کد خبر: کارکردهای-اجتماعی-در-امنیت-پایدار؛-بخ
۲۴ مهر ۱۳۹۹، ۱۳:۵۲
کارکردهای اجتماعی در امنیت پایدار؛ بخش اول تعادل اجتماعی

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری سلامت به نقل از  پايگاه خبري پليس، سردار "کاظم مجتبايي" در يادداشتي پيرامون موضوع تاثیر کارکردهای اجتماعی در امنیت پایدار نوشت: بخش عمده ای از تخلفات و نابسامانی های اجتماعی و اینکه فردی مرتکب سرقت و مزاحمت و قانون شکنی می‌ شود، به‌خاطر این است که نتوانسته رابطه خود با دیگران را تنظیم کند.

اختلافاتی که از نظر علمی و اقتصادی در جامعه شکل می گیرد، باعث می شود تا جامعه از مسیر توازن منطقی خود خارج گردیده و در بسیاری از اوقات به بیراهه کشیده شود. در این فرآیند نامتوازن،  عالمان  به خود بزرگ بینی و جاهلان به غفلت و ثروتمندان به تفاخر و مستمندان به چاپلوسی روی می آورند. راه درمان این حالت اجتماعی، ایجاد تعادل و توازن یا به عبارت بهتر، عدالت اجتماعی است.

امام علی (ع) خطاب به جابرابن عبدالله انصاری می‌فرمایند: «ای جابر، استواری دین و دنیا در چهار چیز است. عالمی که به علم خود عمل کند. جاهلی که از آموختن سرباز نزند. بخشنده ای که در بخشش بخل نورزد و فقیری که آخرت خویش را به دنیا نفروشد». نهج البلاغه حکمت 372

برای سامان یافتن جامعه، بایستی وزن کشی هایی که رنگ و بوی تفاخر و تکبر دارد جای خودش را به همگرایی و تواضع بدهد. به صورتی که تمامی افراد جامعه، فقط بر اساس شایستگی های فردی و نقش هایی که جامعه به آنها واگذار کرده است، ادعا داشته و از بیش انگاری و کم انگاری های غیر متعادل پرهیز نمایند. خود برتر بینی که غالبا به جهت معلومات تربیت نشده و همچنین مسئولیت های فرمایشی پیدا می شود، موجب می شود تا افراد جامعه، جایگاه خود را گم کرده و به حریم دیگران دست درازی کنند.

منظور از اعتدال، تساوی بین اشیا است و با عدالت که مفهوم دقیق و حساس تری دارد فرق می کند. هدف این است تا انسان ها در گام اول جایگاه خود و دیگران را باز شناخته و بین آنها رابطه‌ای متوازن برقرار کنند. در این تعامل هیچ کدام از طرفین معامله نباید آسیب دیده و یا متضرر شوند. به همین خاطر بایستی تلاش شود تا روابط انسان ها در سه بخش متفاوت ولی مربوط به هم تنظیم شده و ارتباط و مبادله ای منطقی شکل بگیرد. تجربه ثابت کرده است سرچشمه و منشا بسیاری از بد اخلاقی های اقتصادی و اجتماعی ناشی از ناتوانی افراد در تنظیم روابط خود با خالق هستی و سایر مخلوقات از جمله خودشان بوده است.

الف) تنظیم رابطه انسان ها با پروردگار: تمامی انسان ها به جهت اینکه در معرض وسوسه های شیطان قرار دارند، ممکن است دچار خطا و گناه شوند. در نتیجه هم برای پیشگیری از گرفتار شدن در دام شیطان و هم بازگشت از گناه، نیازمند دعا و توبه هستند.

مسیر ذکر و انجام توبه که پس از ارتکاب گناه لازم می‌شود، تنها با تنظیم و تقویت ارتباط با خداوند ممکن می شود. با توبه و ذکر خداوند است که زندگی انسان ها آرامش پیدا کرده و سختی ها آسان می شود.

«ومن اعرض عن ذکری فان له معیشته ضنکا» سوره طه آیه 124. نقش ارتباط با پروردگار بستگی به چگونگی برقراری رابطه و اخلاص و صفای به کار رفته در آن دارد، تا اینکه به شایستگی پیش رفته و موجبات تعالی گفتمان و رفتار انسان ها را فراهم سازد.

شکی نیست که علت گسترش فساد و تباهی و ظلم و بیدادگری به جهت بی ارتباطی انسان ها با پروردگارشان رقم می خورد که پس از آن دچار غفلت و غرور و نهایتاً فسق و فجور می شوند و بی مهابا به سمت گناه کشیده می‌شوند.

ب) تنظیم رابطه انسان ها با دیگران: اجتماع مجموعه ای انسانی است که برای تامین نیازمندی ها و کسب منافع خود به یکدیگر احتیاج پیدا می کنند. در این همزیستی ممکن است برخی افراد حریم های شخصی را نشناخته و به‌صورت ناخواسته و یا تعمدی به قلمرو دیگران تجاوز کنند. اصولاً معنای تنظیم رفتار خود با دیگران این است که افراد از حریم های اخلاقی و قانونی عدول نکرده و به خود اجازه گفتارها و رفتارهای نابهنجار را نسبت به دیگران ندهند. بخش عمده ای از تخلفات و نابسامانی‌های اجتماعی و اینکه فردی مرتکب سرقت و مزاحمت و قانون شکنی می‌ شود، بخاطر این است که نتوانسته است رابطه خود با دیگران را تنظیم کند. در نتیجه چشم و دست او به ناموس و اموال دیگران باز شده و به تجاوزگری مبادرت می ورزد. باید تلاش کرد تا انسان ها به حقوق مشروع و قانونی دیگران و خود، آشنا و قانع گردند و بر این اساس گفتار و عمل خود را تنظیم کنند.

ج) تنظیم رابطه انسان با خودش: بیشتر انسان ها علاوه بر دیگران، در تنظیم رابطه با خود نیز دچار مشکل هستند، به گونه ای که یا آنچه فکر می کنند، نیستند و یا به اندازه ای که هستند فکر نمی کنند. به همین دلیل مشاهده می شود این قبیل انسان ها همواره دچار یک دروغگویی درونی هستند. اصولا ًافراد درستکار و صادق هیچ گاه در مورد خویش دچار ضعف و تفاخر نمی شود بلکه تلاش می‌کنند در آن حد که هستند، ظاهر شوند یا به اندازه علم و سرمایه خود مطالبه و انتظار داشته باشند.

در یک بررسی ساده می توان به این جمع بندی رسید که اکثر تخلفات و جرایم افراد به جهت نا آشنایی و تضاد با خود است. به این معنا که افراد در جایگاهی قدم می گذارند که استحقاق آن را ندارند. یا حرفی را می زنند که شایسته آن نیستند در صورتی که می‌توان تمامی انتظارات را با ظرفیت‌ها تنظیم کرده و از بحران های اخلاقی و اقتصادی و اجتماعی جلوگیری کرد.

تعادل اجتماعی به‌دنبال این است که نقش های اجتماعی به اهل خود سپرده شده و در زمان و مکان خود ایفا شوند تا اولاً موجب از بین رفتن حقوق صاحبان حق نشده و ثانیا انفعال و نهایتا چالش‌های اجتماعی دامن زده نشود. برای این کار باید تلاش کرد، رابطه‌ها به‌خوبی تنظیم شود و گفتمان‌ها و عملکردها، هم سنگ با توانمندی ها و قابلیت‌ها باشد. در این صورت موفقیت و پیروزی از آن کسی خواهد بود که شایستگی های بیشتری دارد. این کار، تلاشی ماندگار برای پایه ریزی بهترین شرایط برای تحقق امنیتی فراگیر و دست یابی به آسایشی مثال زدنی خواهد بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha