها حدود یک سوم افرادی که بیشتر در معرض خطر هستند خدمات پیشگیرانه دریافت میکنند آموزش پیشگیری از ایدز به نوجوانان جایی در مدارس ندارد و رسانههای جمعی نیز گاهی به تشدید باورهای نادرست دامن میزنند.
دکتر امید زمانی عضو گروه تخصصی جامعه شناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعه شناسی ایران در گفتوگوی تفصیلی طبنا(خبرگزاری سلامت) به مباحثی که در این زمینه مطرح است پاسخ داد.
طبنا: به نظر شما در شرایط فعلی راهکار مقابله ایدز چیست؟
معتقدم برای مقابله با هر مساله با بیماری باید اطلاعات کاملی به جامعه داده شود. موضوع هر چه شفاف تر مطرح شود مردم بهترشرایط را درک میکنند و بهتر میدانند چه کاری انجام دهند. متاسفانه رسانهها همیشه نمیتوانند آزادانه حرف بزنند. گاهی شرایط مناسب است و گاهی هم سختگیری میشود. سیاستهای رسانه ای ثابت نیست گاهی اجازه چاپ مطالب مربوط به HIV داده شده و گاهی هم با آن مخالفت شده و برای کسانی که در این زمینه کار میکنند، تکلیف خیلی مشخص نیست بنابراین هر کجا که روزنه ای پیدا شود کارشناسان باید استفاده کرده و اطلاع رسانی کنند و در این زمینه هرچه اطلاعات شفاف تر و ساده تر شرایط بهتر. با اطلاعات شفاف و ساده که در اختیار همگان قرار داده شود، میتوان با این بیماری مقابله کرد. بسیاری از مسکلات به خاطر ناآگاهی و اطلاعات اندک مردم است.
طبنا: به نظر شما اطلاع رسانی به تنهایی کافیست؟
اطلاع رسانی بسیار کارساز است اما آموزش مهارتهای زندگی نیز واجب و ضروری است که باید به تمام افراد داده شود تا از آسیبهای اجتماعی جلوگیری شود. اگر این مهارتها از ابتدا آموزش داده شود، کودکان و نوجوانان یاد میگیرند به چه رفتارهایی نه بگویند و به چه رفتارهایی جواب مثبت بدهند و میتوانند جایگاهشان را نسبت به آسیبها پیدا کنند و راه درست را انتخاب کنند. علاوه بر این آموزشها باید اطلاعات در مورد هر بیماری و معضلی به خصوص بیماری ایدز کامل و جامع ارایه شود تا مردم بدانند با چه چیزی رو به رو هستند و چطور میتوانند در مقابل آن از خودشان و فرزندانشان محافظت کنند. آموزشها هر چه در محیطهای کوچک تر و صمیمیتر ارایه شود، تاثیر گذاری بیشتری خواهد داشت چون در محیطهای کوچک تر مطالب شفاف و مناسب آموزش داده میشود تا نسبت به رسانهها که به مسایل کلی و مبهم پرداخته میشود. این آموزشها باید به دل جامعه برده شود.
طبنا: منظورتان از جمع کوچک را توضیح دهید؟
در واقع آموزش و پرورش محل اصلی این آموزشهاست که متاسفانه سالهاست که در خواب خرگوشی هستند و حدود بیست سال است که تلاش میشود تا درباره این بیماری اطلاعات لازم به کودکان و نوجوانان ارایه شود و تا به حال به دلایل مختلف مخالفت شده حتی سایر مهارتهای زندگی هم جایی در برنامههای آموزشی ندارد و رویکردهای محدود کننده زیاد است. حتی در دهه 70 کتابهایی درباره مهارتهای زندگی تهیه شد ولی بعد از مدتی تدریس که نشد هیچ کتابها هم خمیر شدند. در تمام سطوح از دبستان تا راهنمایی و دبیرستلن و حتی دانشگاه این مهارتها باید تدریس شود، فرزندان ما فقط نیاز به تاریخ و علوم و فیزیک و زیست شنلسی ندارند، باید مهارتهای زندگی کردن به آنان آموزش داده شد تا زمانی که وارد عرصه تحصیل، کار و به طور کلی اجتماع میشوند، بدانند چگونه با مسایل روبه رو شوند و در هر دوره متناسب با دانش افراد آموزهها ارتقا داده شود. در حال حاضر این مطالب آموزشی در بسیاری از کشورها مدون شده و آموزش داده میشود. اگر کودک، نوجوان و جوان ما بیاموزد که مثلا چگونه خشمش را کنترل و مدیریت کند، آسیب زدن به خود و دیگران تا حد قابل توجهی کاهش پیدا میکند یا این که اگر جوان ما بداند چگونه میتوان نیازهای جسمانی خود را مدیریت کند دچار این بیماری و بیماریهای مشابه نمیشود. اگر درباره مسایل جنسی آموزش درست داده شود حتی نوجوانان ما با دانستن مطالب درگیر بلوغ جنسی زودرس نمیشوند.
جایگاه دوم متعلق به خانوادههاست و خوشبختانه در سالهای اخیر خانوادهها هوشیارتر شدهاند و فقط به آموزشهای مدرسه بسنده نمیکنند. والدین بخشی از آموزشها را خودشان به عهده میگیرند و هم فرزندشان را به کلاسهای تکمیلی میفرستند مثل زبان و نقاشی و ... و اگر بتوانیم کلاسهای مهارتهای زندگی را نیز در کنار این آموزشها بگنجانیم گام بزرگی برداشته ایم. البته آموزشهای خانواده خیلی خوب و مفید است ولی کافی نیست چون باید این آموزهها همه جانبه و فراگیر باشد.
در کل منظور از جمعهای کوچک یعنی جایی که آموزهها شفاف ارایه شود. اگر مدرسه و خانواده نتواند از عهده رسالت خود برآید.
طبنا: سازمانهای متولی چه اقداماتی برای مقابله با این بیماری بهتر است انجام دهند؟
این موضوع بستگی به نگرش کلی کشور دارد تا به حال فعالیتهای گسترده و ارزشمندی برای مقابله با این بیماری انجام شده ولی تا وقتی ما نخواهیم با تمام واقعیت رو به رو شویم کار به خوبی پیش نخواهد رفت. در حال حاضر سازمانهایی هستند که کارهای زیادی انجام میدهند ولی در شهرستانها و شهرهای کوچک کار به مراتب سخت تر میشود چون از نظر فرهنگی پذیرش این مساله دشوار است.
طبنا: نیروهای داوطلبانه و NGOها چه کمکی به این امر میتوانند بکنند؟
حضور و کمک نیروهای داوطلبانه بسیار مهم و مفید است. هر چقدر سازمانها و نهادهای دولتی گسترده عمل کنند باز هم جای کار وجود دارد و نیروهای داوطلب و سازمانهای غیر انتفاعی میتوانند کمک بسیاری به پیشگیری و شیوع این بیماری بکنند زیرا بعضی از افراد بخاطر بعضی از ملاحظات مایلند با سازمانهای خصوصی و جمعهای کوچکتر مشکلشان را مطرح کنند که علاوه بر مساله فرهنگی به ضعف سیستم بهداشتی هم برمیگردد که افراد نتوانسته اند به سیستم اعتماد کنند یا جواب درستی نگرفته اند و در بسیاری موارد که افراد با ما رو به رو میشوند متوجه میشویم بسیاری از جوابها غیرعلمی بوده و فقط افراد را ترسانده است.
طبنا: آیا این امر به انگ این بیماری هم مربوط میشود؟
صد درصد. زمانی که بیماری ایدز از طریق فرآدردههای خونی وارد ایران شد، در کل دنیا و ایران نگرش بد و منفی ای نسبت به این بیماری وجود داشت که افرادی که به این بیماری مبتلا شدهاند، رفتاری خلاف عرف، شرع و اخلاق داشتهاند و این انگ این افراد را وادار به پنهان کاری کرد که عامل مهمی در شیوع این بیماری بود. در صورتی که بسیاری از افراد ناخواسته و بدون آگاهی مبتلا میشوند مثل زنی که از طریق همسر معتادش مبتلا میشود یا کودک از طریق مادری که خودش نمیداند مبتلاست، آلوده میشود و اگر این انگ و تبعیض نبود و ابتلا به این بیماری به گناه ربط داده نمیشد و اطلاعات شفاف در اختیار مردم قرار داده میشد هم مقابله با این بیماری آسان تر میشد و هم میتوانستیم از خود افراد مبتلا که توانسته اند با کمکهای پزشکی به موقع بیماری را متوقف یا به تعویق بیندازند، کمک گرفت و مردم را آگاه تر کرد. در حالیکه مردم از یک بیمار مبتلا به ویروس HI V وحشت دارند و فکر میکنند از راههای ساده مثل سرماخوردگی منتقل میشود . درحالی که کاملا اشتباه است.
طبنا: دشواری کار در شهرستانها برای چیست؟
کار کردن در شهرهای کوچک به مراتب سخت تر است چون فرهنگ مردم سنتی تر است و پذیرش مشکل تر و در این شرایط NGOها و سازمانهای غیر دولتی میتوانند کمک بسیار مفیدی برای سازمانها و نهادهای دولتی باشند. به خاطر انگ و برچسبی که به مبتلایان به این بیماری زده میشود افرادی که مشکوک هستند که آیا مبتلا شده اند یا نه از ترس آبرو به مراکز بهداشتی کمتر مراجعه میکنند و بیشتر مایلند در جاهای خصوصی تر که احتمال برملا شدن مشکلشان کمتر وجود دارد، مراجعه کنند. در حالی که در سیستم دولتی در کمال رازداری این آزمایش انجام میشود و در صورت مبتلا بودن فرد به کلینیکهای رفتاری ارجاع داده میشود و تا خود بیمار مایل نباشد حتی به نزدیک ترین شخص به او هم اطلاع داده نمیشود اما برای تسهیل در مراجعه افراد و دریافت اطلاعات درست و شناسایی افراد مبتلا به این ویروس کمک NGO ها بسیار مفید است و دولت میتواند با راحت تر کردن شرایط برای تشکیل چنین سازمانهایی گام موثری بردارد چرا که همه مسوولیتها نباید روی دوش دولت باشد و مردم و سازمانها هم باید در این امر سهیم باشند.
طبنا: تقاضای شما از مسوولان چیست؟
باید به هشدارها توجه شود نباید اجازه دهند تا آسیبی تبدیل به یک فاجعه شود و بعد به فکر راه چاره بیفتند. اگر نخواهیم منطقی و جدی با این بیماری مواجه شویم سیلاب HIV براه خواهد افتاد.
طبنا: حرف آخر
باید به فضای مجازی به عنوان یک ابزار قدرتمند کمکی توجه شود. البته بعضی از سازمانها از آن استفاده کرده اند، برای مثال بهزیستی یک سایت مخصوص درست کرد و کسانی که سوال داشتند، میتوانستند به راحتی جواب سوالاتشان را بگیرند. مشاوران به صورت آن لاین سوالات مخاطبان را پاسخ میدادند. از سوالات افراد میتوانستیم متوجه شویم که اکثریت نسبت به این بیماری نا آگاهند و خیلیها هم رفتارهای پر خطر دارند و نیازمند کمک هستند.
تا به حال اکثر مشاورهها علمینبوده و بیشتر بر مبنای ترساندن افراد بوده و به جای برطرف کردن نگرانیها باعث تشدید یا طولانی تر شدن پروسه اعتماد مردم به سیستم بهداشتی میشود. سیستم بهداشتی ضعف دارد و اطلاعات درست به مردم داده نشده است بهتر است سیستم بهداشتی بتواند اعتماد مردم را به دست آورد و آموزش و پرورش و رسانهها با اطلاع رسانی شفاف در جهت مقابله با این بیماری گام بردارند. بر حل هر مشکل عزم ملی لازم است و امیدوارم که به زودی این اتفاق بیفتد.
گفتگو از زمرد زرکش
نظر شما