فاصله سینمای کودک و نوجوان دهه هفتاد تا امروز، نشان‌دهنده تغییری عمیق در این عرصه است. پایگاه خبری کوچه هنر؛ در گفت‌وگویی با یکی از منتقدین فرهنگی، به بررسی دلایل افول سینمای کودک و نوجوان ایران پس از دهه هفتاد پرداخته است. او در این مصاحبه به وضعیت فعلی این سینما، چالش‌های پیش‌رو و راهکارهای احیای آن اشاره می‌کند.سینمای کودک و نوجوان یک سینمای پیشرو است. مولفی در عرصه فیلم کودک و نوجوان موفق است که نگاه انتقادی داشته باشد. با نقد گذشته است که می‌توانید آینده را بسازید.این یک سطر، مقدمه‌ای بر گفتگوی ما با حسام خراسانی، منتقد و فعال عرصه فرهنگی-آموزشی است. او به بررسی و تحلیل وضعیت کنونی سینمای کودک و نوجوان در ایران پرداخته و به چرایی افول این حوزه پس از دهه هفتاد اشاره کرده است. خراسانی در این گفت‌وگو به بررسی وضعیت سینمای کودک و نوجوان ایران در سیر زمان و چالش‌هایی که این عرصه با آن روبروست، می‌پردازد.در ادامه، متن کامل این گفت‌وگو را بخوانید.

◇ وضعیت امروز سینمای کودک و نوجوان را چگونه می‌بینید؟

نگران‌ کننده است، چرا که برآمده از جامعه امروزی نیست. جهان بینی کودکان امروز با آنچه که در گذشته وجود داشت، به طرز چشم‌گیری تغییر کرده است. موضوعاتی همچون خشونت، ویژگی‌های جنسیتی و شادی به گونه‌ای متفاوت تعریف مجدد شده‌اند. باید مؤلف منطبق با این تغییرات اثر خود را منتشر کند تا موفق باشد.

◇ چه عواملی را به عنوان دلایل افول سینمای کودک و نوجوان در نظر دارید؟

افول سینمای کودک و نوجوان در ایران به عوامل متعددی بستگی دارد. اولاً، تغییرات اجتماعی و فرهنگی که نسل‌های جدید با آن مواجه هستند، موجب شده که تولیدکنندگان نتوانند با زبان و دغدغه‌های آن‌ها ارتباط برقرار کنند. دوم، تولیدات تجاری و سطحی که بر سودآوری تمرکز دارند، کیفیت محتوا را تحت تأثیر قرار داده‌اند. همچنین، ظهور و گسترش پلتفرم‌های دیجیتال و رسانه‌های اجتماعی، توجه و اشتیاق این نسل را به سمت محتوای آنلاین و بازی‌های دیجیتال جلب کرده است.

◇ آیا هنوز امیدی برای احیای سینمای کودک و نوجوان وجود دارد؟

به‌طور قطع، امیدی برای احیای سینمای کودک و نوجوان وجود دارد. سینمای کودک و نوجوان ایران به شدت نیازمند توجه و حمایت جدی است. با آگاهی از تجربیات موفق گذشته، می‌توان به احیای این حوزه امیدوار بود. باید به این نکته توجه کرد که سینما می‌تواند پاسخگوی نیازهای فرهنگی نسل‌های جدید باشد.

◇ این یعنی این عرصه در مقایسه با دهه‌های گذشته خود افول داشته است؟

بله.

◇ شما کدام دوره سینمایی را در عرصه کودک و نوجوان موفق‌تر می‌بینید؟

سینمای کودک در دهه‌های شصت و هفتاد به عنوان یک سینمای پیشرو و مؤلف شناخته می‌شد که توانست مفاهیم کلیدی را به شیوه‌ای جدید به بچه‌ها منتقل کند. امروز، این سینما در پیوند با دنیای دیجیتال و تغییر اجتماعی، هویت خود را تحت فشار می‌بیند.

◇ چرا به این دهه‌ها لقب پیشرو داده‌اید؟

در این دوران، سینمای کودک و نوجوان در ایران، جایگاهی ویژه پیدا کرد. این نوع سینما توانست در سال‌های پس از انقلاب به حدودی از خلاقیت و نوآوری دست یابد که کم‌نظیر بود. فیلم‌هایی مثل “گربه آوازه‌خوان” و “بچه‌های آسمان” تفکرات عمیق و ضمیرهای نوجوانان و کودکان را در مرکز توجه قرار دادند. تحت تأثیر فضای سیاسی و اجتماعی، سینما به حیطه‌های اجتماعی و انتقادی ورود پیدا کرد و این تغییر، سبب شد که سینمای کودک و نوجوان تأثیرگذارتر و جریان‌سازتر شود. اما متأسفانه این روند رو به افول است.

◇ دلیل این رشد و اثر بخشی چه بود؟

در دهه‌های شصت و هفتاد، با توجه به جنبش‌های شکل‌گرفته در کشور و دگرگونی‌های سیاسی و اجتماعی، سینما به عرصه‌های اجتماعی و انتقادی وارد شد. این تغییر سلیقه و رویکرد باعث شد که سینمای کودک و نوجوان نیز تحت تأثیر آن، تأثیرگذار و جریان‌ساز گردد. علاوه بر این، باید به این نکته هم اشاره کرد که این موفقیت‌ها به دلیل توجه مدیریتی و حمایت‌های نهادها و ارگان‌های فرهنگی تحقق یافت.

“سینمای کودک و نوجوان یک سینمای پیشرو است. مولفی در عرصه فیلم کودک و نوجوان موفق است که نگاه انتقادی داشته باشد. با نقد گذشته است که می‌توانید آینده را بسازید”

◇ نتیجه این حمایت‌ها چه شد؟

این امر موجب خلق آثاری شد که تا به امروز در یادها باقی مانده‌اند. اما امروز، دیگر جریان‌سازی و تأثیرگذاری که پیش از این داشت را نیافته و گیشه خود را نیز به مرور از دست داده است.

◇ در خصوص گیشه چه می‌گویید؟

گیشه سینمای کودک و نوجوان در حال حاضر یکی از بزرگ‌ترین چالش‌هاست. در گذشته، فیلم‌هایی که با استقبال مواجه می‌شدند، اثار ماندگاری خلق می‌کردند، اما امروزه بیشتر شاهد تولیدات تجاری و سطحی هستیم که متمرکز بر سودآوری هستند تا ارائه محتوای ارزشمند.

◇ آیا این عرصه نیاز به حمایت دولت دارد؟

کاملاً. فعالیت در حوزه کودک و نوجوان نه تنها یک وظیفه فرهنگی، بلکه نوعی آینده‌سازی نیز محسوب می‌شود. متأسفانه، کانون پرورشی و فکری کودکان که در گذشته نقش مؤثری در این عرصه ایفا می‌کرد، در سال‌های اخیر به تدریج کمرنگ شده است.

◇ به ویژگی‌های نسل زد اشاره داشتید. آیا موافقید که بیشتر درباره این موضوع صحبت کنیم؟

ما باید به تغییرات نسلی توجه کنیم؛ نسلی که به تکنولوژی و محتواهای دیجیتال وابسته است. نباید فراموش کنیم که ما در این مسیر سرنشین هستیم، نه آن‌ها. به بیان ساده، ما سرنشینان این قطاریم و کاپیتان و لوکوموتیوران این مسیر همین کودکان و نوجوانان هستند.

◇ به چه نکاتی باید در این بازه توجه کنیم؟

باید ادبیات‌شان را شناخت به باورهایشان احترام گذاشت. مسئولیت ما ایجاد فضایی خلاقانه و جذاب برای نسل آینده است. اگر حمایت‌های لازم در این زمینه صورت گیرد، می‌توانیم به احیای سینمای کودک و نوجوان امیدوار باشیم و به آن روح و جان تازه‌ای ببخشیم؛ چرا که این سینما، یکی از اصلی‌ترین ارکان تقویت بنیان‌های فرهنگی کشور محسوب می‌شود.

◇ آیا نمونه‌های موفقی از احیای سینمای کودک و نوجوان در کشورهای دیگر وجود دارد که ایران بتواند از آن‌ها بهره‌برداری کند؟

بله، کشورهایی مانند دانمارک و ژاپن نمونه‌های بسیار موفقی از سینمای کودک و نوجوان دارند. این کشورها با در نظر گرفتن نیازها و تمایلات نسل‌های جدید، محتواهایی تولید می‌کنند که هم آموزشی و هم سرگرم‌کننده هستند. به عنوان مثال، سینمای انیمیشن در این کشورها از تنوع بالایی برخوردار بوده و جذابیت زیادی برای کودکان و نوجوانان دارد.

◇ آیا به نظر شما تولیدات سینمایی کنونی توانایی برقراری ارتباط با نسل زد را دارند؟

متأسفانه، بسیاری از تولیدات سینمایی کنونی به دلیل عدم توجه به نیازها و علایق واقعی نسل زد، نتوانسته‌اند ارتباط مؤثری برقرار کنند. خیلی از تولیدکنندگان نتوانسته‌اند با زبان و فرم بیان نسل جدید آشنا شوند و تولیدات آن‌ها بیشتر به الگوهای قدیمی محدود شده است. برای جلب توجه و ایجاد ارتباط مؤثر، لازم است به نحوی خلاقانه به این نسل نزدیک شویم و سعی کنیم زبان آن‌ها را درک کنیم.

◇ به نظر شما چگونه می‌توان به آن دغدغه‌هایی که امروزه در بین کودکان و نوجوانان وجود دارد، در سینما پاسخ داد؟

برای پاسخ به این دغدغه‌ها، ابتدا باید به شناخت عمیق‌تری از شرایط اجتماعی و فرهنگی حاضر بپردازیم. باید بررسی کنیم که چه مسائلی در زندگی روزمره کودکان اثرگذار است و چه موضوعاتی برای آن‌ها اهمیت دارد. تولیدکنندگان محتوا باید با در نظر داشتن چالش‌های اجتماعی مثل محیط زیست یا تنوع فرهنگی، فیلمنامه‌ها و داستان‌های جدیدی خلق کنند که این مسائل را به صورت صحیح و جذاب به تصویر بکشند. برای بهبود وضعیت این عرصه، باید فراتر از رویکردهای تجاری گام بردارند و به دنبال ایجاد آثاری باشند که نه تنها مخاطب را سرگرم کند، بلکه چالش‌ها و تجربیات جدید را نیز طرح کند. مسیر درست و پویای این سینما، تنها با اندیشیدن به نیازها و آرزوهای نسل زد ممکن است.

◇ آیا شما معتقدید که سینما می‌تواند به عنوان یک ابزار آموزشی مؤثر باشد؟

قطعا. سینما به دلیل قدرت تصویر و داستان‌گویی می‌تواند یک ابزار آموزشی بسیار مؤثر باشد. این توانایی را دارد که مفاهیم پیچیده را به شیوه‌ای قابل فهم برای جوانان ارایه کند. سینما می‌تواند احساسات و تجربیات را به تصویر بکشد و به کودکان و نوجوانان کمک کند تا با مشکلات اجتماعی، فرهنگی و روحی خود به شیوه‌ای بهتر دست و پنجه نرم کنند.

◇ نقش والدین و معلمان در این راستا چه اندازه است؟

والدین و معلمان نقش حیاتی در شکل‌گیری شناخت و تمایلات هنری بچه‌ها دارند. آن‌ها می‌توانند با ایجاد فضایی برای بحث و گفتگو درباره فیلم‌ها و مفاهیم اجتماعی مختلف، کودک را تشویق به تفکر عمیق و انتقادی کنند. همچنین، تأکید بر تماشای آثار سینمایی با محتوای مناسب و هدفمند در کنار فرزندان می‌تواند معیارهای فرهنگی فرزندان را بهبود ببخشد.