به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر خبرگزاری سلامت، مجموعه «دخترم نرگس» سریالی پلیسی_اجتماعی تولید صدا و سیمای مرکز آذربایجان غربی است که پخش آن از ۸ تیر در شبکه یک سیما آغاز شده است. این سریال ۲۷ قسمتی که به موضوعاتی از جمله همزیستی اقوام و ادیان، قاچاق کالا و ارز و تولید ملی اشاراتی دارد هر شب پس از بخش خبری ساعت ۲۱ روی آنتن میرود. حسین سحرخیز بازیگر این مجموعه تلویزیونی است که نقش یک سرهنگ آگاهی را بازی میکند. بخش این مجموعه بهانیای برای گفتو گو با او شد که در ادامه میخوانید. لوکیشن سریال «دخترم نرگس» در شهر ارومیه است. تولید فیلم و سریال در شهرستانها چقدر میتواند در تمرکززدایی از تهران و امکان استفاده از ظرفیت استانها موثر باشد؟ به نظر من کار بسیار خوبی است. این تمرکززدایی توسط اموراستانهای سازمان صدا و سیما هدایت میشود که چند حسن دارد؛ اول اینکه مخاطب با لوکیشینهای جدید، معماری شهرها و آثار باستانی آشنا میشود و تصاویر چشمنوازتر خواهند بود. ضمن اینکه بازیگران توانمندی در شهرستانها داریم که با تولید این دست کارها استعدادها شناخته میشوند. از طرفی زمانی که کاری از طرف امور استانهای صدا و سیما به شهرستان فرستاده میشود، بودجهای به کار تعلق میگیرد که بخشی به عوامل بومی منطقه تعلق میگیرد که از لحاظ اقتصادی کمکی است به عواملی که در شهرستان قراردارند و شهری که کار در آن تولید میشود. ارومیه مردم مهماننوازی دارد و کار در آن اصلا سخت نبود و با کولهباری از خاطرات خوب برگشتم. در مدت دوماهی که آنجا بودم احساس کمبود و دلتنگی نداشتم. دوستان عزیزی هم از هنرمندان آنجا پیدا کردم. فاصله زیادی از لحاظ تکنیک و توان بازیگری میان بازیگران بومی یک شهر و بازیگرانی که در شبکههای سراری فعالیت میکنند، وجود دارد؟ بعضی مواقع این فاصله وجود دارد اما خوشبختانه من زمانی که سریال «دخترم نرگس» را میبینم، شاهد حضور بازیگران توانمند ارومیه هستم که در این کار دیده میشوند. خوشحالم که تواناییهای بازیگران ارومیه در این کار به منصه ظهور گذاشته میشود اما بله این خطر وجود دارد. من تجربهای هم داشتم که در شهرستان کار کردم تفاوت فاحشی میان بازیگرانی که از تهران آمدند و بازیگران شهرستان وجود داشت.
مدتهاست که شاهد تولید سریالهایی به اصطلاح «خیابان خلوتکن» نیستیم. چه اتفاقی افتاده است که سریالهای مخاطبپسند کمتر تولید میشوند؟ یکی از عواملی که موثر است و میتوان در درجه اول به آن اشاره کرد؛ بحث فیلمنامه است. اگر فیلمنامهای خوب و دارای تعلیقات مناسب با ساختار خوب دراماتیک باشد میتواند در مخاطب کشش ایجاد کند. بحث دوم بازیگران توانمندی است که بتوانند نقشها را به خوبی ایفا بکنند. فاکتور دیگری که نمیتوان آن را نادیده گرفت، موضوع کارگردانی است. یکی از مشکلاتی که در سریالها دیده میشود عمدتا بحث زیباییشناختی است. ما این مشکل را در سریالها میبینیم البته در برخی از آنها این موضوع رعایت میشود و سریال جذابیتهای خاص خود را دارد اما در برخی دیگر زیباییشناسی از سوی کارگردان مورد توجه قرار نمیگیرد که در این صورت بخشی از جذابیتهای کار از دست میرود. در سریال نقش یک پلیس را بازی میکنید. چقدر با افرادی که در این شغل هستند در ارتباط بودید و الگوبرداری کردید؟ الگوبرداری برای همه بازیگران وجود دارد. درواقع یکی از کارهایی که یک بازیگر در طول کار انجام میدهد، الگوبرداری از افراد واقعی از صنوف مختلف است که از آنها در نقشی که دارد استفاده میکند. من هم به طبع در کارهایی که انجام دادم با نیروی انتظامی، فرماندهان و افسران آن ارتباطات و نشست و برخواستهایی داشتم و الگوهایی را برای خودم برداشت کردهام. زمانی که بازیگری ایفای نقشی را برعهده میگیرد که تیپ نیست و میخواهد آن را به سمت کاراکتر بودن ببرد؛ کارگردان و بازیگر باید به تحلیلی از آن نقش براساس متن برسند. سپس کاراکتر مورد نظر بر اساس آن تحلیل ایجاد شده و زایش اتفاق میافتد و یک شخصیت در درون آن بازیگر متبلور میشود. بعد بازیگر باید براساس الگوهایی که در کنار خود از آدمهای واقعی و صنوف مختلف دارد، شخصیتی را ارائه بدهد که واکنشها، رفتارها، نوع گویش و نوع نگاهی را به نمایش بگذارد که برای تماشاگر تازگی و جذابیت داشته باشد. چه مولفهها و جذابیتهایی باعث شد این نقش را انتخاب کنید؟ متن دارای ساختار محکمی بود که انگیزه خوبی برای پذیرفتن کار در من ایجاد کرد. اعتقاد من این بود که فقط نقش یک سرهنگ کافی نیست و کلیت فیلمنامه باید ساختار محکمی داشته باشد که نقش در آن قرار بگیرد. فیلمنامه کشش و تعلیقهای خوبی داشت. البته مواردی هم بود که درمورد آن با نویسنده و کارگردان کار صحبت کردیم و برای رفع و اصلاح آنها تلاش کردیم.
یکی از مشکلات سریالسازی در تلویزیون نبود فیلمنامه کامل است که میتواند به کل کار لطمه بزند، در مورد سریال «دخترم نرگس» چطور بود؟ فیلمنامه این سریال کامل بود. البته این مشکل وجود دارد و ما در ایران عادت کردهایم که کاری را بپذیریم و سر صحنه فیلمنامه مربوط به آن سکانس داغ داغ به دستمان برسد. من در کشورهایی که تجربه حضور در آنها را داشتم، دیدم که این موضوع متداول نیست و هیچ بازیگری نمیپذیرد که فیلمنامه را همان روز در اختیارش بگذارند و بگویند: بازی کن! بازیگر نیاز دارد روی فیلمنامه و دیالوگها کار بکند و به تحلیل درستی از شخصیت برسد. در خاطرات بازیگران خوب دنیا هم میبینیم که زمانی که فیلمنامهای به آنها داده میشود، دو تا سه هفته یا حتی بیشتر از خانه و زندگی خود رها شده و با خودشان خلوت و روی فیلمنامه کار میکنند. اما این معضل در سینما و تلویزیون ایران وجود دارد البته در سینما کمتر است و در تئاتر اصلا وجود ندارد. حتی در مواردی روزی که بازیگر قرار جلوی دوربین برود، فیلمنامه به دستش میرسد. به همین دلیل هم ما بازیگری میبینیم که فقط دیالوگ میگوید که لطمه جدی به بازیگریاش میخورد و چارهای هم ندارد، قرارداد بسته و باید وظیفهاش را انجام دهد. زمانی هم که کار پخش میشود همه میگویند: چقدر بد بازی میکند! درحالی که نمیدانند همان لحظه مونولوگی به بازیگر داده و از او خواستهاند دیالوگ بگوید. زمانی که اعتراض میکند هم یک عنوان حرفهای بودن به او میدهند و او را جلوی دوربین میفرستند. نهایتا کار ابتر باقی میماند. کار دیگری در دست دارید؟ بله در سریال «خانه امن» ساخته احمد معظمی حضور دارم که در حال فیلمبرداری است. در این شرایط که در بحران ویروس کرونا قرار داریم، فیلمبرداری چطور انجام میشود؟ با توجه به پروتکلهایی که وزارت بهداشت مشخص کرده است، کار میکنیم. ابتدا دمای بدنمان را میسنجند. زمانی که جلوی دوربین نیستیم هم حتما ماسک میزنیم. مرتب دستهایمان را ضدعفونی میکنیم و کنار هم نمینشینیم.
گفت و گو: پرستو خلعتبری