کد خبر: گرانی-چه-بر-سر-رژیم-غذایی-مردم-آورده-است
۲۶ دی ۱۳۹۹، ۱۲:۴۷
گرانی چه بر سر رژیم غذایی مردم آورده است؟/ حدیث بهرامی
مقایسه فیش حقوقی یک کارمند یا یک کارگر ساده که از لحاظ در طیف متوسط یا متوسط روبه پایین قرار دارند، با قیمت مواد خوراکی نشان می‌دهد که میانگین تغذیه مردم در وضعیت مناسبی نیست. واقعیت این است که این افراد که نفرات زیادی از جامعه ما را تشکیل می‌دهند، با توجه به حقوق دریافتی خود و لحاظ کردن هزینه‌های دیگر زندگی اعم از مسکن، قسط‌‌های گوناگون، رفت و آمد، پوشاک و غیره؛ مجبور می‌شوند که بودجه اندکی را به غذا اختصاص دهند. این اقدام اجباری موجب می‌شود تا رژیم غذایی خانواده از حالت استاندارد خود فاصله بگیرد. به این صورت که موادغذایی ضروری برای سلامت انسان به ترتیب از گران‌ترین خوراکی تا ارزان‌ترین آنها از سبد کالای خانواده حذف شوند. برای مثال می‌توان به قیمت انواع گوشت اعم از گوشت قرمز، گوشت مرغ و گوشت ماهی اشاره کرد. هر چند که متخصصین تغذیه بر این باور هستند که مصرف مقداری مشخص گوشت در طی هفته در بهبود و ارتقای سلامت افراد نقش بسزایی دارد، اما متاسفانه قیمت این ماده غذایی در هر نوع آن به قدری بالاست که احتمال حضورش در سبد خرید یک خانواده با درآمد متوسط و کمتر از آن، بسیار اندک و حتی گاها غیرممکن است. به دنبال حذف مواد غذایی گوناگون از رژیم غذایی خانواده تنها تنوع غذاها کمتر نمی‌شود بلکه سلامتی افراد نیز تهدید می‌شود. کارکرد درست بدن ما وابسته به دریافت حجم معینی از مواد گوشتی، لبنیات، نشاسته، میوه‌ها و سبزیجات است و مسلما اگر از هر یک از این اقلام  محروم شود یا به اندازه مورد نیاز دریافت نکند، دچار مشکلاتی خواهد شد. به تناسب این که رژیم غذایی  چقدر از حالت استاندارد خود فاصله گرفته باشد، افراد درجات مختلفی از ضعف  سیستم ایمنی (که در این روزهای کرونایی اهمیتی دو چندان دارد)، تحلیل گسترده عضلات، فقر عناصر حیاتی بدن از جمله آهن و کلسیم،  اختلال در توجه و حافظه و افول کیفیت فعالیت‌های ذهنی بر اثر عدم سوخت‌رسانی کافی و صحیح به مغز و غیره و غیره. از طرفی دیگر گرانی مواد خوراکی تنها بر کمیت اقلام تاثیر نگذاشته بلکه کیفیت نیز افت بسیار داشته است و این بسیار غیرمنصفانه است که نه تنها شاهد افزایش هر روزه قیمت مواد خوراکی باشیم بلکه علاوه بر دریافت محصول کمتر باید روند نزولی کیفیت  آن را نیز تحمل کنیم و این موجب می‌شود که بخش زیادی از اضافه وزنی که اقشار کم درآمد را تهدید می‌کند نه به دلیل پرخوری بلکه به دلیل استفاده از مواد نامرغوب که مملو از قند و چربی‌های مضر باشد. این بدان معناست که دسترسی قشر متوسط و کم درآمد جامعه به مواد مرغوب ولو در حجم اندک آنها به مرور زمان سخت‌تر از چیزی که هست خواهد شد و این اتفاق به نوبه خود موجب تقویت شکاف طبقاتی در جامعه می‌شود چراکه هرکسی  توانایی خرید هر نوع موادغذایی اولیه را ندارد و وضعیت ناپایدار بازار و افزایش روزافزون قیمت کالاها به این قضیه دامن خواهند زد. بنابراین طبیعی است اگر پس از مدتی جنبه‌های دیگر زندگی فرد نیز تحت تأثیر غذاها قرار گیرد. مثلاً نوجوانی که دوران بلوغ خود را پشت سرمی‌گذارد به رژیمی ‌سرشار از پروتئین و آهن و لبنیات احتیاج دارد و در صورتی که خوراک مورد نیاز او تامین نشود مسلم است که در بزرگسالی نیز شرایط جسمی‌ایده آلی نخواهد داشت و بیشتر در معرض خطرات جسمی‌ قرار خواهد گرفت و همچنین وضعیت درسی مناسبی نیز برای او نمی‌توان متصور بود یا یک زن باردار برای پروراندن نوزادی سالم در درجه اول نیاز به غذاهای مقوی دارد و هرچقدر که از مواد مورد نیاز برای خود و کودکش محروم شود، مجبور به تحمل خسارات سنگینی‌تری در آینده خواهد شد که گریبانگیر او و نوزادش است و گاهی نیز غیرقابل جبران هستند. یک مساله حیاتی دیگر که از نتایج عدم تغذیه مناسب است، از بین رفتن نشاط در جامعه و پایین آمدن ظرفیت تحمل انسان  است که این می‌تواند حداقل بخشی از آمار قابل توجه خشونت‌ها و افسردگی‌ها را توجیه کند. این مثال‌ها بیانگر این هستند که مساله غذا جدای از اهمیت آن برای بقای انسان به‌عنوان یک موجود، چقدر در کیفیت زندگی او تأثیر دارد و این که مردم یک جامعه در طی روز چه چیزهایی می‌خورند یا بهتر است بگوییم چه چیزهایی می‌توانند که بخورند؛ تأثیری چشمگیر بر عملکرد آنها در زندگی فردی و اجتماعی شان دارد و البته اگر نیاز انسانی به غذا در جهت درست و به قدر کافی ارضا نشود نمی‌توان انتظار داشت که دغدغه‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه را درک کرده یا در جهت رفع آنها بکوشد. حدیث بهرامی ‌دانشجوی رشته روانشناسی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha