به گزارش طبنا (خبرگزاری سلامت)، مگان زنی ۲۵ ساله، در مدت زمان فقط ۶ ماه، پنج بار به دلیل سردردهای میگرنی به پزشک خود مراجعه کرده است. او به دلیل این دردها نتوانسته در محل کار خود، وظایفش را به خوبی انجام دهد. او با وجود اینکه آزمایشهای متعددی انجام داده است، نتوانسته که علت این سردردها را بفهمد.
نورما، مادری دو کودک است و بهتازگی از همسر خود جدا شده و او به دلیل اضطراب و ناراحتیهایی که در زندگی با همسر سابق خود تحمل کرده بود، به سندرم روده تحریکپذیر مبتلا شده است.
مری هم تقریبا ۴۰ سال است که ازدواج کرده و سه فرزند بزرگ دارد. او بارها از درد مفاصل، بیخوابی و خستگی مفرط، شکایت دارد. او به شدت افسرده است و تقریبا دست از زندگی شسته و هیچ فعالیت لذتبخشی انجام نمیدهد. هیچ یک از درمانهای پزشک تا کنون برای او موثر نبوده است.
در بررسیها مشخص شد که هر سه زن فوق، گرفتار خشونت خانگی بودهاند و همسرانشان، آنها را آزار میدادهاند. آنها خجالت میکشیدند از دیگران برای رهایی از وضعیت اسفبارشان، کمک بگیرند. اضطراب دایمی آنها به شکل دردهای جسمانی بروز کرده بود.
در بررسی سازمان جهانی بهداشت در سال ۲۰۱۳ مشخص شده بود که بیش از ۳۵ درصد از زنان جهان دچار خشونت فیزیکی یا جنسی از طرف مردها شدهاند که رایجترین شکل این خشونتها، خشونت خانگی و از سوی همسران یا نامزدهای آنها بوده است. در واقع چهار نوع خشونت علیه زنان از سوی این افراد وجود دارد:
خشونت فیزیکی: مانند کتک زدن، هل دادن، کشیدن موها، خفه کردن و ...
خشونت جنسی: تماس جنسی ناخواسته، آزار و اذیت جنسی و در برخی موارد فیلم گرفتن از این صحنهها
تعقیب کردن: گاهی اوقات نامزد یا همسر سابق زنان، دست از آزار و اذیت آنها برنمیدارند و با تعقیب آنها یا فرستادن ایمیلهای تهدیدآمیز یا تماسهای مشکوک، آنها را دچار ترس و اضطراب میکنند.
تعرض روحی و روانی: در این حالت فرد مزاحم، با استفاده از ارتباطهای کلامی یا غیرکلامی، سعی میکند به طرف مقابل خود صدمه ذهنی یا احساسی وارد کند. او با این روشها میخواهد زن یا نامزد خود را زیر سلطه خود درآورد. در واقع او را بارها تحقیر میکند و حتی ممکن است با نامهای تحقیرآمیز او را صدا کند. او هرکاری میکند که همیشه خود را برتر و قویتر نشان دهد.
این رفتارها معمولا روی سلامت و حال عمومی زنان، خانواده، جامعه و اقتصاد عواقب بدی را موجب میشود. از عواقب بد سلامتی آن میتوان به افسردگی، اختلال استرسی پس از آسیب روانی، اضطراب و سوءمصرف مواد، ابتلا به عفونتهای ناشی از رابطه جنسی ناسالم، بارداریهای ناخواسته، سقط جنین، جراحتهای جسمی، بیماریهای سیستم ایمنی بدن، سردرد، سندرم روده تحریکپذیر، دردهای مزمن، درد مفاصل و آسم در زنان اشاره کرد.
هزینههای اقتصادی در کشورها
خشونت علیه زنان، هزینههای اقتصادی هم برای جامعه به بار میآورد. تحقیقات نشان داده است که زنان قربانی خشونتهای خانگی، بیش از زنان دیگر به مراکز درمانی به دلایل مختلف مراجعه میکنند و هزینههای درمان این افراد مستقیما روی دوش سیستم سلامت جامعه قرار میگیرد. همچنین بررسیها نشان میدهد که این هزینهها، حتی تا ۱۵ سال پس از حذف خشونت، باقی میماند.
علاوه بر هزینههای درمانی فوق، بخش خدمات اجتماعی هم مجبور به تامین هزینههای کمکرسانی به این زنان و کودکان آنهاست. در این میان هزینههای غیرمستقیم دیگری که مربوط به کارمندان شاغل در سازمانهای مددکاری است را باید درنظر گرفت. این هزینه به جای اینکه در بخشهای تولیدی و درآمدزا صرف شود، باید خرج استخدام و تربیت مددکاران اجتماعی و کمک کردن به زنانی شود که تحت خشونت خانگی قرار دارند. البته در اینجا از آثار مخرب و طولانی این خشونتها روی کودکانی که شاهد آن هستند، صحبت نمیگوییم.
زنانی که تحت خشونت خانگی قرار دارند، ۳۵ درصد کمتر از زنان دیگر کسب درآمد میکنند و آنها در خطر فقر بیشتری هستند.
زنان قربانی خشونت خانگی در ایالات متحده، ۸ میلیون روز کاری را از دست میدهند. این مقدار به معنای درآمد ۳۲ هزار کار تمام وقت و ۵,۶ میلیون روز تولید خانگی در سال است.
در هند زنانی که گرفتار خشونت خانگی میشوند، پس از هر بار که دچار خشونت میشوند، پتج روز کاری را از دست میدهند و این بدین معناست که ۲۵ درصد کمتر حقوق میگیرند.
در اوگاندا ۹ درصد خشونتهای خانگی باعث میشود که زنان تحت خشونت، تقریبا نیمی از حقوق ماهانه خود را از دست بدهند.
هزینه اقتصادی (مستقیم و غیرمستقیم) خشونت خانگی، فقط در ایالات متحده، در سال ۲۰۰۳، بیش از ۸,۳ بیلیون دلار بوده است که از این مقدار ۶,۲ بیلیون دلار آن خرج درمان حملات فیزیکی قربانیان، ۴۶۰ میلیون دلار تجاوزها، ۴۶۱ میلیون دلار مزاحمتهای دایمی بوده است. مسلما این هزینهها در سال ۲۰۱۸، بسیار بیشتر است.
بنابر بررسی سازمان ملل متحد، هزینه خشونت علیه زنان در دنیا، سالانه، معادل دو درصد تولید ناخالص داخلی کشورهای دنیاست که با ۱,۵ تریلیون در سال برابری میکند.
بنابراین باید بدانیم هر نوع اقدام در پیشگیری از خشونت علیه زنان، نه تنها میتواند وضعیت زنان را بهبود بخشد، بلکه جامعه را از نظر سلامت روانی و همچنین اقتصادی در وضعیت مناسبی قرار میدهد.
مترجم: نادیا زکالوند
نظر شما