منتقد سینما گفت: فیلمسازانی مؤلف هستند که از روی عناصر تکرارشونده نسبتی از خود با جامعه را مشخص میکنند. سروش صحت از نسبتها فرار میکند؛ چون از آنها ضربه خورده است.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری سلامت(طبنا)،آریا باقری منتقد سینما پیرامون موضوع جهان تألیفی سروش صحت گفت: قالبی وجود دارد که ما بر اساس آن جهان تألیف را خطکشی میکنیم.
وی افزود: جهان تألیف بازتاب جهان خلاق فیلمساز است که این بازتاب از ذهن به جامعه دائماً در حال رفتوآمد است.
باقری تصریح کرد: باید ببینیم فیلمساز در چه جامعهای زندگی کرده و چه فرهنگی را گرفته و چه فرهنگی را در فیلمهای خودنمایش میدهد. ما این موضوع را از ناخودآگاه او به واسطه مؤلفههایی که در فیلمهایش دارد بررسی میکنیم.
منتقد سینما اظهار کرد: فیلمسازان مؤلف بهندرت یافت میشوند. فیلمساز معمولی کسی است که دوربین به دست گرفته و فیلم میسازد و فیلمساز مؤثر خودش تأثیر گرفته و اثرگذار است.
وی گفت: فیلمساز مؤثر دارای دست خط است و به یکرشته عناصر تکرارشونده دست پیدا میکند که نمودی از تأثیراتی که فیلمساز گرفته را برای ما عینی میکنند. فیلمساز مؤلف نسبتش را با جهان تألیف میکند و این فراتر از زیست است.
این منتقد سینما مطرح کرد: آقای صحت فیلمسازی هستند که راه دیگری را رفتهاند این کارگردان برای تحصیل در دانشگاه به تهران میآیند و به عقیده من غربت یکی از مولفههای اصلی فیلمهای ایشان است که هر بار شکل جدیدی به خود میگیرد. آقای صحت غربت جغرافیایی را آنقدر در خود انبار کرده که در آثار و بازیهای او این غربت به جهان بسط پیدا میکند.
باقری گفت: در آثار و بازیهای آقای صحت غربت موج میزند «ساختمان پزشکان» یکی از آثار ایشان است که از همان نگاه همراه با ترس ایشان میآید. نگاه بیطرف و خنثی ایشان در آثارشان قابلمشاهده است غربت جغرافیایی ترسی را درون ایشان قرار داده که آن هم ترس ارتباط است. ترس ارتباط شخص به شخص نیز در آثار ایشان وجود دارد در سریال پژمان آقای صحت خود را در شخصیت پژمان میبیند که کسی او را تحویل نمیگیرد.
وی افزود: آقای صحت بهشدت اهل مطالعه است و حتی گاهی در آثار ایشان به نظر من احساس میکنیم مطالعه زده شده است. با بررسی ناخودآگاه ایشان به این مسئله میرسیم ایشان از موطن دور شده و ترس ارتباط شخص به شخص نیز دارد و در «جهان با من برقص» جنس شوخی او با مرگ جنس دافعه و ترس است.
باقری به رادیو گفتگو گفت: آقای صحت در اثر دیگر خود به نام «مگه تموم عمر چند تا بهار» به فلسفه زندگی روزمره و اکنون انگاری میپردازد. نسبتی که سروش صحت با جهان هستی برقرار میکند نسبت دیالوگ محوری نیست. اتفاقاً نمیتواند دیالوگ برقرار کند. فرار از واقعیت در آثار ایشان حتی در لیسانسهها هم وجود دارد. سروش صحت هر چقدر مطالعه میکند تنهاتر میشود و این تنهاتر شدن منجر به این میشود که ما نسبت او با جهان را محو ببینیم.
وی افزود: نتیجه این موضوع «صبحانه با زرافهها» میشود که انسان را رها کرده و میخواهد با زرافهها صحبت کند یک نفر مرده؛ ولی نگران مرگ عنکبوت هستند. بهجای اینکه انسان را با طبیعت رفیق کند علیه طبیعت میکند.
باقری گفت: تبلیغ اعتیاد و واگرایی کمدی نیست. صبحانه با زرافهها اوج ترس سروش صحت از اجتماع است. این کارگردان نماهای خارجی را بهشدت کم کرده مگر در ماشین. سروش صحت آدم فضاهای محدود یعنی فضای گرمابه گردهای با چند رفیق است. نسبت سروش صحت بهعنوان یک فیلمساز با جامعه چیست؟ نسبتی که صبحانه با زرافهها با جامعه دارد چیست؟ صبحانه با زرافهها درد جامعه امروز ما نیست؛ چون جامعه آماری محدودی دارد. فیلمسازانی مؤلف هستند که از روی عناصر تکرارشونده نسبتی از خود با جامعه را مشخص میکنند. سروش صحت از نسبتها فرار میکند؛ چون از آنها ضربه خورده است.
نظر شما