کد خبر: گمشده-در-صحراي-عربستان-دكتر-بشير-شركا
۹ مرداد ۱۳۹۹، ۱۴:۲۴
گمشده در صحراي عربستان/ دكتر بشير شركا

به حج تمتع مشرف شده بودم و وظيفه‌ام برحسب تخصصي كه داشتم، ياري رساندن به زائران بيمار بود. يك روز بايد بيماري را به بيمارستان مي‌رساندم. سوار آمبولانس شديم و به همراه بيمار، راهي بيمارستان شديم تا بيمار تحت مراقبت‌هاي پزشكي قرار بگيرد.

راننده آمبولانس پيشنهاد داد براي اين كه بيمار زودتر به بيمارستان برسد و حالش مساعد گردد و به اعمال عمره برسد، بهتر است از ميان‌بر برويم تا وقت كمي صرف شود.

پذيرفتم و آمبولانس از مسير ديگري را مقصد را در پيش گرفت. جاده خالي شد، تاريكي شب بدون هيچ نشاني از مسير! ناگهان آمبولانس ايستاد و راننده پياده شد. پس بررسي ماشين گفت: وارد صحرايي شده‌ايم و مسير شن و ماسه‌اي‌ا‌ست. ماشين ديگر حركت نمي‌كند و لاستيك‌ها در شن‌ها فرو رفته‌اند.

نگراني و دلواپسي همه وجودم را فرا گرفت، پياده شدم، هيچ نوري ديده نمي‌شد. پرنده‌اي پر نمي‌زد، تاريكي مطلق و راهي ناشناخته در مقابل. بايد چه كاري مي‌كرديم؟ اگر حال بيمار وخيم‌تر مي‌شد چه؟

در آن دقايق از ته دل خواستم تا خداوند رحمان، ما را از اين شرايط نجات دهد. زير لب ذكر مي‌خواندم و مستاصل بودم كه چه بايد كرد.

ناگهان از دور، نور چراغ‌هاي ماشيني ديده شد. نور نزديك و نزديك‌تر شد. راننده ايستاد و به او گفتم که دچار چه شرايطي هستيم. راننده وانت‌بار سعودي گفت: چرخ‌‌هاي ماشين را كم باد كنيد تا ماشين بتواند حركت كند. او رفت و ما چنين كرديم. جالب اين كه آمبولانس به حركت افتاد و من با دلهره فراوان بيمار را به بيمارستان رساندم و عمليات درماني روي آن انجام گرفت. وقتي او را به بيمارستان تحويل دادم، انگار مسؤليت بزرگي را به سرانجام رسانده باشم، خيالم راحت شد. او پس از بهبودي به كاروانش برگشت و اعمالش را پي گرفت.

دكتر بشير شركا- پزشك عمومي

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha