تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۳۹۷ - ۱۲:۳۰
محمدسیاح: یکی از چالش‌های مهم تلاش‌ برای جلوگیری و خاتمه دادن به خشونت علیه زنان و دختران در سراسر دنیا کمبود جدی بودجه در این بخش است. در نتیجه، منابع لازم برای جلوگیری و خاتمه دادن به خشونت علیه زنان و دختران به‌شدت با کاستی روبه‌روست. فرایندهایی در قالب اهداف توسعه‌ پایدار که شامل اهدافی مشخص برای پایان دادن به خشونت علیه زنان و دختران است، بسیار امیدوارکننده هستند اما برای اینکه بتوانند به واقعیت بپیوندند و تغییراتی چشمگیر در زندگی زنان و دختران به وجود بیاورند نیازمند تأمین مالی‌اند. دکتر رباب خوشبویی دکتری مشاوره، خانواده درمانگر زوج درمانگر و سکس تراپ در گفت‌وگویی با طبنا (خبرگزاری سلامت)، دلایل شکل‌گیری خشونت علیه زنان را بررسی کرد. *خشونت را چطور می‌توان تعریف کرد؟ برای اینکه بتوانیم علت‌های خشونت را بررسی کنیم باید بدانیم خشونت چیست و به رفتارهایی خشونت اطلاق می‌شود. در تعریف سازمان ملل متحد از خشونت علیه زنان آمده است: «هر نوع اقدام تهدید آمیز بر پایه جنسیت باشد و به آسیب جنسی، روانی و جسمی‌ زنان منجر شود، خشونت نام دارد»؛ در اعلامیه رفع خشونت علیه زنان که در سال 1993 میلادی منتشر شده نیز آمده است: «خشونت اعمال شده علیه زنان می‌تواند از طرف هم جنس، خانواده یا حکومت‌ها اعمال شود». طبق این اعلامیه و تعریف سازمان ملل هر نوع اقدامی‌ علیه جنس مونث که باعث وارد آمدن آسیب یا درد جسمانی، جنسی یا روانی در زنان شود، خشونت علیه زنان نام می‌گیرد. در همین راستا هر نوع تهدید به آسیب جسمی، تعرض جنسی نیز خشونت محسوب می‌شود، همچنین محروم کردن از خدمات، آزادی‌های مدنی و اجتماعی و رفاهی و امتیازاتی که به موجب انسان بودن داراست یا مجبور کردن به انجام عملی نیز خشونت محسوب می‌شود. *علت شکل‌گیری خشونت علیه زنان چیست؟ برای پاسخ به این سوال باید مشخص شود که خشونت علیه زنان چیست و شامل چه رفتارها یا چه اقداماتی می‌شود، اصطلاح «خشونت علیه زنان»؛ اصطلاحی تخصصی است که برای توصیف کلی اعمال و رفتارهای خشونت آمیزی که علیه زنان انجام می‌شود به کار برده می‌شود، می‌دانیم که خشونت علیه زنان هر لحظه و به طور مکرر در همه جای جهان در حال انجام است. این حرف بدین معناست که در همه کشورهای علیه زنان رفتارهای خشونت‌آمیزی انجام می‌شود که فقط شدت و میزان آن در کشورها متفاوت است. *سازمان‌های بین‌المللی در مقابله با این پدیده چه کرده‌اند؟ معضل خشونت علیه زنان آنقدر جدی است که یونیسف خشونت علیه زنان و دختران را شایع‌ترین شکل نقض حقوق بشر در جهان قلمداد کرده است. به همین دلیل کشورهای مختلف سعی دارند با به کارگیری شیوه‌های مختلف با این پدیده شوم مقابله کنند. به همین دلیل هم سازمان ملل متحد روز 25 نوامبر را که مطابق چهارم آذر است روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان نامیده است. خشونت علیه زنان، در همه کشورها و جوامع بین همه ملیت‌ها موضوعی است که رخ می‌دهد، طبق آماری که سازمان بهداشت جهانی منتشر کرده نشان می‌دهد از هر سه زن یک نفر مورد خشونت جسمی‌ یا جنسی یا هر دو از سوی همسر یا پدر و برادر یا پدر و برادر شور یا دیگر مردان شناس و ناشناس قرار می‌گیرد. این آمار نشان می‌دهد که چقدر رفتارهای خشونت آمیز علیه زنان گسترده است. لازم به ذکر است که بیشتر خشونت‌ها علیه زنان از سوی شریک زندگی آنها صورت می‌گیرد. تقریبا یک سوم از زن‌هایی که در یک رابطه نزدیک با مردی مانند زن و شوهری، نامزدی یا حتی دوستی قرار دارند خشونت فیزیکی یا جنسی را تجربه می‌کنند. آمارهای جهانی نشان می‌دهد که حدود 40 درصد زنانی که به قتل می‌رسند توسط شریک زندگی شان به قتل رسیده‌اند. این آمار مربوط به مواردی است که ثبت شده و قابل دسترسی است اما مواردی که در آنها زنان مورد خشونت روانی یا عاطفی قرار می‌گیرند به این دلیل که چنین چیزی در آمارها ثبت نمی‌شود و قابلیت دسترسی هم ندارد، می‌توان حدس زد که چقدر خشونت علیه زنان زیاد باشد. *برای شناخت خشونت چه کار باید کرد؟ برای اینکه خشونت را بهتر بشناسیم باید انواع خشونت‌هایی را اتفاق می‌افتد را بشناسیم. در افکار عمومی‌تفکر غالب این است که خشونت یعنی کتک زدن، شکستن دست و پای زنان. در حالی که خشونت علیه زنان انواع مختلفی دارد و شایع‌ترین آن خشونت فیزیکی یا جسمانی است که شامل کتک زدن، شکنجه کردن و در موارد شدیدتر منجر به قتل می‌شود. حتی لمس بدن زنان بدون رضایت آنها توسط هر فرد دیگری چه محارم و چه غیرمحارم را نیز دربر می‌گیرد. عوارض این نوع خشونت شامل آسیب‌های بدنی مانند شکستگی، بریدگی، کوفتگی، ضربه مغذی، آسیب به اعضای تناسلی، سقط جنینن و زایمان زودرس و در نهایت منجر به مرگ فرد شود. دومین خشونت علیه زنان، خشونت جنسی است،.این نوع خشونت شامل هر رفتاری که ماهیت جنسی داشته باشد، می‌شود که از لمس کردن بدن آنها بدون رضایت گرفته تا تجاوز به زنان در این دسته قرار می‌گیرد. این جنس از خشونت در هر محیطی مثلا محیط خانوادگی توسط محارم یا غیر و زندگی خصوصی و زناشویی توسط شوهر رخ دهد. خشونت‌های جنسی که از سوی شوهر می‌تواند اتفاق بیفتد هم شامل رفتارهای زوری و جبری برای برقراری رابطه جنسی یا رابطه جنسی همراه با خشونت بدون رضایت زن می‌شود. در محیط‌های عمومی، اداری، تفریحی و دانشگاهی و ... هم این افراد ناشناس هستند که رفتارهای خشونت‌آمیز جنسی را علیه زنان اعمال می‌کنند. خشونت جنسی علیه زنان تبعات زیادی را برای آنها به همراه دارد، از جمله زنانی که در کودکی این خشونت را تجربه کرده‌اند در بزرگسالی مستعد افسردگی، اضطراب، بی‌میلی جنسی، بیزاری جنسی یا حتی احساس‌های منفی نسبت به مردان می‌شوند. این زنان معمولا عزت نفس پایین‌تری دارند و مشکلات روانی، اضطراب‌ها و حتی وسواس را در بزرگسالی تجربه می‌کنند. زنانی که در زندگی خانوادگی و در ارتباط با همسر خودشان خشونت جنسی را تجربه می‌کنند هم می‌توانند به بی‌میلی جنسی و بیزاری جنسی شوند یا نسبت به شریک جنسی و زندگی خودشان احساس خشم، کینه و نفرت را تجربه کنند. نوع دیگری از خشونت جنسی علیه زنان شامل آزار لمس جنسی آنهاست. در این نوع آزار به هر روش توجه و لمس بدن زنان که با ماهیت جنسی و بدون رضایت و توافق زنان باشد، گفته می‌شود. حتی به کار بردن کلمات رکیک، تعریف کردن داستان و جک‌های حاوی کلمات رکیک یا پیشنهادهای کلامی‌ درخواست رابطه جنسی را نیز شامل می‌شود که در محیط‌های کاری، عمومی، تفریحی و تحصیلی رخ می‌دهد. این نوع خشونت پیامدهای اجتماعی و روانی زیادی برای زنان دارد و گاهی ممکن است زنان را دچار انزوای اجتماعی کرده و باعث شود تا آنها از حضور در فعالیت‌های اجتماعی خودداری کنند و روحیه بدبینی و بی اعتمادی در آنها ایجاد شود.