تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۹ - ۱۶:۰۰
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر خبرگزاری سلامت، «رویاهای خالکوبی شده» مستندی به کارگردانی مهدی گنجی است که در سیونهمین جشنواره فیلم فجر به رقابت با دیگر آثار میپردازد. این اثر روایت نوجوانان عاشق فوتبالی است که از اقصا نقاط ایران برای شرکت در یک رقابت به تهران میآیند. «رویاهای خالکوبی شده» با وجود اینکه مضمونی فوتبالی دارد اما با نگاهی روانشناسانه و جامعهشناسانه آرزوهای نوجوانانی را به تصویر میکشد که با رویای حضور در یک تیم خارجی و تجربه دنیایی بزرگتر پا در یک رقابت میگذارند. مهدی گنجی در خصوص مضمون این اثر توضیح داد: این فیلم داستان زندگی چند نوجوان عاشق فوتبال است که ازجاهای مختلف ایران سعی دارند در کمپ فوتبال با هم رقابت کنند، چون فکر میکنند از این طریق میتوانند زندگیشان را تغییر دهند. از سوی دیگر خانوادههایشان نیز فکر میکنند آنها با درآمدی که از فوتبال بدست میآورند تغییر بزرگی در زندگیشان اتفاق میافتد. آنها بعد از رقابت در این کمپها در ایران با کمک شرکت ایرانسل و سازمان لیگ اسپانیا به اسپانیا میروند و دورههایی را آنجا میبینند واین تغییر نقطه بزرگ و پراهمیتی در مسیر زندگیشان میشود. او با اشاره به نحوه انتخاب سوژهها عنوان کرد: بخشی از دلایل انتخاب این بچهها لوکیشنشان بود. برای مثال دوست داشتم کودکی سیهچرده در فیلم داشته باشم چون بخشی از مردم ایران سیاهپوست هستند و ما آنها را نمیبینیم و این خیلی بد است. در حاشیه جنوب ایران سیاه پوست داریم و بخشی از مملکت ما هستند. من دوست داشتم آنها در این فیلم حضور داشته باشند. در کمپ هم چند نفر از بچهها سیاهپوست بودند و ما کسی را انتخاب کردیم که نوجوانی از روستای سرباز است. سعی کردم کار دراماتیک باشد و کنش و واکنش بچهها نسبت به موضوع را در فیلم داشته باشم. در این فیلم سعی کردم به درسهایی که از میتوان از فوتبال فراتر از یک مسابقه ورزشی گرفت، بپردازم. فوتبال آدمها را به هم ارتباط میدهد و این نکته بسیار مهمی در دنیا است. فوتبال ذهن آدمها را بازتر میکند. درحقیقت این مسیر رشد آدمها است.
گنجی ادامه داد: زمانی که از روستایی در سیستان و بلوچستان به تهران میآیی و با چند صد نفر رقابت میکنی از آنها نکاتی میآموزی و متوجه میشوی که دنیا بزرگتر است و با سفر به خارج از ایران بزرگی دنیا را بیشتر درک میکنی. تمرکز فیلم بر این مسیر است تا نتیجه رقابتی که بچهها در آن هستند. من در ابتدای فیلم فرد منتخب را معرفی میکنم و ماجرا را میبندم و چالشهای بچهها در مسیر اسپانیا و تغییر ذهنیت آنها وقتی در این کشور حضور پیدا میکنند را روایت میکنم. این تجربهای بود که خودم هم داشتم؛ من بچه شهرستانم و زمانی که به تهران آمدم و دنیای بزرگتر را دیدم، متوجه شدم که میتوان آگاهیهای بیشتری در ارتباط با آدمهاکسب کرد. در این فیلم نمیگوییم خارج از ایران خوب است یا بد بلکه شخصیتهای این فیلم میگویند از این سفر آموختیم که منظم باشیم. در حقیقت جهانبینی بچهها در این مسیر بزرگتر شده است و توجه به این مفاهیم فراتر از دیدن فیلم به عنوان سرگرمی است. ما در خلال داستان فیلم مفاهیمی را مطرح میکنیم تا توجه بیننده به آنها بیشتر جلب شود و یا پس از پایان فیلم به این فکر کند که همه جهان فقط چیزی که من میبینم نیست. این اتفاق بسیار مهمی است که با دیدن این فیلم رخ میدهد. کارگردان مستند «من میخوام شاه بشم» که سیمرغ بلورین جشنواره فجر را هم در کارنامه کاری خود دارد ضمن انتقاد از عملکرد تلویزیون در مواجهه با آثار مستند عنوان کرد: در دنیا مهمترین جای پخش سینمای مستند تلویزیون است و بعد از اکرانهای جشنوارهای، تلویزیون نخستین جایی است که آثار را خریده و نمایش میدهد، در حالی که ما از این امکان محروم هستیم و تلویزیون با مستندهای ما قهر است و تنها بخشی از آثار را دوست دارد نشان دهد و بقیه را دوست ندارد، چون نوری از مفاهیم بر بخشهایی از جامعه میاندازد که تلویزین ما بخاطر سیاستهایش دوست ندارد و همین عامل نیز گردش مالی فیلم را دچار مشکل میکند در حالی که فیلم امروز با دو فروش تلویزیونی خارجی به دلیل اختلاف دلار و تومان میتواند هزینه خود را بازگرداند اما در کشور ما اینطور نیست. او افزود: ویاودیها امکان جالبی هستند که برای سینمای مستند به وجود آمدهاند اما آنها هم زیر نظام سانسور هستند. بخشی از سینمای مستند میتواند روی نمایش خانگی تمرکز کند و اگر سرقت نشود، فروش داشته باشد. سریالها آسیب چندانی در سرقت نمیبینند زیرا در روزهای ابتدایی فروش کافی دارند اما مستند با سرقت آسیب بسیاری میبیند. جدای از این امیدوارم دیگر ویاودیها علاوه بر هاشور هم به سینمای مستند علاقهمند شوند. مستند یک کلاس فرهنگی در دنیا است. سینما مستند با آگاهی سروکار دارد و مخاطب با تماشای مستند با جهانی آشنا میشود که در سینمای داستانی آن را نمیبیند. پس هر فیلم مستند دریچهای رو به یک آگاهی است. گفتوگو: پرستو خلعتبری