بحران کوید 19 و تغییر رفتار مصرف مشتریان به خریدهای آنلاین که با سرعت بسیاری صورت گرفته، شرکتها و سازمانها را وادار به استفاده از تکنولوژی های جدید نموده است و بقاء در محیط کسب و کار جهانی و رقابتی، نیازمند تغییر فرآیندهای کسب و کار موجود در ساختارهای چابک و متمایل به مشتری بوده و تکنولوژی به عنوان یک نیروی محرک حیاتی، اهداف عملکردی و تصمیم گیری بهتر کسب و کار را در یک شکل بهنگام تسهیل می نماید. ظهور محصولات نوآورانه عمدتاً مبتنی بر بازار است و خلق ارزش، یک چالش پیش روی صنایع تکنولوژی محور بوده و به همین علت استفاده از  تکنولوژی های به روز،  برای برخورداری مزیت رقابتی، ضروری شده اند.

 مدیریت تکنولوژی به عنوان عامل اصلی و موتور توسعه اقتصادی در جهان امروز مشخص است، تکنولوژی در دامان دانش پرورش می یابد و اصولاً در گذر از وادی تحقیق و توسعه می توان زمینه های کاربرد دانش در زندگی بشر را کشف و یا ایجاد کرد.  موفقیت مدیریت تکنولوژی در گرو این است که فرآیند نوآوری و توسعه تکنولوژی و استفاده از تکنولوژی در کسب و کار و صنعت، مدیریت شود.

از سوی دیگر یکی از مهمترین توانمندی هایی که بنگاهها برای کاهش زمان پاسخگویی، بهبود انعطاف پذیری و افزایش توان رقابتی بدان نیاز دارند، قابلیت چابکی است. چابکی سازمانی به معنای عرضه محصولات متنوع و باکیفیت در کوتاه ترین زمان است.

 رشد سریع تکنولوژي، افزایش ریسک پذیري و مخاطره در تجارت جهانی و تغییرات روزافزون در نیازهاي مشتریان، تیم هاي توسعه محصول جدید را با فشارهاي روز افزونی جهت کاهش هزینه ها، کاهش چرخه زمان تولید، با حفظ کیفیت مناسب و قابلیت اطمینان بالا مواجه ساخته است به طوري که توجه به استراتژي هاي چابک سازي را در فرآیند تولید  و ارائه خدمات این قبیل محصولات مطرح ساخته است.

بنابراین یکی از عوامل اساسی که سبب ایجاد و ارتقای چابکی سازمانی می شود، تکنولوژی است، بدیهی است تکنولوژی به عنوان یک منبع کلیدی در قابلیت های چابکی تاثیرگذار است لذا مدیریت آن نیز تاثیرگذار است.  ﻣﻜﺎﺗﺐ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ تکنولوژی شامل: مدیریت تحقیق و توسعه، ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ راﻫﺒﺮدي تکنولوژی، برنامه ریزی تکنولوژی و  مدیریت نوآوری می باشد. مزایای تکنولوژی هنگامی تحقق می یابند که نتیجه آن به دست مشتری برسد.

مشتری می تواند فرد، شرکت، یا یک نهاد دولتی همچون سازمان های دفاعی باشد. اختراعی که در قفسه نهاده شود، ثروت تولید نمی کند و ایده ای که بروز می کند و به کار بسته نمی شود حتی اگر به عنوان اختراع به ثبت برسد بازده مالی ندارد. تکنولوژی هنگامی به تولید ثروت منجر می شود که یا تجاری شود یا در مسیر تحقق اهداف استراتژیک یا عملیاتی یک سازمان به کار بسته شود. هر چند در مبحث مدیریت تکنولوژی فرض بر این است که تکنولوژی مهم ترین عامل در سیستم تولید ثروت است ولی عوامل دیگری نیز در این سیستم دخیل هستند.

مثلاً، تشکیل سرمایه و سرمایه گذاری، نقش مهمی در رشد اقتصادی ایفاء می کنند. نیروی کار، عامل مؤثر دیگری در رشد اقتصادی است. ملاحظات اجتماعی، سیاسی و محیطی نیز بر فرآیند تولید ثروت تأثیر می گذارند. در مبحث مدیریت تکنولوژی با تکنولوژی به عنوان بذر اولیه تولید ثروت برخورد می شودکه با پرورش صحیح و محیط مناسب، این بذر اولیه به درخت تنومندی تبدیل می شود. سایر عوامل مؤثر در تولید ثروت،  شامل سرمایه، نیروی کار، منابع طبیعی، سیاست های عمومی، و غیره،  در واقع محیط حاصل خیز و سایر مایحتاج این بذر را تشکیل می دهند.

هر یک از این عوامل، دارای رشته تخصصی و آموزش ها و پژوهش های خاص خود هستند. مدیریت تکنولوژی، به عنوان یک مبحث بین رشته ای، دانش موجود در تمامی این رشته ها را با هم ترکیب می کند. یک دوره یادگیری مدیریت تکنولوژی در سطح پیشرفته به مطالعه  عمیق هر یک از این عوامل نیاز دارد. المانهای مدیریت تکنولوژی شامل: شناسایی تکنولوژی، انتخاب تکنولوژی، اکتساب تکنولوژی، بهره برداری از تکنولوژی، محافظت از تکنولوژی، یادگیری تکنولوژی و کیفیت تکنولوژی می باشد و طبق بررسی های صورت گرفته المانهای فوق بر چابکی سازمانی تاثر گذار هستند و المان شناسایی تکنولوژی دارای بالاترین اهمیت می باشد.