کد خبر: 183459
۱۸ تیر ۱۴۰۱، ۱۱:۳۶
به او گفتیم آب زمزم است

سفر حج پر از خاطرات مختلف است اگر قرار باشد یکی را انتخاب کنم قدری سخت می شود این خاطره مربوط به زمانی می شود که در مکه حضور داشتیم یک روز در مطب نشسته بودم که زنی را با دستان بسته آوردند!

دکتر فائزه محمد دوست:وقتی او را دیدم تعجب کردم چه کاری می تواند کرده باشدکه مجبور شدند دست هایش را ببندند؟ همراهان وی گفتند که از دیشب که وارد مکه شدیم پرخاش می‌کند. لباس هایش را پاره می‌کند، به هر کی می رسد کتک می‌زند!

در اولین فرصت به او دیازپام تزریق کردیم و با مرکز تماس می گرفتیم و درخواست داروهای خاص کردیم شرایط ویژه ای داشت و باید تحت مراقبت می‌بود هر کاری می کردیم او حاضر نمی شد به اتاق بستری وارد شود. پرخاش می کرد و دوست داشت بگریزد!

یک روز چیزی نخورده بود ووضعیت جسمی خوبی نداشت چرا که فعالیت زیادی در طی روز داشت . با همفکری همکاران قدری آب به او دادیم و گفتیم که این آب زمزم است! او وقتی آب را خورد راضی شد که وارد اتاق بستری شود. اگر در ایران حضور داشتیم بیماری با چنین شرایط باید در بیمارستان روانی بستر می شد تا مراحل درمان روی او انجام شود.

اما در مکه چنین امکاناتی نداشتیم، با همکاری یکی از روان پزشکان اعزامی، اقدام به تجویز داروهای تخصصی کردیم.

جالب اینکه به کمک خداوندگار کعبه، بیمار بعد از دو روز بهبود پیدا کرد و ما خودمان بیمار را به طواف بردیم و اعمال حج را به سلامتی به پایان رساندیم و پس از آن به ایران برگشتیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha