به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری سلامت، الناز رحمانی؛ دکترای جامعهشناسی در نقد عملکرد کاربران در فضای اینستاگرام گفت: واژه اینستاگرام از ترکیب مفهومی دو عبارت telegram و instant camera به معنی پیامرسان فوری از طریق عکس و فیلم ساخته شد. تفکر بر این بود که پیام در این فضا از طریق عکس و فیلم منتقل شود. کار در این اپلیکیشن پرطرفدار به این شکل هست که یکسری عکس و فیلم توسط کاربر به اشتراک گذاشته میشود و با این کار به نوعی جذابیت ایجاد میکند که دیگر کاربران به صفحه او بپیوندند. گاهی کاربرانی را در این فضا می بینیم که تخصص خاصی نداشته و در فعالیت اجتماعی هم نقشی ندارند، اما چندهزار دنبالکننده دارند! افرادی که نه چیز خاصی برای عرضه دارند و نه نخبه علمی هستند اما چهره شدهاند و اینستاگرام به عنوان یک مدیا برای آنها عمل میکند و تبدیل به الگو شدهاند. درحالی که کاربرانی هستند که فعالیت مفید دارند اما بازدیدکننده چندانی ندارند به این دلیل که کاربران این فضا در دور باطلی از جذابیتهای کاذب گرفتار شدهاند و به سمت صفحههای جذابتر میروند.
او ادامه داد: صحنههایی که این افراد از زندگی خود به اشتراک میگذارند، واقعی نیست بلکه به گونهای پرزرق و برق و جذاب طراحی شده که مخاطب تصور میکند سراسر زندگی آنها توام با خوشی است. با عبارتهایی نظیر «همین الان یهویی» عکسهایی را به اشتراک میگذارند که جذاب اما دروغی محض است! آنها از قبل برای اشتراک آن تفکر و برنامهریزی داشتهاند. این عملکرد خود به خود یک مقایسه و رقابت در ذهن بیننده ایجاد میکند.
رحمانی در تحلیل جامعهشناسانه جذابیتهای کاذب اینستاگرام اضافه کرد: هر نرمافزاری مانند دارویی که هم درمان است و هم عوارض دارد؛ میتواند کارکردهای مثبت و منفی داشته باشد. به طور کلی نمیتوان خط قرمز روی اینستاگرام کشید. اما زمانی که فردی عکسی غیرواقعی از زندگی خود به اشتراک میگذارد ذهن بیننده ناخودآگاه درگیر جذابیتهای زندگی آن فرد میشود و این مقایسه که زندگی من بد است اما او زندگی بهتری دارد در ذهنش ایجاد میشود. این مقایسهها ساعتها ذهن فرد را درگیر میکند که خود مولد افسردگی است.
او با اشاره به زمان زیادی که اینستاگرام از افراد میگیرد، بیان کرد: کاربران باید در این فضا باهوش باشند و زمان محدودی را به آن اختصاص بدهند. البته اینستاگرام فقط سرگرمی نیست و ابزاری برای انتقال پیام در زمان کوتاه است به شرط آنکه استفاده درستی از آن بشود. در حالی که اکنون افراد میخواهند وسعت ارتباطات اجتماعی خود را افزایش بدهند اما روابط عمقی ندارند. درواقع ویترینی غیرواقعی که باعث ایجاد رقابتهای کاذب میشود.
این جامعهشناس توضیح داد: البته بسیاری از کاربران این شبکه اجتماعی هم علمی و اصولی از این فضا استفاده میکنند و برندسازی و مارکتینگ دارند که نقدی به آنها نیست. نقد ما به درگیر شدن ذهن آدمها، ایجاد افسردگی، از بین رفتن انسجام خانواده و کمشدن مشارکتهای جمعی در اثر استفاده نادرست از این فضا است. بازیهای گروهی در بین بچهها کم و فضای مجازی جایگزین شده است. این بچهها در آینده اعتماد به نفس ضعیفی خواهند داشت. درواقع رواج فردگرایی منفی و انزواطلبی است.
الناز رحمانی با اشاره به کودکانی که در اینستاگرام تبدیل به ابزاری برای کسب درآمد و تبلیغات والدینشان شدهاند، عنوان کرد: این کودکان به نوعی کودک کار محسوب میشوند. شاید اگر این کودک به بلوغ برسند دوست نداشته باشد که هر لحظه مقابل دوربین قرار بگیرد. این کار به استثمار کشیدن هویت، شخصیت و فضای خصوصی آن کودک است که میتواند منجر به آسیبهایی مثل بلوغ زودرس بشود. پدر و مادر بدون درنظر گرفتن روحیات یک کودک که دوست دارد سرگرم کودکی خود باشد اما ذهنش درگیر این برنامهها میشود. آشنایی او با تکنولوژی خوب است اما آیا ما مجوز داریم که به کودکی او چنگ بیاندازیم و او را درگیر پیچیدگیهای زندگی صنعتی امروز بکنیم؟! این کودک در آینده هویت فردی مختص به خود را نخواهد داشت.
او در پایان راهکار تبدیل شدن اینستاگرام از تهدید به یک فرصت را هوشیار کردن کاربران با دادن اطلاعات کافی به آنها دانست و تاکید کرد: استفاده بیش از اندازه از این ابزار باعث انزواطلبی در افراد میشود. شرکت در فعالیتهای گروهی و انجمنهای مختلف میتواند جایگزین این فضا باشد که مشارکت جمعی و اعتماد به نفس را ارتقا میدهد. چه بهتر که دوستهای واقعی با عمق بیشتر داشته باشیم تا فالوورهای زیاد. باید تعریف درستی از اینستاگرام ارائه داد که این یک ابزار است نه الگو و سبک زندگی!
گفت و گو : پرستو خلعتبری