سلام استاد عزیز، ما چقدر خوشبخت هستیم که هم عصر شما زندگی کردیم و می کنیم. می دانم شاید نتوانستیم درک تان کنیم، آخرش موسیقی اصیل ایرانی را باور نکردیم، همیشه غر زدیم که موسیقی ایرانی یعنی موسیقی اندوه و غصه! به انتخاب اشعارتان پی نبردیم، از دستگاههای موسیقی ایرانی سردرنیاوردیم، ندانستیم چرا مناجات" ربنا " را با گزینش آیاتی خاص از قرآن مجید اجرا کردید، "مرغ سحر" چه حکایتی از سحرگاه دارد، "بیداد"تان برای کدام "همایون" بود و "بر آستان جانان" شما چه غوغایی داشت و... اگر شما را ندانستیم، نفهمیدیم، درک تان نکردیم که " خاک پای مردم ایران" بودن یعنی چه ، ما را ببخشید!
اگر سال ها به شما اجازه ندادند برای مردم ایران کنسرت برگزار کنید، ببخشید! اگر نگذاشتیم تصویرتان و صدایتان از رسانه ملی پخش شود پوزش می خواهیم، اگر به شما بی مهری کردند و سکوت کردیم، اگر خانه نشین برخی مسئولین بی خرد شدید، ما را ببخشید.
ما را ببخشید که برخی از مسئولین نالایقی برای فعالیت های هنری شما تصمیم گرفتند! ما را ببخشید اگر به شما بی مهری کردیم! حالا می دانیم چرا در موسیقی ایرانی اندوهی خاص و جهت دار نهفته، چرا که از دل مردمش بر آمده است. حالا که شما رفتید و خیال برخی راحت شد، دیگر مشکلی نیست و تصویرتان و صدایتان از رسانه ملی پخش می شود. اتفاقا خبر مرگ شما را با گزارش تصویری هم پخش کردند.
حالا دیگر نگران نباشید بدون شک ربنای شما دوباره میهمان سفره های مردم در ماه مبارک رمضان خواهد شد! نمی دانم چه بگویم ولی آیا در همه جای دنیا با مفاخرشان چون ما می کنند؟!
آقای شجریان، شما که نماینده فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی بودید، شما سفیر اصالت، فرهنگ و مهربانی ایرانیان بودید، چگونه این سال ها در وطن خویش غریب ماندید؟ شرمنده ایم، با این همه که بر شمردم و حکایت های تلخ دیگر، شما ما را ببخشید، بدانید که ما همیشه افتخار خواهیم کرد که هم عصر شما بودیم و شرمسار شما خواهیم ماند. ولی بدانید که شما همیشه فخر فرهنگ و هنر ایران باقی خواهید ماند.