اینکه برای ساده ترین موضوعات زندگی باید از چالش هشتگ استفاده کنیم، هم هیجان انگیز است و از طرفی تاسف و اندوهی زیر پوستی به همراه دارد!
اینکه در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم و ژست به روز بودن می گیریم ، همه اقلام زندگی مان از گوشی گرفته تا آخرین مدل ماشینی که در پارکینیگ منزل مان به خواب رفته، همه باید مجهز به آخرین فناوری روز دنیا باشند، به جز ذهن مان...
بله درست خواندید به جز ذهن مان...
همچنان در تفکر نسلی زندگی می کنیم که دختر مجبور به ندیدن آفتاب بود و پسر گوش به فرمان عقایدی رنگ پریده. اما در قرن حاضر به پشتوانه این عقاید رنگ باخته افرادی در جامعه زیست می کنند و عنوان شهروند را یدک می کشند که با نگاهی ابزاری به زن خیره می شوند و همچنان مجوز هتک حرمت به زن را دارند تا جایی که به خودشان اجازه می دهند، جان یک زن را بگیرند و به راحتی حق طبیعی زندگی را از او بستانند آن هم به بهانه غیرت، به بهانه تعصب ، به بهانه حفظ آبرو و به هزار بهانه ریز و درشت دیگر ...
صدای زن را کجا باید شنید، صدای زن از مرگ یک زن دیگر، در چالشی به رنگ سیاه و سفید...
من یک زنم، چه کسی به شما اجازه می دهد مرا مجبور کنید تا تفکرم را ، احساس زنانه و مادرانه و کودک درونم را به دست فراموشی بسپارم و نادیده بگیرم؟!
من و ما زنان اگر نباشیم، شما مهر را فقط در تقویم مرور خواهید کرد. به پاس مهر، به حق همدیگر احترام بگذارید.
نظر شما