به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر خبرگزاری سلامت، نادر طريقت متولد1340 تهران و فارغ التحصيل رشته روزنامه نگاري است و از سال 68 به طور فعال در زمينه نويسندگي و خبرنگاري در مطبوعات كار ميكند و از سال 72 مبادرت به ساخت فيلم نمود. در سالهاي 72 تا 74 پشتيباني توليد( فيلمهاي سينمايي دكل، پدر، غزال و ....) در سينماي مستند و تجربي را به عهده داشت و عضو چندين صنف خانه سينما از جمله انجمن منتقدان و نويسندگان سينماي ايران، انجمن مستند سازان ايران، انجمن آسيفا (انجمن انيميشن ايران) است. او در اكثر زمينههاي سينمايي (ژانر) فيلم ساخته و آثار بسیاری را در سينماي كوتاه و نيمه بلند در زمينههاي مختلف (داستاني، مستند، انيميشن، جنگي، كودكان، نماهنگ و...) كارگرداني نموده است. او تا كنون در چندين جشنواره داخلي و خارجي شركت كرده و دهها تنديس و ديپلم افتخار كسب نموده است. طریقت اولين فيلم بلند سينمايي خود را با نام 《خاطره 》در سال 87 ساخت و پس از ده سال با کنار گذاشتن مشکلات بسیار فیلم سینمایی دوم خود را به نام《اینجا هم باران می بارد》در سال 97 ساخت.
گفتوگویی با این کارگردان داشتیم که در ادامه میخوانید.
فیلم در شرایطی اکران شد سینما مخاطب چندانی نداشت، از اکران فیلم راضی بودید؟ فیلم در شرایط بدی اکران شد؛ زمانی که کرونا تمام کشور را فرا گرفته بود. ما فکر میکردیم با اکران فیلم میتوانیم چراغ سینما را در این شرایط روشن نگه داریم. به نوعی فداکاری کردیم. فروش چندانی هم نداشتیم اما پای کاری که کردیم میایستیم.
فکر میکنید تاثیر شرایط کرونا بر سینما چگونه بود؟ کرونا نه تنها روی سینما بلکه روی جزئیات زندگی مردم دنیا هم تاثیر گذاشته است. سینما هم یکی از مشاغل اصلی در دنیا است که از کرونا صدمه دیده و سینما به نوعی نابود شده است. در شرایط کنونی که واکسن به اندازه کافی وارد کشور نشده تا مردم بتوانند استفاده کنند و هر روز شاهد فوت بیش از ۴۰۰ نفر نباشیم، آنوقت ما کجای کار هستیم؟ من با اکران فیلمم در این شرایط سعی کردم منفعل نباشم و به مردم امید بدهم. فیلم من کاری اجتماعی است که به مسائل روز کشور میپردازد. کرونا تاثیر بسیاری در سیستم فرهنگ و هنر این کشور داشته است. امیدوارم که ریشههای بیماری هرچه زودتر کنده شود.
فیلم چرا انقدر تبلیغات کمی داشت؟ حدود یک میلیارد و پانصد میلیون تومان هزینه ساخت این فیلم شد و سرمایه دیگری برای تبلیغات نمانده بود. دفتر پخش فیلم هم نظرش این بود که در این شرایط که مردم از رفتن به سینما میترسند، هرچه بیشتر هزینه کنیم لطمه بیشتری میخوریم. در حقیقت هم همین طور بود. تلویزیون اندکی به ما محبت داشت هرچند که در گذشته به فیلمهایی که خودشان تشخیص میدادند، تعداد زیادی تیزر اختصاص میداد. در بازی جدید تلویزیون، آنها گفتند به شما اعتباری تبلیغ میدهیم، مثلاً به من پنج میلیارد اعتبار داده است و ده تبلیغ در ساعتهایی پخش کردند که اصلا مناسب نبود. دفعه دوم ما به ساعت تبلیغات اعتراض کردیم زیرا کسی در آن ساعت با تبلیغات این فیلم ارتباط برقرار نکرده بود. پس از آن اعتبار ۱۰ میلیاردی به ما اختصاص دادند و ۱۵ تبلیغ در ساعتهای مختلف داشتیم. طلبکار تلویزیون نیستیم و زورمان به کسی نمیرسد. تلویزیون براساس تصمیم خود تعدادی تبلیغ به ما اختصاص داد و گفت که ۱۵ میلیارد برای این کار در نظر گرفته است اما اگر از آنها درخواست کنیم که فیلم ما را با اعتبار ۵0۰ میلیونی بخرد، نمیپذیرد!!! نه تنها فیلم ما بلکه بقیه فیلمها هم در همین شرایط هستند. به نظر من تلویزیون رابطه خوبی با سینمای ایران ندارد.
شرایط اکرانمان هم غیر منصفانه بود، حوزه هنری با این همه سینمایی که در تهران دارد فقط یک سالن به ما اختصاص داد. ظلم در این مملکت بیداد میکند و نمیدانیم به کجا پناه ببریم؟! مثلا با وساطتت چند بزرگوار فیلم در سینما آزادی اکران شد اما نه پلاکاردی، نه استندی، نه تیزر سر دری و یا حتی یک پوستر از فیلم هم نصب نشد. پس از سه روز فیلم را هم برداشتند. مردمی که نمیدانند فیلمی در سینمایی در حال اکران است، چگونه باید از آنها توقع داشته باشیم برای دیدن فیلم وارد سینما شوند؟ در شرایط فعلی که هر کس برای خود قدرت نمایی میکند ما چه توقعی از تبلیغات میتوانیم داشته باشیم. ما به عنوان یک فیلمساز و تهیهکننده مستقل نمیدانیم به کجا پناه ببریم. من فکر میکنم دعاهایمان هم دیگر به خدا نمیرسد.
ارشاد و صداوسیما باید پلتفرمها را مجبور به پخش فیلم ایرانی کنند
آیا غیر از نمایش فیلم در پلتفرمها کار دیگری در اکران فیلمها میشد انجام داد؟ اکران فیلم در پلتفرمها خود داستان هزار و یک شب است. آنها هم برای خود تصمیم گیرنده شدهاند و انتخاب میکنند که چه فیلمی را برای اکران آنلاین در نظر بگیرند و به چه فیلمهای اجازه نمایش آنلاین ندهد! چند پلتفرم دست به دست هم دادند و به تهیهکنندهها فشار میآورند. آنها به راحتی میگوید که فیلم را پخش نمیکنیم زیرا فیلم چهره ندارد. اصلا در مورد اینکه فیلم چه سبکی است و چه ساختاری دارد نمیپرسند. در این شرایط که هیچ کس از ما حمایت نمیکند به کجا میتوانیم پناه ببریم؟ همه چیز انحصاری شده است. اگر پلتفرمها فیلم خوب را برای نمایش آنلاین انتخاب میکنند، اول باید پرسید که ملاک فیلم خوب از نظر آنها چیست؟ بعد جواب این سوال را بدهند که چطور فیلمهایی در آنها به نمایش گذاشته میشود که تهیهکنندهها را مجبور کردهاند بدون دریافت پول فیلمهایشان را اکران کنند؟ اگر فیلم به درد نخور است چرا در پلتفرم(فیلیمو) قرار گرفته است؟ اگر فیلم خوب است چطور پولی پرداخت نمیشود و سر آنها کلاه گذاشته میشود و از تهیه کنندگان ضعیف و مستقل سو استفاده میکنند؟ باید وزارت ارشاد، صدا و سیما و مراجع مسئول، آنها را مجبور کنند که فیلمهای سینمای ایران را که در شرایط فعلی که خطر کرده و راضی به اکران شدهاند را در اکران آنلاین قرار بدهند، به والله صدای من که به جایی نمیرسد.
وقتی فیلمساز مستقلی هرچه بیشتر فیلم میسازی بدبختتریدر کارنامه شما فیلمهای مستند موفقی دیده میشود، چه شد سراغ سینمای داستانی آمدید؟ من ۳۰ سال است که در این حوزه کار میکنم و به جز فیلمهای مستند، انیمیشنهای موفقی هم دارم. مثلا فیلم 《سین مثل سیب》انیمیشنی زنده و ۳۵ میلیمتری است که در سال 78 به خاطر نوآوری در تکنیک از جشنواره فیلم فجر دیپلم افتخار دریافت کرد و یا با انیمیشن 《قاعده بازی》لوح زرین و دیپلم افتخار جشنواره رشد را برای ایجاز در بیان یک پیام انسانی دریافت کردم. چند کارگردان سینمایی سراغ دارید که در کارنامهاش فیلم، انیمیشن و انواع و اقسام مستندها را داشته باشد؟ من تنها کسی هستم که در سینمای ایران بیشترین فیلم را در باره تاریخ سینما ساخته، حدود ۱۰ فیلم ساختم و تنها کارگردانی هستم که حدود ۱۰ یا ۱۲ فیلم در باره زنان شریف ایران به صورت داستانی و مستند ساختهام. من به تازگی سراغ فیلم داستانی نرفتم و در روزهایی که هر کسی آرزو داشت که آثارش در رسانههای تصویری به نمایش درآید، اولین فیلم کوتاهم به نام 《توپهای محله ما 》اولین فیلم کوتاهی بود که در رسانههای تصویری به نمایش گذاشته شد. من در سال۸۶ اولین فیلم سینمایی خودم را به نام 《خاطره》را با بهترین فوق ستارههای جلو و پشت دوربین ساختم. فیلم 《اینجا هم باران میبارد》دومین فیلم بلند سینمایی من است. اینطور نبود که چون در حوزه مستند موفق بودم، فقط در همان حوزه فعالیت کنم و من در ژانرهای مختلف داستانی، مستند، انیمیشن، کودکان، جنگی، کمدی، پلیسی و غیره فیلمهای متفاوت ساختهام. در این شرایط نمیتوان فقط در یک حوزه متمرکز شد. در دنیا هر کس فیلم میسازد تا چند نسل بعد از او هم از آن فیلمها بهره میبرند اما در ایران این طور نیست. وقتی مستقل هستی هر چه بیشتر میسازی، بدبختتری و همه دنبال این هستند که به تو بخندند. واقعا این کشور مولا علی (ع) است؟ ما همه از مسلمانی فقط اسمش را یدک میکشیم. بدا به حالمان.
دلیل خاصی دارد شما همیشه فیلمنامههای دخترتان را میسازید؟ زمانیکه فیلمنامهای از یک ذهن زیبا نشأت میگیرد تفاوتی ندارد که متعلق به دختر من باشد یا کس دیگری، من به چیزهایی که دخترم مینویسد علاقه دارم و با اشتیاق آن فیلمها را میسازم. امیدوارم همه کسانی که دست به قلم هستند هم همین قدر، ذهن زیبا داشته و چیزهایی بنویسند که مردم دوست داشته باشند.تنها فیلم سورئال تاریخ سینمای ایران را ساختم
از فیلمتان «اینجا هم باران میبارد» راضی هستید؟ بله من در این فیلم تمام تجربیات ۳۰ سالهام را پیاده کردم. اگر فیلمسازی نسبت به کارهای قبلی خود پیشرفت نکرده باشد، باید به حال آن فیلمساز گریه کرد. این فیلم شاید تنها فیلم سورئال تاریخ سینمای ایران باشد. بدی مطبوعات ما این است که فیلمها را ندیده نقد میکنند. متاسفانه فضا به قدری بد است که من فکر میکنم منتقدان سینما هم نمیروند. این فیلم یکی از کاملترین فیلمهایی است که من در طول زندگی خود ساختهام و تمام آنچه را که دوست داشتم در آن پیاده کردم. من یک ایرانیم که قلبش برای مردمش میتپد و فکر میکنم هرآنچه از تاریخ این مملکت در این زمان است را در این فیلم آوردهام و از لحاظ تکنیکی هیچ چیز برای آن کم نگذاشتم.
چگونه شد استاد مشایخی با شما آخرین کارشان را همکاری کردند؟ باعث افتخار من بود که این استاد بزرگ در فیلم من بازی کرد. از آقای رحیم مهدیخانی و آقای احمدرضا اسعدی تشکر میکنم؛ باعث و بانی این که ما توانستیم آقای مشایخی را برای بازی در این فیلم راضی کنیم این دو نفر بودند. خدا استاد مشایخی را بیامرزد، او یک مرد به تمام معنا و یک حرفهای در سینما بود. استاد خاطرات خیلی خوبی برای من و گروهم باقی گذاشت و همه جوره پای من ایستاد. خدا او را بیامرزد.اگر مسئولین اجازه میدادند برخی فیلمسازان فیلم غیراخلاقی میساختند
ارزیابی شما از سینمای امروز ایران چیست؟ به نظر من ۱۰ یا ۱۵ سال است که سینمای خوبی نداریم. سینمای ما به سمتی رفته است که اگر مسئولین اجازه میدادند برخی فیلمسازان فیلمهای غیراخلاقی میساختند و یکی از دلایل اصلیاش ورود پولهای کثیف دزدان بیت المال به سینما است. واقعا برخی فیلمهایی که امروز در سینمای ایران ساخته میشود با تمام احترامی که برای کارگردانهای آنها قائل هستم مناسب خانواده نیستند. خانوادهها خجالت میکشند که در سینما به تماشای این فیلمها بنشیند و با افزایش قیمتی که در بلیطها اِعمال شده است کدام خانواده میتواند به سینما برود؟ مردم شریف ما لنگ گذران زندگی خودشان هستند. مردم زمانی سینما میروند که شکمشان سیر باشد. چه کسی الان شکمش سیر است؟ مردم در حال له شدن زیر فشار اقتصادی هستند و هیچ کسی و هیچ مسئولی هم جوابگو نیست. سینما هم با تصمیم گیریهای اشتباه مسئولین در حال نابود شدن است. برخی آقازادهها پول بیت المال را به سینما آوردند و باعث افزایش مخارج فیلمها شدند. این آدمها سینما را نابود کردند و دست به دست هم دادند و بدترین مضامین را برای سینمای ایران انتخاب کردند. سینمای امروز ما سینمای خوبی نیست. خوش به حال سینمای دهه ۳۰ و 40 تا 60 و ۷۰ و مقداری دهه 80 سینمای ایران اما تک و توک فیلم خوب در این سالها دیدهایم. دیگر امتیاز خوبی به این سینما نمیتوان داد. امیدوارم پولی اگر امروز وارد این سینما میشود لااقل درهای شرف و انسانیت را به روی سینمای ایران باز کند.
یک فیلم با سه کارگردان در پایان از کارهای جدیدتان بگویید. امیدوارم شرایط کرونا بهتر شود اما من در این شرایط بیکار نیستم و چندین مستند در دست ساخت دارم. یکی از کارهایم در مورد زنده یاد ناصر ملک مطیعی است، به نام 《ابر مرد سینمای ایران》و دیگری به زندگی زنده یاد استاد ساموئل خاچیکیان میپردازد و همچنین در حال تولید مستندی در باره مردان سیاه لشکر سینمای ایران هستم البته دو مستند در باره زنان سیاهی لشگر ساختهام و زمان ساخت آنها گفتم که هرکسی تا بیست سال دیگر توانست مثل آنها را بسازد، خرج ساختش را میدهم! البته امسال بیست سال از ساخت آن مستند گذشته و کسی نتوانسته مثل آنها را بسازد. همچنین در حال ساخت مستندی در مورد یک فیلم که در ۶۵ سال پیش به نام «شب نشینی در جهنم» ساخته شده ، هستم که سه کارگردان مدعی ساخت این فیلم هستند. این فیلم سوژهای بکر و دست نخورده دارد.
من در تمام دوران زندگیم و الخصوص ۳۰ سال زندگی هنریم، تا توانستم منت کسی را نکشیدم و زیر پرچم کسی نرفتم و تنها با خدا معامله کردم و افتخارم نوکری مولایم علی (ع) است.
گفتوگو: پرستو خلعتبری
نظر شما