بسياري از ما، قبل از اپيدمي و پاندمي ويروس منحوس کروناي جديد ۲۰۱۹، واژه «مديريت سبز» را بسيار شنيده بوديم چرا که بسياري از پژوهشگران و انديشمندان حوزه محيط زيست، مديريت و آينده پژوهي ضرورت توجه سازمانها، حکومتها و نهادهاي بين المللي را متذکر شده بودند. بيش از دو دهه طول کشيد تا مديريت سبز به عنوان يک ضرورت انکار ناپذير در ادبيات حاکمان و مديران ظهور پيدا کند؛ البته بيشترين موفقيت هم در همين حد بوده و در عمل، برنامه ها و بخصوص اقدامات و رفتارها با مديريت سبز فاصله زيادي داشتهايم. استفاده از فن آوريهاي جديد و فضاي مجازي يک فرصت بسيار مغتمي را در اختيار بشر قرار داده است که از برنامههاي حضوري خود بکاهد و فرايندها و فعاليتهاي فيزيکي را به حداقل برسد؛ کمتر نامههاي کاغذي نوشته شود و کمتر نامه ارسال و دريافت گردد؛ کمتر پول فيزيکي چاپ شده و نقل و انتقال انجام شود؛ لوحهاي فشرده کمتر توليد و توزيع شود، کتابهاي درسي کمتر چاپ و تجديد چاپ شود، کلاسهاي درس و آموزش کمتر بصورت فيزيکي تشکيل شود، جلسات و گردهمائيها بصورت ويدئو کنفراس برگزار گردد و ... همه اينها يعني کاهش مصرف کاغذ، کاهش مصرف انرژي، کاهش مصرف مواد و کاهش استهلاک تجهيزات و کاهش تخريب جنگلها و کاهش آلودگي ناشي از سوختهاي فسيلي و بطور کلي مديريت سبز يعني کاستن از فشاري که بر محيط زيست تحميل ميکنيم.
در اين چند ماه گذشته که از همه گيري ويروس کروناي جديد مي گذرد، جامعه بشري در حال تجربه شکل جديدي از زيست اجتماعي خود است و در همين حال حکومتها هم در حال تجربه شکل جديدي از حکمراني ميباشند. قرنطينههاي اجباري در وهله اول باعث کاهش چشمگير مصرف مواد و انرژي، هم در سطح خانوار و هم در سطح جوامع شده است و فضاي مجازي به عنوان يک ابزار قدرتمند در حال عرض اندام و ارائه تمامي توانمنديهاي خود ميباشد. کارکرد فضاي مجازي در زمينه اطلاع رساني و انتشار اخبار، آموزش، بانکداري، توزيع هدفمند کالا و خدمات، تفريح و سرگرمي، ارتباطات بين فردي و گروهي و بسياري از زمينههاي ديگر کاملا عيان شده و در حال تثبيت است. کاربست مديريت سبز، به دولتها در پيشبرد اهداف حکمراني به نحو موثري کمک ميکند و قاعدتا شهروندان هم در صورت اجراي درست و اصولي آن، از منافع آن منتفع خواهند شد؛ ولي اينکه بعد از گذشت دو دهه بسياري از دولتها هنوز در ابتداي اين راه قرار دارند و شهروندان هم به زيست در يک ساختار مديريت سبز عادت نکرده اند به دو موضوع عدم سرمايه گذاري و حمايت از طرف دولت و عدم آموزش شهروندان بر ميگردد.
پيشينه مديريت سبز در قوانين حاکميتي کشور به قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران (۱۳۸۸-۱۳۸۴) بر مي گردد. در ماده ۶۶ اين قانون آمده است: كليه دستگاههاي اجرايي و مؤسسات و نهادهاي عمومي غير دولتي موظفند جهت كاهش اعتبارات هزينهاي دولت, اعمال سياستهاي مصرف بهينه منابع پايه و محيط زيست, براي اجراي برنامه مديريت سبز شامل: مديريت مصرف انرژي, آب, مواد اوليه و تجهيزات (شامل كاغذ), كاهش مواد زائد جامد و بازيافت آنها (در ساختمانها و وسايط نقليه)، ... اقدام نمايند؛ ولي بعد از ۱۵ سال و با وجود گسترش زير ساختهاي تکنولوژيک در اين زمينه، شاهد موفقيت چشمگيري در اين زمينه نيستيم. بندهاي مربوط به مديريت سبز در برنامه توسعه پنجم و ششم نيز مورد تاکيد برنامه ريزان بوده و اهداف قابل دسترسي براي آن تدوين شده بود که در تمامي دولتها مورد غفلت و کوتاهي قرار گرفته است.
گسترش ويروس کرونا لزوم استفاده حداکثري از اينترنت، فضاي مجازي، و روشهاي الکترونيکي انجام امور به عنوان يکي از پايه هاي مديريت سبز را براي ما متذکر شد. تصور کنيد اگر دولت پيشتر از اين، زير ساخت اداري، فرهنگي، فني و لجستيگي استقرار مديريت سبز را فراهم کرده و اجراي دولت سبز نهادينه شده بود، بسيار بيشتر و بهتر و سريعتر ميتوانست در خصوص قرنطينه عمومي کشور تصميم گيري نموده و اقدامات اجرايي لازم در اين خصوص را اتخاذ نمايد. قطعا يکي از دلايل همه دولتها در جهان براي تاخير در اجراي قرنطينه عمومي، دغدغه فعاليتهاي اقتصادي، توليدي و خدماتي کشور است و به حق هم دولتها در اين زمينه بايد نگران باشند، چرا که اقتصاد کشور و تامين معيشت شهروندان از وظايف و فلسفه وجودي دولت هاست و هيچ کدام از دولتها در جهان براي چنين بحران جهاني آمادگيهاي لازم را نداشتهاند؛ ولي تصور کنيد اگر زير ساخت اداري کشور بر پايه مديريت سبز فراهم شده بود و فعاليتهاي حاکميتي و نظارتي دولت در بستر مديريت سبز انجام ميگرفت، علاوه بر منافع جامعه در زمينههاي کاهش مصرف انرژي، بهرهوري و استفاده بهينه از زمان، کاهش آلودگيهاي زيست محيطي از جمله آلودگي هوا، جريان بهتر ترافيک خودروها، کاهش مراجعات اداري و کاهش هزينههاي پرسنلي دولت و سازمانها و در نتيجه رضايت عمومي شهروندان؛ در زمان وقوع اين بحران اولا بخش عمده نياز به حضور در بيرون و فضاي اداري، خدماتي، آموزشي و توليدي کشور رفع شده بود و نياز نبود افراد براي انجام امورات خود از خانه بيرون بيايند؛ ثانيا در صورت اجراي مديريت سبز، دولت در اولين فرصت و بدون نگراني ميتوانست قرنطينه عمومي را با سرعت و جديت بيشتر اجرا نمايد. در اين صورت از همان روز اول ميتوانست تمامي مراکز آموزشي، مدارس، دانشگاهها، آموزشگاهها و ... را بدون دغدغه افت کيفيت آموزش تعطيل نمايد، تمامي ادارات و بخصوص بانکها و بيمه ها و بسياري ديگر از نهادهاي مالي، شهرداريها، دادگاهها را بدون نگراني از اختلال در ارائه خدمات آنها تعطيل يا نيمه تعطيل نمايد. همين چند مورد که عنوان شد را ميتوانيم محاسبه کنيم که چه حجمي از مراجعات مردم به بيرون از خانه را ميتوانست کاهش دهد.
بي شک يکي از مهمترين دلايل موفقيت کره جنوبي و خيلي از کشورها اروپايي در بحران کرونا و کنترل آن، بستر تکنولوژيک اين کشورها بود که به دولت اين کشور امکان مديريت فعاليتهاي حياتي، نظارت بيشتر و بهتر بر اجراي برنامهها و کاهش تبعات اقتصادي و اجتماعي اين بحران را داد؛ ولي مشاهده آشفتگي و سردرگمي مردم و خانوادههاي ايراني فقط در فقره آموزش مدارس و دانشگاهها، عدم آمادگي و نبود زيرساخت لازم در کشور را بخوبي نشان ميدهد. به دليل تعطيلات متعدد مدارس و دانشگاهها در چند ماه اول سال تحصيلي و در نتيجه کاهش ساعات آموزش و نگراني از کيفيت آموزش در مدارس و دانشگاهها، تصميم گيري قاطعي در خصوص تعطيلي اين مراکز اتخاذ نگرديد، در روزهاي اول علاوه بر اعلام روزانه و قطره چکاني و منطقهاي تعطيليها، تمام افراد درگير در اين نهاد و بخش بزرگي از جامعه و خانوادهها را دچار استيصال و اضطراب نموده بود، و بعد از گذشت يک هفته از تعطيلي، در خصوص آموزش مجازي صحبتهايي شد که در نهايت هم با يک آشفتگي غير قابل وصفي اجرا شد که به دليل عدم وجود زيرساخت تکنولوژيک، عدم آشنايي فراگيران و خانوادهها با اين روشها، عدم آموزش مجريان و معلمان و اساتيد با ارائه آموزش مجاري، نبود محتواي آموزشي متناسب و عدم آمادگي نهادهاي آموزشي براي توليد محتواي آموزش مجازي، موفقيت چنداني در اين زمينه قابل انتظار نيست.
بررسي نهادهاي محيط زيستي، در کشورهاي درگير کرونا ويروس، نشان از کاهش حجم آلودگيهاي زيست محيطي در اين مناطق دارد. مرکز مطالعات بيولوژيک ميشيگان نظر جالب در خصوص تاثير ويروس کرونا بر محيط زيست کره زمين دارد. آنها معتقدند که کرونا، حيات بيولوژيک سياره را متحول خواهد کرد و بيش از ٢٠٠ ميليون متر مکعب گازهاي گل خانهاي و دي اکسيد کربن کاهش پيدا کرده و باعث پايين آمدن دماي کره زمين در آينده اي نزديک شده و چند صد ميليون تن زباله ي پلاستيکي کاهش پيدا خواهد کرد. ماتياس هورکس و همکارانش نيز در مرکز پژوهشهاي وابسته به موسسه رابرت کخ در آلمان معتقدند که ويروس کرونا، به ما يادآور ميشود که سمت روشن تکنولوژي چقدر حياتي است. شايد انسانِ پس از کرونا بايد بيش از هر چيز وامدار تکنولوژي باشد، سيستم آموزش انساني تغيير خواهد کرد و تمامي مدارس به ناچار به جديدترين ابزار انتقال علم مجهز خواهند شد و تعاريف بسياري از علوم آموزشي دچار تحولي بزرگ خواهد بود. ويدئو کنفرانسها و آموزشهاي تحت شبکه اينترنت، سرفصل تازهاي از آينده علم و آموزش است. تغييرات بزرگ در جهان و جوامع بعد از بحرانها معطوف به سابقه است و به عنوان نمونه نظام سياسي و اجتماعي جامعه بينالملل بعد از جنگ جهاني دوم، تغييرات و تحولات اساسي و رو به جلو داشت و بعيد نيست که بحران کرونا نيز جهان را به سمت يک سبک مديريت سبز پايدار هل دهد و ما ميتوانيم درباره «جهان بعد کرونا» صحبت کنيم و علارغم تمامي مصائبي که اين ويروس بر جهانيان تحميل کرده، شايد آيندگان از اين ويروس به عنوان ويروس منحوس ياد نکنند!
نظر شما