پس از حمله آمریکا به عراق و افغانستان و خصوصاً در مسأله سوریه، ادبیات ظواهری نسبت به ایران غیر دوستانه شد.
کودک کم حرف، نوجوان درس خوان، فارغ التحصیل پزشکی با نمره بسیار ممتاز از دانشگاه قاهره در ۲۳ سالگی، جوانی که به زبان انگلیسی در دادگاه متهمان اعدام انقلابی انور سادات سخن میگفت و مشهور شد و ... تا کسی که آمریکا ۲۵ میلیون دلار برای دستگیریاش جایزه تعیین کرد و نهایتاً در ۳۱ ژوئیه ۲۰۲۲ با پهپاد وی را احتمالاً از پای درآورد؛ این همه توصیفهایی است که از پارههای مختلف زندگی أیمن الظواهری شده است.
در این گزارش بر آنیم که نگاهی تا حد امکان دقیق و واقع گرایانه به ابعاد مختلف زندگی این فرد داشته باشیم.
کودکی و خانواده
أیمن الظواهری در سال ۱۹۵۱ در محله معادی قاهره در یک خانواده بسیار برجسته مصری متولد شد. پدر او استاد رشته داروسازی در دانشگاه قاهره و پدربزرگ پدریاش از اساتید و مشایخ الأزهر بود. پدر بزرگ مادری او نیز از اساتید ادبیات در دانشگاه قاهره و از جمله متفکرین مصر و جهان عرب و بی شک بزرگترین متخصص شاهنامه پژوهی در جهان عرب بود. این فرد یعنی «عبدالوهاب محمد حسن عزام» ترجمه عربی شاهنامه فردوسی را تصحیح و چاپ کرد. او همچنین مطالعاتی در خصوص شاعران عارف خصوصاً عطار داشت. از جملههای کتابهای او (به جز مقدمه بر ترجمه عربی شاهنامه فردوسی) میتوان به این آثار اشاره کرد: التصوف فی الشعر الإسلامی - ۱۹۳۳ م، مهد العرب - ۱۹۳۶ م، ذکری أبی الطیب بعد ألف عام - ۱۹۳۶ م، نواح مجیدة من الثقافة الإسلامیة - ۱۹۳۸ م، الرحلات - ۱۹۳۹ م، دیوان المتنبی - ۱۹۴۴ م، مجالس السلطان الغوری - ۱۹۴۴ م، التصوف وفرید الدین العطار - ۱۹۴۵ م، فصول من المثنوی (ترجمه به عربی) - ۱۹۴۸ م، الأدب الفارسی - ۱۹۴۸ م، موقع عکاظ - ۱۹۵۰ م، الأوابد - ۱۹۵۰ م، بیام مشرق: لشاعر الهند وباکستان محمد إقبال (ترجمه عربی پیام مشرق اقبال لاهوری) - ۱۹۵۱ م و ... فرزند وی (یعنی دایی أیمن الظواهری) به نام «عبدالرحمن حسن عزام» وزیر خارجه مصر و اولین دبیرکل اتحادیه عرب بود.
او در مجامع بین المللی در خصوص فلسطین، استقلال لیبی، الجزائر، تونس و ... سخن میگفت و به همین دلیل انگلیسیها و خصوصاً فرانسویها درصدد حذف وی از مناصب بالای سیاسی در مصر و جهان عرب بودند. علیای حال أیمن الظواهری در چنین خانوادهای رشد پیدا کرد. وی در رشته پزشکی تحصیل کرد، خواهر دوقلوی او نیز در همین رشته تحصیل کرد و برادر کوچکتر وی نیز مهندس شد. أیمن در ۱۴ سالگی به اخوان المسلمین پیوست و فعالیتهای سیاسی خود را ا زنوجوانی آغاز کرد. دستگیری، شکنجه و نهایتاً اعدام سید قطب توسط حکومت ناصر تأثیر عمیقی بر أیمن گذاشت و پس از چند سال او در کنار برخی جوانان اخوان گروه جهاد اسلامی مصر را پایه گذاشتند. به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی توسط سادات باعث شد که خالد اسلامی از اعضای جهاد اسلامی مصر در روز رژه ارتش مصر، در مقابل سادات وی را به گلوله بندد و اعدام انقلابی کند. با مرگ سادات دستگیری اعضای جهاد اسلامی آغاز شد. (گفتنی است جریان جهاد اسلامی مصر اساساً تحت تأثیر انقلاب اسلامی بود و مادر خالد اسلامبولی در مصاحبهای بیان کرد که خالد، ایران اسلامی را وطن دوم خود میدانست.
أیمن الظواهری در دادگاه متهمین اعدام انقلابی انور سادات که در زمان رژیم حسنی مبارک برگزار شد
در جلسات برگزاری دادگاه جهاد اسلامی، جوانی مسلط به زبان انگلیسی در برابر دوربینها شروع به دفاع از خود و همرزمانش در جهاد اسلامی مصر به زبان انگلیسی کرد و همین سبب شهرت بیشتر این جوان یعنی أیمن الظواهری شد. پایان محکومیت او در زندان مصادف بود با سالهای جهاد در افغانستان و رفتن عدهای از جوانان اسلام گرای جهان عرب به این کشور برای مبارزه با ارتش شوروی و پیدایش پدیدهای به نام عرب-افغان.
جریان عرب-افغان
عبدالله عزام فلسطینی را میتوان رهبر عرب-افغانها دانست. وی از مجاهدان داوطلب اخوانالمسلمین در جنگ ششروزه اعراب و اسرائیل، امیر اخوانالمسلمین اردن و صاحب دکتری در رشته اصول فقه بود. او در دهه ۱۹۸۰ میلادی مؤسسهای به نام مکتب الخدمات المجاهدین در پیشاور تأسیس کرد تا جمعیت چندده هزار نفره مجاهدین عرب که در افغانستان حضور یافتهاند در آنجا سازماندهی شده و خدمات دریافت کنند. یکی از جوانانی که تحت تأثیر سخنرانیهای عزام در دانشگاههای عربستان، زندگی معمولی خود را رها کرده و به افغانستان آمده بود اسامه بنلادن نام داشت که در زمره نزدیکترین یاران عزام درآمد و بعد از ترور عزام در سال ۱۳۶۸ در پیشاور بهوسیله یک ماشین بمبگذاریشده
عملاً وارث عزام در مورد تشکیلاتی بود که او برای سازماندهی عرب-افغانها تأسیس کرده بود. بنلادن که از چندماه قبل تشکیلات مستقلی به نام القاعده را نیز پایهریزی کرده بود موفق شد جمع زیادی از عرب-افغانها را به القاعده جذب کند. او پس از پیروزی مجاهدین در افغانستان در جنگهای داخلی شرکت نکرد و به سودان رفت. او به دلیل مخالفت با تصمیمات حکام آل سعود در سال ۱۹۹۴ توسط شورای علمای کبار سعودی و عبدالعزیز بن باز تکفیر شد. وی در سال ۱۹۹۵ به دعوت جمعی از سران مجاهدین سابق به افغانستان بازگشت و در جلالآباد استقرار پیدا کرد. با پیدایش طالبان و قرارگرفتن جلالآباد در حوزه حکومت طالبان، بنلادن موفق به جلب رضایت ایشان برای ماندن در افغانستان شد و تشکیلات خود در این کشور را گسترش داد (هرچند طالبان سعی در محدود کردن فعالیتهای بینالمللی او داشتند).
از سوی دیگر موج مجاهدین مهاجر از مصر نقش مهمی در میان عرب-افغانها داشتند. درواقع پس از اعدام سید قطب در سال ۱۹۶۶ عدهای از جوانان طرفدار جنبش اسلامی در مصر، فعالیت اخوانالمسلمین را محافظهکارانه خواندند و در دهه هفتاد میلادی روی به تأسیس گروههای جدید آوردند: سازمان آزادیبخش اسلامی به رهبری صالح سریه (اهل فلسطین و دارای دکترای روانشناسی)، جهاد اسلامی (به رهبری محمد عبدالسلام فرج)، جماعت اسلامی (به رهبری کرم زهدی) و جماعة المسلمین (معروف به التکفیر و الهجرة به رهبری مصطفی شکری که اندیشههای افراطی آنان مورد اعتراض محمد قطب نیز قرار گرفت). گروههای جهاد اسلامی و جماعت اسلامی با مشارکت یکدیگر موفق به ترور انور سادات -امضاکننده معاهده کمپ دیوید با رژیم صهیونیستی- شدند ولی بعدازآن عملیات، حکومت توانست به سرکوب گسترده این دو گروه اقدام کند. بقایای این دو سازمان (بیشتر جهاد اسلامی) خود را به افغانستان رساندند و یکی از شاخههای اصلی جریان عرب افغان شدند، البته همچنان شاخص بودن و تمایز ایشان از سایر عرب-افغانها برجسته و واضح بود. جهاد اسلامی به رهبری أیمن الظواهری بعدها با القاعده ادغام شد و سازمان حاصل از این ادغام ابتدا «جبهه بینالمللی جهاد علیه یهود و صلیبیون» و سپس «قاعدة الجهاد» نامیده شد.
مواضع و افکار ظواهری
طرز تفکر ظواهری شدیداً تحت تأثیر میراث فکری اخوانالمسلمین و بهویژه آثار و اندیشههای سید قطب و محمد قطب شکلگرفته بود و رویکرد بازگشت به اسلام نخستین و وحدت و تقویت جهان اسلام در مقابل تمدن غرب دو ستون اصلی اندیشه وی در سالهای جوانی و میانسالی شده بود. أیمن الظواهری نیز در مهمترین کتاب خود با نام «فرسان تحت رایة النبی (ص)» به انقلاب اسلامی ایران تلویحاً به صورت مثبتی اشاره کرده و همچنین پس از شهادت فتحی شقاقی، مجاهد بزرگ فسلطینی و بنیانگذار جنبش جهاد اسلامی فلسطین، پیام مهمی در مورد «شهادت» وی صادر کرد:
«جهاد اسلامی مصر به خاطر شهادت برادر فتحی شقاقی، تسلیت میگوید. ما از خدای متعال میخواهیم که اعمال صالح و شهادت وی را قبول کند و ما همقطاران وی را در جهادشان حمایت میکنیم. ما به برادرانمان و تمام مجاهدان تأکید میکنیم که جهاد، راه شهادت است و فتحی شقاقی لیاقت این افتخار را داشت. ما او را یک مجاهد واقعی میدانیم که با یهودیها میجنگید و حقارت و تسلیم را نپذیرفت. از خدا میخواهیم که ما را در راه جهاد حفظ کند.».
این در حالیست که شیفتگی فتحی شقاقی نسبت به امام خمینی (ره) و گرایش کامل وی نسبت به انقلاب اسلامی ایران بر هیچکس پوشیده نبود. علت این امر در این است که برخلاف برخی اقوال مشهور اما غیر کارشناسی از تفکر سید قطب (به عنوان تأثرگذارترین متفکر بر ظواهری) ضدیت با شیعه در نمیآید (هرچند ممکن است کسی متأثر از قطب باشد اما از مجرای تفکری دیگر به ضدیت با شیعه بپردازد، یعنی این دو نه لازم الجمعند و نه مانعة الجمع، هرچند سیره سید قطب وحدت گرایانه بود و دعوت از شهید نواب صفوی و همراهی با او نشانهای از سیره وحدت گرایانه او است). در هر صورت مباحث قطب پیرامون جاهلیت و حاکمیت در اسلام و ... ارتباطی با تکفیر شیعیان و مسائلی از این دست پیدا نمیکند. منوچهر محمدی در کتاب بازتاب جهانی انقلاب اسلامی به این نکته نیز اشاره میکند که در منابع مطالعاتی گروه جهاد اسلامی مصر (گروهی که سادات را به هلاکت رساند و خالد اسلامبولی، محمد عبدالسلام فرج و أیمن الظواهری از اعضاء آن بودند) کتاب ولایت فقیه یا حکومت اسلامی امام خمینی (ره) و برخی آثار دکتر شریعتی نیز وجود داشته است.
ظواهری همچنین عملکرد القاعده عراق و داعش در کشتار شیعیان را محکوم کرده و آن را حرام شرعی دانسته بود. ظواهری احتمالاً اولین کسی از بین چهرههای سرشناس جهان عرب بود که از واژه خوارج برای توصیف داعش استفاده کرد. شاخههای مختلف القاعده در نقاط مختلف جهان نیز ادبیاتی متفاوت از ادبیات تکفیری داعش داشتند (به جز جریان زرقاوی و تعداد کمی دیگر که پیشتر مورد اشاره قرار گرفت مورد نقد بن لادن و ظواهری بودند)، در این رابطه شایسته است که به بیانیه جماعت اسلامی مقاتله لیبی (شاخه القاعده) به عنوان یک نمونه توجه کنیم و آن را با ادبیات یکسره ضدشیعی و تکفیری داعش مقایسه کنیم. جماعت اسلامی مقاتله در اولین بیانیه خود میگوید:
«... و سلامی پر از برادری، محبت، نصرت و دوستی تقدیم به تمام طیفهای مجاهدی که دفاع از دین اسلام و مستضعفین را در هرگوشهای از جهان اسلام برپا کردهاند تا مجد و عزت را به امت بازگردانند و آنان را از چنگال کسانی که کرامت آنان را از بین برده و مقدساتشان را به حراج گذاشتهاند، رهایی دهند...»
اما باید به این نکته مهم نیز توجه داشت که در سالهای پس از حمله آمریکا به عراق و افغانستان و خصوصاً در مسأله سوریه، ادبیات ظواهری نسبت به ایران غیر دوستانه شد و خصوصاً از عملکرد رسانههای ایران صریحاً گله کرد با این وجود در دام ادبیات تکفیری نیفتاد. درخصوص مفهوم دشمن نزدیک و دور نیز برخلاف برخی اقوال رایج وی قائل به قلمداد کردن شیعه به عنوان دشمن نزدیک نبود بلکه حکومتهای فاسد مانند مبارک را دشمن نزدیک دانسته بود و در یکی از جملات معروف خود خطاب به مبارزین مصری که از ایجاد انقلاب در مصر ناامید شده بودند گفته بود: «راه قدس از قاهره میگذرد.»
وقایعی مانند سرکوب خشونتبار نهضت اسلامی الجزایر (جبهه اسلامی نجات) پس از پیروزی اسلامگرایان در انتخابات توسط ارتشهای فرانسه و الجزایر ظواهری را بر این عقیده راسخ کرده بود که راه دستیابی به حکومت اسلامی تنها از لوله تفنگ میگذرد و فعالیتهای مدنی و انتخاباتی توسط ارتشهای غربی و غربگرا سرکوب خواهند شد، بااینوجود در نقد خود نسبت به حماس که طی نامهای به رهبران حماس آن را اعلام کرده بود، حضور در انتخابات را بهکلی رد نکرده، بلکه لازمه حضور در انتخابات را وجود یک قانون اساسی اسلامی میداند. همچنین او پس از پیروزی اخوانالمسلمین در مصر علیرغم اختلافنظرهای زیادی که با اخوان بر سر موضوع اسلام و دموکراسی (بحث بر سر اینکه مشروعیت حاکمیت اسلامی از خداست یا مردم؟) داشت اما در تماسهایی، ایشان را به این موضوع فراخواند که بلادرنگ یک ارتش جدید انقلابی برای مصر تشکیل دهند، در غیر این صورت ارتش مصر مجدداً به طریقی کار را از دست اسلامگرایان خارج خواهد کرد.
ظواهری با توجه به اثرپذیری عمیقی که از آثار سید قطب داشت تشکیل حکومت اسلامی به شیوه نیمی اسلامی-نیمی سکولار را بدون نتیجه میدانست و خواهان حرکت اسلامگرایان مصری به سمت اسلامی کردن قانون و نیروهای مسلح و ... در این کشور بود. اساساً برای شناسایی تفکر ظواهری باید به تفکر پیشینیان او (نظیر قطب) و متحدان او (نظیر بن لادن که او خود نیز متأثر از سید قطب و محمد قطب بود) توجه کرد. بن لادن در آخرین پیام صوتی حیات خویش و در دوران شکوفایی قیامهای ناشی از بیداری اسلامی در تونس و مصر و ... جوانان جهان اسلام را به مطالعه کتاب «مفاهیم ینبغی أن تصحّح» محمد قطب فراخواند. خوشبختانه این کتاب -فارغ از نقاط ضعف و قوتش- بهدوراز اندیشههای تکفیری و وهابی است و به صورتی خردمندانه راهحلهایی برای توجه مسلمانان به معانی کلمات قرآنی و احیاء روح قرآنی در جامعه ارائه میدهد.
بنلادن اهل مطالعه کتابهایی در مورد تاریخ سیاسی-اقتصادی جهان و حرکت عمومی قافله بشریت در طول تاریخ نیز بود. اگر ما به فهرست کتابهای موجود در کتابخانه او در ابیت آباد پاکستان که آمریکاییها آن را منتشر کردند، توجه کنیم میبینیم که کتاب «ظهور و سقوط قدرتهای بزرگ» پل کندی یکی از منابع مطالعاتی او بوده است.
کندی در این کتاب عامل تضعیف اقتصادی را مؤثرترین عامل در فروپاشی قدرتهای بزرگ میداند به همین جهت میبینیم که بنلادن در چندجای مختلف چنین نگرشی را در مورد آینده آمریکا از خود بروز میدهد. او یکبار گفته بود که اگر آمریکا در پاسخ به عملیات یازده سپتامبر سکوت کند هیمنه ابرقدرتی خود را از دست میدهد و اگر به افغانستان حمله کند درگیر یک «نبرد فرسایشی» خواهد شد که درنتیجه آن اقتصاد آمریکا تضعیفشده و نهایتاً دچار سرنوشتی مانند شوروی خواهد شد و درجایی دیگر در سال ۲۰۱۰ گفته بود: «ما به دهمین سال جهاد رسیدهایم و آمریکا و متحدانش هنوز به دنبال سراب هستند و در دریای بیساحل گمشدهاند... آنها خیال میکردند جنگ آسان خواهد بود و در چند روز یا هفته به اهداف خود خواهند رسید بنابراین ازنظر مالی آماده نبودند و حمایت مردمی هم ندارند تا جنگ را برای یک دهه یا بیشتر ادامه دهند... وضعیت آمریکا به مویی بند است، فقط کافی است کمی دیگر صبور باشیم، با صبر پیروزی از آن ما است.»
او وضعیت آمریکا در عراق را نیز تا حدی مشابه افغانستان میدانست و به همین دلیل باوجوداینکه صدام و حزب بعث را کافرانی میدانست که بهجای خدا خود را معبود مردم دانستهاند، نیروهای خود را به ضربه زدن به آمریکاییها در خاک عراق فرامیخواند... علیای حال در چنین فضایی و با چنین افکاری بود که ظواهری آخرین سالهای حیات خود را نیز به شکلی مخفیانه عمدتاً در مناطق قبائلی مرز میان افغانستان و پاکستان گذراند و احتمالاً پس از سقوط حکومت اشرف غنی و تشکیل دوباره حکومت طالبان وارد کابل شد و باز احتمالاً در صبح روز ۳۱ ژوئیه ۲۰۲۲ توسط پرتاب موشک هلفایر پهپاد آمریکایی در بالکن منزلی در محله شیرپور کابل کشته شد. طالبان چنین مسأله ای را تأیید نکرده است و برخی دوستان ظواهری نیز در توییتها و صفحات خود خبر از زنده بودن وی دادهاند... الله اعلم.
چرا حمله به ظواهری برای آمریکاییها مهم بود؟
چندی قبل از حمله پهپادی آمریکا به ظواهری سایت شورای روابط خارجی آمریکا در یادداشتی با عنوان مقابله با تهدید تروریستی در افغانستان، اطلاعات جالب توجهی در این زمینه منتشر کرد. در این یادداشت آمده بود که:
«افغانستان با هر کشور دیگری که القاعده در آن فعالیت میکند متفاوت است، زیرا این گروه با طالبان همنوایی دارد. رهبران القاعده رابطه تاریخی نزدیکی با برخی از رهبران طالبان مانند سراج الدین حقانی دارند، حقانی وزیر کشور طالبان بوده و نام او در لیست تروریستی آمریکا است. موقعیت دولتی حقانی تقریباً معادل مشاغل مانند رئیس اف بی آی و وزیر امنیت داخلی آمریکا است که به او قدرت عظیمی در افغانستان داده است و او را به تهدیدی جدی برای ایالات متحده تبدیل کرده است. از آنجا که افغانستان به پناهگاه القاعده تبدیل شده است تهدیدات علیه منافع ملی آمریکا نیز افزایش خواهد یافت. احتمالاً القاعده اردوگاههای آموزشی تروریستی بیشتری را در افغانستان ایجاد خواهد کرد، البته القاعده به دلیل بهبود همکاری (داخلی) اطلاعاتی ایالات متحده و اقدامات امنیت داخلی، برای انجام یک حمله برنامه ریزی شده متمرکز علیه سرزمین ایالات متحده مشکل خواهد داشت. اما عوامل القاعده میتوانند حملاتی را علیه اهداف ایالات متحده و غرب در آفریقا، اروپا، خاورمیانه و جنوب آسیا انجام دهند یا الهام بخش باشند.»
سابقه درگیری میان امریکا و نیروهای مشترک طالبان و القاعده در سالهای اول اشغال افغانستان و سختتر بودن آن جنگها نیز موجب میشد که آمریکا به شدت از حضور شخصی مانند ظواهری در افغانستان احساس بیم کند. مهمترین این نوع درگیریها نبرد شاهی کوت یا به قول آمریکاییها عملیات آناکوندا بود که ناتو در آن متحمل تلفات بسیاری شد. در همان ساله ایسنا به نقل از منابع روسی خبر از کشته شدن ۱۰۰ نیروی ویژه آمریکا در این جنگ داده بود.
سخن آخر
ختم سخن اینکه در این یادداشت کوتاه تلاش شد که به ابعادی کمتر بازگو شده از زندگی، خانواده، تحصیلات، بیانیهها و ... أیمن الظواهری اشاره شود. به نظر میرسد که توجه به وجوه مختلف زندگی ظواهری و حتی عملکردها و اندیشههای نزدیکان او یک ضرورت مطالعاتی و پژوهشی برای درک عمیقتر شخصیت، افکار و چشم اندازهای او است و بدون این قبیل توجهات، سخن گفتن در خصوص وی و برخی از مهمترین تحولات رخداده در جهان اسلام در طول حدود سی سال اخیر دچار لغزشگاههایی پژوهشی خواهد بود، هرچند این وجیزه نیز هرگز ادعای معرفی و یا حتی ادراک کامل مسأله را ندارد.
* دکتر بهرام زاهدی- پژوهشگر و کارشناس ارشد مسائل جهان اسلام
منبع:مشرق
نظر شما