شرمین نادری؛ نویسنده و روزنامهنگار است و از جمله اثار او میتوان به «خانجون و كوچه پريون»، «خانجون و خواب شمرون»، «رويايتهران»، «قمر در عقرب» و «فدایت شوم» اشاره کرد. با او درخصوص وضعیت اقتصاد نشر، تفاوت فضای نویسندگی برای زنان و مردان و فعالیتهایش به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
با توجه به وضعیت اقتصاد نشر در ایران، به نظر شما نویسندگی را میتوان شغل در نظر گرفت و از این طریق امرار معاش کرد؟
فکر میکنم نویسندگی به تنهایی نه تنها در ایران بلکه در همه جای دنیا نمیتواند شغلی باشد که یک فرد بتواند از طریق آن امرار معاش کند. گاهی ممکن است در آمریکا یا اروپا در بخشهایی که سرانه مطالعه در آنها بیشتر از کشور ما است، نویسندهای بتواند تمام زندگی خود را برای نوشتن یک کتاب بگذارد و مانند نویسنده کتاب «هری پاتر» از این راه امرار معاش کند اما اغلب کسانی که من میشناسم درآمد دیگری در کنار نویسندگی دارند. فکر میکنم این امکانپذیر نباشد که بتوانیم با فراغ بال تمام زندگی را برای نوشتن یک کتاب بگذاریم و نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از نقاط دیگر دنیا هم این اتفاق نمیافتد. در حقیقت چندان ربطی به وضعیت نامناسب کشور ما از نظر کتابخوانی و صنعت نشر ندارد بلکه در کل درآمد حاصل از کتاب زیاد نیست. این موضوعی نیست که فقط در کشور ما وجود داشته باشد. من هیچگاه نتوانستم فقط با نوشتن کتاب زندگی خود را بچرخانم البته امروز فضای مجازی و بسترهایی برای تولید محتوا وجود دارند که میتوانند شرایط مالی بهتری برای کسی که مینویسد فراهم کنند.
ورای نگاه جنسیتی، فضای نویسندگی برای خانمها و آقایان چقدر میتواند متفاوت باشد؟
ما در منطقهای زندگی میکنیم که هنوز خانمها به حقوق برابر خود دسترسی پیدا نکردهاند به طبع آن آقایان به دلیل شرایط قانونی و عرفی وضعیت راحتتری دارند اما من به شخصه به عنوان کسی که سالهاست در این حوزه کار میکنم و روزنامهنگاری و نویسندگی کردهام و نمیتوانم بگویم شرایط کاری بدی داشتم اما کسی به دلیل جنسیت مانع کار من نشده است. من هم مانند آقایان تمام مشکلاتی که آنها داشتند را تجربه کردم. برای شخص من مشکلاتم به جنسیت ارتباطی نداشته است. شاید خوش شانس بودم و با کسانی کار کردم که حقوق برابر برای من قائل شدند البته هستند کسانی که به دلیل زن بودن دچار مشکل شدند و شرایط برابر نداشتند. به طور کلی شرایط عمومی خاورمیانه، شرق و اصلا جهان برای زنان به شکلی نیست که حقوق برابر داشته باشند. در مقابل از میان همکاران مرد بسیار هستند که ناشر و مدیر مسئول و دبیر هستند و آزاد فکر میکنند و باعث ایجاد مشکلات نمیشود. من بیشتر با این دست آدمها کار کردهام البته میدانم که بسیاری از افراد هم تراز این آدمها هستند که در شرایط برابر با خانمها کار نمیکنند.
به این اشاره کردید که مشاور فیلمنامه بودهاید، برخی معتقدند کسی که نویسنده است لزوما نمیتواند فیلمنامه نویس خوبی هم باشد؛ آیا شما این مسئله را قبول دارید؟
فیلمنامهنویسی یک فن و تکنیک است. در ادبیات برای خیال کردن آزادتر هستیم اما در سینما مکان و زمان و شرایط باید مهیا باشد و فیلمنامه نویس باید به این موارد توجه کند. درست است که فیلمنامه نویس باید قصه را بشناسد و شخصیتپردازی کند اما خود فیلمنامه نویسی یک فن است که بسیار متفاوت از ادبیات داستانی است و کسی که میخواهد فیلمنامهنویس شود باید این را بیاموزد. نویسندگی و فیلمنامهنویسی تضادی با هم ندارند اما باید فیلمنامه نویسی را یاد گرفت و در آن شرایط داستان نویس بودن هم به کمک فیلمنامه نویس میآید.
آیا موافق تولیدکتابهای الکترونیک هستید یا ترجیح میدهید تا کتاب به صورت فیزیکی منتشر شود؟
من موافق حرکت جهان به سمت جلو هستم و ما نمیتوانیم جلوی چیزی را بگیریم. من شخصاً کتاب الکترونیکی نمیخوانم اما این دلیل نمیشود که دیگران کتاب الکترونیکی نخوانند یا این کتابها منتشر نشوند. درست است که من کتاب کاغذی دوست دارم اما کتابهای الکترونیک میتوانند به حفظ جنگلها و قطع نشدن درختان کمک کنند. نمیتوانم بگویم چون من دوست ندارم که کتاب الکترونیکی بخوانم باید جلوی این اتفاق را بگیرم یا مخالف آن باشم.
در کشور ما کدام ژانر از نویسندگی بیشتر مورد اقبال عمومی قرار میگیرد؟
نویسندگان رمان در مقایسه با دیگر نویسندگان بیشتر مورد اقبال قرار میگیرند البته منظور آن دسته رمانهایی نیست که فضای روشنفکری دارند بلکه آنهایی که فضای عامهپسندتر دارند، بیشتر مورد اقبال قرار میگیرند. این کتابها گاهی حتی به چاپ سیام میرسند. کاری به جنبه علمی و ادبی قضیه ندارم اما این رمانها طرفداران خاص خود را دارند و از نظر اقتصادی موفقتر هستند
اگر نکته و موردی باقی مانده است بفرمایید.
بهتر است کسانی که در مطبوعات کار میکنند توجهشان را از نویسندگان مرکزنشین و مطرح به سمت آنهایی ببرند که در شهرهای کوچکتر و گمنام کار میکنند و دستشان به رسانه نمیرسد. من نویسندگان خوبی را میشناسم که در شهرستان زندگی میکنند اما دیده نمیشوند. خوب است که کارهای این هنرمندان هم دیده شود. مرکزیت نباید فقط تهران باشد و ما هم فکر کنیم که مرکز جهان هستیم.
گفتوگو: پرستو خلعتبری
نظر شما