شادی مکی، طبنا (خبرگزاری سلامت): 4 روز پیش زلزلهای در غرب کشور رخ داد که مثل همیشه غافلگیر کرد، درهم پیچید، جان گرفت و عشق را به خاکستر نشاند. زلزله کرمانشاه ساعت 21 و20 دقیقه یکشنبه 21 آبان ماه رخ داد. مردم بیدار بودند و حتی به ذهنشان خطور نمیکرد که تا لحظاتی دیگر از شهرشان تلی از آوار به جای بماند و بر دلهایشان داغی از غم. از لحظاتی پس از زلزله همه دست به کار شدند، گزارش فعالیتها و تلاشهای گروههای امدادی و حتی پا به میدان گذاشتن ارتش و سپاه به دست رسانهها میرسید. زحماتی که قطعا قابل تقدیر بوده و بر دلسوزانه بودن تلاش امدادگرانمان شکی نیست اما هنوز هم صداهایی از روستاها و نقاط صعبالعبور مناطق زلزلهزده شنیده میشود صداهایی حاکی از نرسیدن امکانات و شرایط سخت و توان فرسای مردمی که نه تنها زندگی خود را از دست داده و عزادار عزیزان از دست رفتهشان هستند که باید رنج نبود امکانات سرمای استخوانسوز و تنگنای تنفسی را تحمل کنند. روستای زرده از توابع شهرستان دالاهو استان کرمانشاه یکی از همین روستاهاست که بیشتر مردم آن از جانبازان شیمیایی سالهای جنگ هستند.
شیر محمد کرم، ریس شورای روستای زرده میگوید:«اینجا 80 درصد خانهها تخریب شده، 25 نفر جان خود را از دست داده و بیش از 200 نفرهم مجروح شدهاند، راههای روستا مسدود است، آب آشامیدنی و امکانات خیلی خیلی ناکافی است، هیچ نیروی امدادی به اینجا نرسیده است.مردم سرپناهی ندارند و بچههایشان در سرما و بدبختی در حال از بین رفتن هستند. آب و برق روستا قطع است و کسی به دادمان نمیرسد یعنی تا به حال به غیر از 40 دستگاه چادر هیچگونه کمک دولتی به ما نرسیده است. نه آب و نه غذا».
نگرانیهای شیرمحمد به همینجا ختم نمیشود، او از 1046 جانباز شیمیایی جنگ میگوید که داروهایشان زیرآوار مانده است افرادی که به دلیل بمباران شیمیایی به انواع سرطانهای ریه و پوست و... مبتلا شدهاند و الان بیهیچ دارویی درد میکشند و نفس کشیدن برایشان زجری مضاعف است آنها در این سرما و کمبود غذا هر لحظه مرگ را در مقابل چشمانشان میبینند و تاب مقاومت را نمنمک از دست میدهند او از مسئولان میخواهد که به فریادشان برسند .
او ادامه میدهد:«کل دام روستا از بین رفته و هر چه لباس و پوشاک و غذا داشتیم همه زیرآوار مانده است افرادی که خارج از روستا داشتیم به اینجا برگشتند و جنازهها ومصدومان را از زیر آوار بیرون کشیدند، گروهی از شهرستان صحنه و طارم و رودبار منجیل هم راه خودشون رو به اینجا بازکردند و با خودشان آب و خشکبار و نان و پنیر آوردهاند اما هیچ چیز دیگری نداریم».
شریفی از گروههای داوطلب رودبار منجیل است که برای کمک به این منطقه آمده، او میگوید :«من خودم زلزلهزده هستم مردم رو درک میکنم .اینجا چادر نیست مردم در این سرما در هوای باز میخوابند، غذا و ارزاقی که مردم آوردند تنها به اندازه دو روز هست، پتو و لباس گرم خیلی کم هست اما مهمترین مشکل، نبود چادر هست که باید هلال احمر برایمان بیاورد. صدای ما را به بالادستیها برسانید».
نظر شما