کد خبر: نجات-جان-انسان-ها،-با-ارزش-ترین-کار-د
۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۹:۰۲
  نجات جان انسان ها،  با ارزش ترین کار در جهان است

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر خبرگزاری سلامت، هنر فیلمسازی برای تمام مردم دنیا ازجمله هنرهای جذاب  به شمار می آید و اکثر افراد در طول هفته فیلمی را به فراخور اشتیاق برای تماشا کردن انتخاب می کنند. فیلمسازی شیوه ای است که امکان آموزش مسائل مختلف را به مردم اجتماع فراهم می کند. با هدف گذاری است که فیلمساز می تواند در هر فیلمش قدمی روبه جلو بگذارد و مخاطبان زیادی برای آثارش داشته باشد. به هر حال سینمای ایران هم در طول سالها بعد از انقلاب؛ درکنار کارگردان مطرح و صاحب سبک ، فیلمسازان جوان و کار بلد متعددی را که امروزه به فراخور  تلاش و تعهد  واژه (خواستن توانستن هست) را در پای تک تک آثارشان به نمایش بگذارند. به سراغ 《محمد رسولی》 رفتیم . هنرمند جوان؛ اما پرسابقه که در کارنامه  هنری اش چه در  عرصه بازیگری. تدوین و نویسندگی و کارگردانی تاکنون خوب درخشیده است. تله فیلم هشت که چندمین بار از شبکه های سیما پخش شده .

تله فیلم متین بانو ، مستند بین المللی سفر به دروپا از شبکه اول سیما ، تله فیلم دختری به نام ایران، مستند داستانی چاپ وزندگی محصول گروه اقتصاد شبکه اول سیما ،  فیلم کوتاه داستانی ماه تی تی، مجموعه ۱۰ قسمتی مستند  داستانی بهشت در زمین، مجموعه ۱۷ قسمتی مستند اشکها و لبخندها و فیلم جنگی خاکی و آسمانی، از جمله آثاربرگزیده در کارنامه هنری او می توان نام برد . گفتگوی ما با این هنرمند  دنبال کنید:

☆ از خودتان بگویید.

گرایش من به عرصه هنر باز می گردد به دوره ای که  دانشجوی رشته اقتصاد بازرگانی بودم که همزمان در مرکز آموزش فیلمسازی باغ فردوس تهران دوره کارگردانی سینما هم می دیدم که اولین فیلم داستانی کوتاه خود را آنجا ساختم.

بعدها به دلیل درگیری بیشتر با سینما ، تغییر رشته دادم و کارشناسی فلسفه را در دانشگاه علامه طباطبایی خواندم و به تدریج کار دستیاری فیلم در سینما و بعد از آن در شبکه تهران کارگردانی مستند سازی را تجربه کردم و بعد از مدتها تلاش و ممارست شبانه روزی  به یک کارگردان حرفه ای در شبکه های سه و یک سیما تبدیل شدم و  بعدا از صداوسیما فاصله گرفتم تا بتوانم وارد حوزه کارگردانی سینما بشوم.

 ☆ می دانیم هر ساله فیلم های مستند زیادی تولید می شود. برخی از این فیلم ها در جشنواره ها و برخی در هنر و تجربه اکران می شوند اما معدود فیلم های مستندی بودند و هستند که مورد استقبال چشمگیر و درقاب تلویزیون به معرض دید مردم و رسانه قرار می گیرند از میان کارهای شما کاری هست که در قاب سیما قرار گرفته ؟

من اولین فیلم مستندی که در شبکه تهران ساختم ناخواسته درباره موضوع" پیوند اعضا" بود و بعد از آن به یکباره متوجه شدم دارم یک مجموعه مستند ۱۷ قسمتی در شبکه سه سیما درباره پیوند به نام " اشکها و لبخندها " تهیه و کارگردانی می کنم و همین موضوع نجات جان انسان ها با ترویج فرهنگ اهدای عضو و نتایج ارزشمند آن باعث شد تا همین موضوع مدرن جهانی را در آثارم دنبال کنم و روی آن متمرکز شوم .

بعدها یک تله فیلم به نام " هشت " کارگردانی کردم با همین سوژه پیوند اعضا و پس از چند سال مجموعه مستند دیگری در شبکه یک سیما به نام" بهشت و زمین" درباره اهدای اعضا بسازم و همین استمرار باعث شد تا به تدریج به یک کارگردان کارشناس حرفه ای در خصوص پیوند اعضا تبدیل شوم .

وقتی نتایج باارزش و طلایی فیلم هایم را در زندگی افراد می دیدم ( یعنی نجات جان انسان ها که با ارزش ترین کار در جهان است و بخشیدن زندگی به دیگران ) احساس مسئولیت بیشتری در ارتباط با جامعه کردم و تصمیم گرفتم این ودیعه الهی در مسیر فیلمسازی خود را قدر بدانم.

☆  به طور حرفه ای چه زمانی کارتان  را شروع کردید  ؟

 سال ۱۳۸۱ اولین فیلم مستندم به نام " ایثار " را با موضوع پیوند اعضا ساختم و از شبکه تهران پخش گردید. و بعد از آن یک مستند دیگر در شبکه یک، و بلافاصله یک مجموعه مستند عکاسی ۲۶ قسمتی برای شبکه یک به نام "آینه در آینه "ساختم و سپس برای ساخت مجموعه "پیوند اعضایی" به شبکه سه رفتم و چند سال  در گروه اجتماعی فعالیتم ادامه دادم   و خداروشکر بازدهی سازنده ای هم  از تلاش هایم به دست آوردم که آثاری خاص   از ماحصل تلاش و تجربه ام درعرصه کارگردانی سیما به نمایش در آمد ومورد توجه مخاطبین سیما قرار گرفت.

☆ مشوقین  شما چه کسانی بودند؟

در دوره جوانی دوستانی داشتم که آنها هم به سینما علاقه داشتند . همراهی ما چند نفر با هم باعث شد تا همه به شکلی در فیلم و تلویزیون و سینما فعال باشیم و همین مشارکت و همدلی نقش بزرگی در دست آوردهای هنری ما  رقم زد.

☆چگونه شد به هنر سینما  گرایش  پیدا کردید؟

من با تماشای فیلم " مسافران " از استاد بهرام بیضایی به سینما علاقمند شدم و با پیگیری سینمای داریوش مهرجویی این دلبستگی بوجود آمد ،

اما علاوه بر سینمای متفکرانه را در ژانر علمی تخیلی بسیار می پسندم و به همین دلیل فیلم ترمیناتور ۲ ، از جیمز کامرون فیلم و سینمای مورد علاقه من است که توجه به این گونه از سینما در آثار دیگر کارگردانان ادامه پیدا کرد.

☆ چه عاملی در عرصه فیلمسازی  منجر به  انرژی و آرامش شما می گردد ؟

چیزی که ابتدا برای من آرامش به ارمغان می آورد ابتدا سوژه و موضوع فیلمی است که روی آن کار می کنم . اگر سوژه در زمینه پزشکی ، آزادی های اجتماعی و بیان اندیشه باشد ، و یا در زمینه روشنگری عمومی و آگاهی رسانی باشد ،  موضوعی است که با اولویت های من هم سو است و یک خرسندی نسبی با خود به همراه می آورد .

☆ بهترین خاطره تان از کار مستند پیوند اعضا چیست؟

مهمترین دیالوگی که در رویارویی با افراد در شهرهای مختلف می شنیدم  یا پزشکان از نزدیکان افراد خانواده مرگ مغزی برایم نقل قول می کردند این بود که  ؛ ما با دیدن فیلم مستند شما که از تلویزیون پخش شد، فهمیدیم  که اهدا عضو بیمار مرگ مغزی، کار درستی است و ما هم رضایت دادیم ... و این تاثیر گذاری  فیلم ما، بزرگترین  پاداش برای من بود.

☆  سختی های کار با سوژه ای مثل" مرگ مغزی"  چگونه بود ؟  

کار فیلمسازی در بیمارستان بسیار کار  سختی است . چرا که شما موقعی به سوژه نزدیک می شدید که یکی از اعضای یک خانواده مرگ مغزی شده بود و همه افراد از نظر روحی در وضعیت بغرنجی بودند و  شما باید این مسیر سخت را با دوربینتان با آنها همراه می شدید.

از طرفی بیمارانی همان لحظه در بیمارستان در صف انتظار پیوند مقابل دوربین شما حاضر می شدند که وضعیت جسمی نامناسبی داشتند و به نوعی با مرگ دسته پنجه نرم می کردند

گروه فیلمسازی می بایست از مراحل رضایت گیری دردناک تا مرحله اتاق عمل ، شاهد مرگ یک نفر و جراحی پر اضطراب پیوند و سرگردانی در چند اتاق عمل دیگر برای پیوند اعضای مختلف به بیماران نیازمند می بودند.

این وحشتناک بود ما بعد از یکی ، دو ماه فیلمبرداری و چند ماه تدوین همان تصاویر پر درد و رنج و تکرار چندین باره آنها روی مانیتور تدوین و باکس صداگذاری ، خودمان تبدیل به افرادی روان پریش می شدیم که نیاز داشتیم چند ماه و تا مدتها استراحت کنیم و از این سوژه فاصله بگیریم اما نتیجه و آثار با ارزش آن پای کار مارانگه داشته است.

☆ در کارتان مشکلی برایتان پیش نیامد؟

من اغلب فیلمهایی که ساخته ام را یا خود نوشته ام یا به طور مشترک با نویسنده دیگری کار کرده ام . چرا که نوشتن واقعا دغدغه اساسی زندگی من است و روی آن وقت بسیاری می گذارم .

و البته چند باری هم برای دیگر کارگردانان نوشته ام و گاهی با رضایت و گاهی با دلخوری و رنجش  همراه بوده است . چرا که برخی کارگردانان بدون توجه به نگاه شما و گاه بی اجازه نویسنده ، سکانس ها را دست کاری می کند  وماحصل متنی که نویسنده مدتها روی آن کار کرده را بهم می ریزد .

در این زمینه باید بگویم که بخشی از بی اخلاقی های رایج در جامعه ، تاثیر خودش را در فرهنگ کاری تلویزیون و  سینمای ایران هم گذاشته است .

عده ای اصلا برایشان نه اصول کاری و قانونی مهم است نه در قید و بند  شرع و اخلاق و حرف و قانون و قراداد هستند .

و باید تکرار کنم با این وضعیت و آلودگی اخلاقی که جامعه ایران دچار آن شده ، هر نوع پیشامدی بین نویسنده و کارگردان هم چندان دور از ذهن نیست .

به عنوان مثال من برای کارگردانی به نام علی کرامتی فیلمنامه " دختری به نام ایران " را نوشتم که ایرج نوذری و کاوه خداشناس بازیگران آن بودند . در قرارداد فیلمنامه مشروط و قید کرده بودم که نام هیچ کسی نباید کنار نام بنده در تیتراژ بیاید و حتی با تاکید به طور شفاهی این مطلب را به خودشان تاکید کردم و متذکر شدم اگر نیاز به تغییری احساس شد ، من بی شک انجام خواهم داد و همین طور هم شد و من تا روز آغاز فیلمبرداری ، سه بار فیلمنامه را بازنویسی کردم و کار تولید شد . اما ناگهان روز اکران خصوصی فیلم متوجه شدم ، کارگردان چون چند دیالوگ جا به جا کرده ، نام خودش را کنار نام نویسنده به تیتراژ اضافه کرده است .

همانطور که متذکر شدم بیماری اخلاقی در بین برخی افرادی که کار تهیه و کارگردانی می کنند هم مشهود است و افراد نمی توانند جلوی هوا و هوس و عقده های نفسانی خود را بگیرند .

وی چون علاقه داشت نام خودش را در تیتر یک فیلم به عنوان نویسنده ببیند ، چشمش را به قرارداد و قول و قرار بسته بود .

جالب تر اینکه فیلمنامه دختری به نام ایران ، با اهدای اعضای شخصیت اصلی و قهرمان فیلم به پایان می رسید و اساسا این فیلمنامه به دلیل دارا بودن همین تم و ایده از روز اول ، تایید و به آن بودجه اختصاص یافت . ‌ اما کارگردان مربوطه بدون توجه به هیچ چیز آن را حذف کرد .

☆   در خصوص کار  تله فیلم هشت هم بگویید.

تله فیلم " هشت " با  ایده استمرار در مسیر پیوند اعضا ساخته شد .

مردی ناخواسته باعث مرگ هشت نفر می شود و با وجدان درد از این اتفاق به زندگی ادامه میدهد . اما بر اساس تقدیر و سرنوشت باعث میشود اعضای یک فرد مرگ مغزی به هشت نفر پیوند زده شود و آنها از مرگ نجات پیدا کنند .

بازیگران آن حمید رضا پگاه ، زیبا بروفه و یوسف تیموری هستند و از کارهایی است بسیار از شبکه سه تلویزیون و دیگر شبکه ها پخش گردیده است .

تجربه اول کارگردانی فیلم بلند بنده بود و تاثیر بسزایی در ادامه مسیر کاری من در فیلمسازی و همچنین کار روی سوژه اهدای عضو داشت .

☆از میان کارهایتان در عرصه هنری به کدام بیشتر دلبسته هستید ؟

من فکر می کنم مهمترین کاری که در زندگیم وظیفه دارم تا به آن بپردازم ، مستند سازی تاریخ شکل گیری جریان و فرهنگ اهدای عضو از مرگ مغزی در ایران و نتایج آن در کشور است

وقتی سال ۱۳۷۹ قانون پیوند در مجلس تصویب شد ، قبلا هم اشاره داشتم  من ناخواسته در سال ۱۳۸۱ مشغول ساخت مجموعه مستند اشکها و لبخندها شدم تا وضعیت اهدای عضو را در جامعه ناآشنا با این موضوع ثبت تصویری کرده و از شبکه سه پخش کنم . به استان های مختلف سفر کردم و در طول دو سال تصاویر و فیلم هایی ساختم که برای آیندگان با ارزش خواهد بود ، چرا که آنها تاریخ مصور پیوند در ایران است و در آن شکل رویا رویی خانواده های مرگ مغزی شده با یک پدیده جدید پزشکی نمایش داده شده است.

بعد از ده سال دوباره در سال ۱۳۹۱ یک مجموعه مستند  دیگر در شبکه یک تهیه کردم که با موضوع پیوند اعضا بود ، به نام بهشت و زمین . در این مجموعه به نتایج پیوند بعد از ده سال پرداختم و تمرکز خود را روی افراد گیرنده عضو گذاشتم .

راستش را بخواهید حالا باز هم بعد از حدود ده سال در فکر ساخت مجموعه مستند سوم در آغاز قرن ۱۴۰۰ هستم تا تحولات بوجود آمده در  جریان پیوند اعضای کشور را در قیاس با گذشته یک مقایسه تصویری کنم و به دستاوردهای آن اشاره کنم .

به نظر خودم این مهمترین کاری است که علاوه بر همه دلمشغولی ها و فعالیت های سینمایی خود ، باید آن را انجام دهم چرا که نسبت به آن احساس وظیفه می کنم .

☆ درحال حاضر مشغول چه کارجدیدی هستید ؟

هم اکنون در تدارک کارگردانی یک فیلم سینمایی با همین موضوع" پیوند اعضا" هستم که امیدوارم هر چه زودتر شرایطش فراهم گردد.

تنها چیزی که بعد از بیست سال نویسندگی و ساخت فیلم در حوزه" پیوند اعضا" دستگیرم شده این است که بعید می دانم کارگردانی در جهان ، به اندازه من درباره این موضوع ، فیلم مستند و داستانی ساخته باشد و یا این همه فیلمنامه ساخته نشده در کامپیوتر شخصی اش داشته باشد.

امیدوارم بتوانم روزی همه آنها را که تعدادشان بسیار زیاد است ، به عنوان کتاب ، چاپ کنم.

 

گفت و گو : گلناز سیفی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha