کریس گریر و رابرت رینر در مقاله ای تحت عنوان "جنجال رسانه ای: رسانه، جرم، عدالت کیفری" به بازنمایی جرم و عدالت کیفری در رسانه ها از منظر محتوا، عواقب و علل پرداخت. وی در سالهای اخیر تحقیقات زیادی به رابطه رسانه و جرم می پردازند. دلیل این اهمیت میزان بالای اثرگذاری رسانه بر افکار عمومی است.
الف) اهمیت مطالعات رسانه و جرم: بر اساس برآورد تنها در سال 2010 مردم جهان به طور میانگین در هر روز 4.03 میلیون ساعت بیننده تلویزیون بودند. در تحقیقی در سال 2002 مشخص شد که اطلاعات 80 درصد از اهالی لندن مبتنی بر آن چیزی است که از رسانه های خبری دریافت می کنند. 29 درصد مردم، روایت رسانه ای از جرم و کنترل آن را منبعی اساسی و 9 درصد حتی مهمتر از تجربه عینی تلقی میکنند. در دهه های اخیر، رابطه رسانه و جرم از چند جهت مورد توجه قرار گرفته است: تاثیری که بازنمایی رسانه ای جرم بر تصورات و افکار عمومی می گذارد به درک از ماهیت بزهکاری جهت می دهد، افزایش ترس از جرم و در نتیجه مطالعه برخورد سخت با جرم، ماهیت جرم زای رسانه است.
ب)کمیت محتوای جنایی رسانه ها (اخبار و روزنامه ها): تردیدی وجود ندارد که بخش قابل توجهی از محتوای رسانه ها را موضوعات جنایی تامین می کنند. بر اساس تحقیق اریکسون و دیگران در سال 1991 محتوای مربوط به انحراف که مفهومی اعم از تعریف قانونی جرم دارد در روزنامه ها بیش از 45 درصد و در رادیو بیش از 71 درصد بوده است. اگرچه درصد محتوا در دهه های نخست قرن بیستم اندک اما در دهههای بعد، رو به فزونی است. برای مثال تحقیقاتی در 1938، 1955 و 1967 در بریتانیا نشان داد که به طور میانگین 4 درصد از محتوای 3 روزنامه منتخب، مربوط به جرم است. این نسبت در تحقیقی که در 1981 بر روی 6 روزنامه اسکاتلندی انجام شد به 6.5 درصد افزایش یافت. در تحقیقی دیگر در 1989 بر روی 10 روزنامه محلی اسکاتلندی، نسبت فوق 12.7 درصد گزارش شد. در بین روزنامه های انگلیسی، کمترین محتوای جنایی متعلق به گاردین(5.1 درصد) و بیشترین به نشریه سان(30.1 درصد) است. بر اساس تحقیقی که بر روی دو روزنامه مهم امریکایی-آینه و تایمز- انجام شد محتوای جنایی این دو نشریه از 2 درصد در 1945 به 20 درصد در دهه 1960 افزایش یافت.
پ) داستان ها و فیلم های جنایی: از اوایل قرن بیستم محتوای بیشتر رمان ها و فیلم های پرمخاطب را موضوعات جنایی و تصویر جرم تعیین کرده است. بر اساس یک برآورد، از یک چهارم تا یک سوم کل کتابهای منتشرشده در این قرن در گروه «وحشت» قرار می گیرند و از 1945 حداقل 10.000 میلیون نسخه کتاب های جنایی در سراسر جهان به فروش رسیده است. موضوعات جنایی، محور و محتوای بیشتر فیلم های سینمایی و تلویزیونی نیم قرن اخیر را نیز رقم زده است. مضمون اصلی 20 درصد و مضمون فرعی 50 درصد از کل فیلم های تلویزیونی در تمام سال های قرن بیستم به جرم اختصاص داشته است. در سال 1959 بیش از یک سوم برنامه های تلویزیونی امریکایی مخصوصا در اوقات طلاییِ پخش، به تصویر جرم اختصاص داشته است. از 1955 در بریتانیا در حدود 25 درصد از برنامه های تلویزیونی به جرم اختصاص داشته است.
ت)کیفیت پوشش رسانه ای جرم: اخبار و روزنامه ها: مطالعات نشان می دهد که تمرکز رسانه ها عمدتا بر جرایم خشونت بار است و کمتر به جرایم مالی می پردازند و این، برخلاف واقعیت های آماری است که جرایم مالی را بیشتر نشان می دهند. مطابق این رویه، جرایم سازمان یافته همراه با رفتار خشونت بار بیشتر از جرایم سازمان یافته که صرفا جنبه مالی دارند محور توجه قرار می گیرد. نسبت پرداخت به جرم خشن به جرم مالی در رسانه های امریکا(سال 1991) به ترتیب 8 به 2 گزارش شده حال آنکه بر اساس آمارهای رسمی، نسبت واقعی جرایم مالی به جرایم خشن 9 به 1 است. این نسبت در مطالعه ای بر روی 14 کشور دیگر نیز تایید شد. از بین جرایم خشن، نسبت پوشش قتل و تجاوز جنسی بیشتر از بقیه است.
ث)داستان ها و فیلم های جنایی: تمرکز داستان ها-مثل اخبار- بر جرایم خشن مخصوصا قتل است. بر اساس یک تحقیق، پس از جنگ جهانی دوم، قتل مهمترین موضوع فیلم ها و داستان های جنائی است و جرایم جنسی و مواد مخدر در رتبه های بعدی هستند. همچنین تحقیقاتی در خصوص تلویزیون های امریکا نشان میدهد حدود دو سوم از محتوای نمایش های پرمخاطب به خشونت، قتل و سرقت مسلحانه اختصاص یافته است. دقیقا مشابه اخبار رسانه ای، در فیلم های تلویزیونی نیز جرایم خشن بیش از آمار واقعی و جرایم مالی کمتر از آن نمود دارند. بر اساس مطالعه ای بر روی نمایش های تلویزیونی 20 سال امریکا، از هر 1000 کاراکتر فیلم ها فقط 20 نفر مرتکب جرایم مالی شده اند حال آنکه بر اساس آمار پلیس، از 1955 تا 1984، جرایم مالی از 10 در 1000 به 50 در هزار مورد جرم افزایش پیدا کرده است.
همچنین، اندک فیلم هایی که جرایم مالی را دستمایه داستان خود قرار داده اند این جرایم را همراه با خشونت و تخریب نشان م یدهند حال آنکه در عالم واقع، بیشتر جرایم مالی بدون خشونت و تخریب رخ دادهاند. کیفیت جرایم نیز وارونه نمایی شده است. مطابق اطلاعات واقعی بیشتر قتل ها در اثر منازعه و توسط جوانان رخ می دهد اما فیلم ها قتل را ناشی از طمع و طراحی قبلی نمایش می دهند. همچنین بیشتر تجاوزات جنسی توسط آشنایان و نزدیکان رخ می دهد اما تجاوز جنسی در فیلم ها توسط یک غریبه روان پریش و همراه با قتل و شکنجه رخ می دهد.
سرهنگ کارآگاه دکتر غلامحسین بیابانی
نظر شما