سردار شهید "محمد علی الله دادی" اهل شهرستان سیرجان از فرماندهان نیروی قدس سپاه پاسداران و از یاران و همرزمان دیرین سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بود که در ۲۸ دی ماه ۱۳۹۳ در حمله موشکی اسرائیل در منطقه مزرعه الامل در سوریه به شهادت رسید و پیکر پاکش با دستان یار دیرینه اش حاج قاسم به خاک سپرده شد. سالگرد این شهید بهانه ای شد تا از شهدایی یاد کنیم که یاران دیرینه حاج قاسم بودند و به دستان این شهید به خاک سپرده شدند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری سلامت(طبنا) از کرمان؛ دیروز که ۲۸ دی ماه بود؛ مراسم سالگرد شهادت سردار بدون مرز، شهید مدافع حرم و یار و همرزم دیرینه حاج قاسم در جبهه ها؛ سردار شهید محمد علی الله دادی بود؛ که همایشی به نام جبهه جهانی اسلام و محور مقاومت با حضور «سردار فدوی» جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران در سیرجان زادگاه این شهید برگزار شد.

مراسم سالگرد شهادت این سردار برایم بهانه ای شد، تا روز خاکسپاری و زمانی که پیکرش را از سوریه به سیرجان آوردند برایم تداعی شود.

زمانی که برای اولین بار صدای حاج قاسم را شنیدم و شهید الله دادی را شناختم.

شهدای زیادی بودند که یاران حاج قاسم در سال های دفاع مقدس و بعد از آن در دفاع از حرم بودند. اما در بین آنان که نگاه می کنی فقط تعداد انگشت شماری از آنان هستند که حاج قاسم خودش در مراسم تشییع آنان حضور یافت، برایشان اشک ریخت، آنها را به خاک سپرد و در مراسم ختم آنان مانند صاحب عزا شرکت کرد.

یکی از این شهدا که اهل استان کرمان نیز هست، شهید محمد علی الله دادی است که در سال ۱۳۴۲ در بخش پاریز شهرستان سیرجان چشم به جهان گشود. وی در سال ۱۳۶۲ به کهنوج رفت، در دوران جنگ ایران و عراق در لشکر ۴۱ ثارالله به عضویت در تیپ ادوات درآمد. وی پس از شهادت شهید مهدی زندی نیا، مسئولیت فرماندهی تیپ ادوات لشکر ثارالله را برعهده گرفت.

جانشینی تیپ ۳۸ ذوالفقار، فرماندهی تیپ ۲۰ رمضان از لشکر ۲۷ محمد رسول‌ الله و فرماندهی سپاه الغدیر یزد از دیگر مسئولیت‌ های وی پس از دوران جنگ است و همچنین از اعضای هیئت رزمندگان استان یزد بود.

ماجرای دوستی او با حاج قاسم برمی گردد به دوران دفاع مقدس. زمانی که هر دو در جبهه ها همرزم بودند و پس از اتمام جنگ، این دو یار دوباره عهد و پیمان دوستی را حفظ کردند و شهید الله دادی به دعوت " حشهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده وقت نیروی قدس سپاه، به نیروی قدس پیوست تا در لبنان و سوریه به مبارزه با رژیم صهیونیستی بپردازد.

سردار شهید محمدعلی الله دادی روز یک شنبه ۱۳۹۳/۱۰/۲۸ در حالی که برای بازدید از استان قُنیطره سوریه عازم این منطقه گردیده بود، مورد حمله بالگردهای توپدار رژیم صهیونیستی واقع شد و به همراه شش تن از همرزمانش که جزو اعضای حزب الله لبنان بودند، به شهادت رسید.

او سومین شهیدی بود که پس از شهید مدافع حرم سردار «محمد جمالی پاقلعه» اهل «شهربابک» کرمان و شهید حاج احمد کاظمی به دستان حاج قاسم به خاک سپرده شد.

در مراسم خاکسپاری شهید الله دادی، سردار حاج قاسم سلیمانی به‌ قدری ناراحت بود که همه شرکت‌ کنندگان در مراسم این موضوع را متوجه شدند او توان و تحمل دوری از دوستانش را از کف داده بود.

یادم می آید مراسم نماز بر پیکر شهید الله دادی در خیابان امام و با حضور گسترده مردم برگزار شد. حاج قاسم در آن مراسم سخنرانی کرد و اولین بار بود که صدایش را شنیدم و چهره اش را دیدم. وقتی تابوت را آوردند روی زمین دو زانو نشسته بود و تا پاریز که زادگاه شهید بود، پیکر او را همراهی کرد.

کنار قبر در حین مراسم روی زمین، دو زانو نشسته بود و همه دوستداران او می‌ توانستند حزن را در چهره او ببینند. بعد از اجرای مراسم به درون قبر رفت و خودش مراسم خاکسپاری را انجام داد؛ اما فرمانده به هیچ‌ یک از عکاس‌ ها اجازه عکاسی نداد.

سردار سرلشکر قاسم سلیمانی که در آن موقع فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود، سال بعد در مراسم بزرگداشت اولین سالگرد سردار شهید محمدعلی الله‌ دادی و ۲۲ تن از شهدای روستای پاریز در شهرستان سیرجان گفت: اکنون هزاران هزار مدافع حرم حضرت زینب(س) برای حفظ و صیانت از حریم اسلام در مقابل دشمنان قسم خورده قرآن و اهل بیت (ع) در حال مقاومت و جانفشانی هستند.

وی با اشاره به اهمیت شهادت و شهادت‌طلبی در اسلام گفت: شرط رسیدن به نقطه شهادت دل بریدن از تمام مادیات و تعلقات دنیوی است.

سردار سرلشگر قاسم سلیمانی، شهدای ما در درجه اول هجرتی را از قلب‌های خود آغاز کرده بودند و آن دل بریدن از دل‌ مشغولی‌ هایی است که در این راه به عنوان سدی در هجرت به سوی پروردگار شناخته می‌شود.

وی در تبیین ویژگی‌ های شخصیتی شهید الله‌ دادی خاطر نشان کرد: شهید الله‌ دادی از بنیانگذاران بسیج ثارالله استان کرمان به شمار می‌ رفت و خدمات قابل توجهی نیز در سپاه الغدیر استان یزد انجام داد؛ به طوری که تیپ رزمی این استان تحت تأثیر شخصیت و کارکردهای معنوی و اخلاقی آن شهید گرانقدر به “مدرسه الغدیر” مشهور شده بود.

سرلشگر سلیمانی افزود: ویژگی‌ هایی که شهید الله‌ دادی را با آنها می‌ شناختم این بود که این شهید بزرگوار با وجود تمام مسئولیت‌ های اجتماعی و نظامی که داشت هیچگاه آلوده به شهرت طلبی نشد؛ به طوری که اگر اکنون از مردم همین دیار بپرسید که یک چهره‌ مذهبی و اجتماعی معرفی کنند، بی‌ تردید شهید الله‌ دادی خواهد بود.

فرمانده نیروی قدس سپاه شهید الله‌ دادی را الگویی کامل از اخلاق و ادب دانست و تأکید کرد: ولایت‌ مداری و دینداری عملی شهید الله‌ دادی از او یک اسوه تمام عیار ساخته است، وی کسی است که مقامات مادی دنیا هیچ‌گاه در قلب او اثر نکرد و آن عزیز را از پیمودن مسیری که بیش از ۳۰ سال در پی آن بود یعنی شهادت فی سبیل الله باز نداشت.

شهید دیگری که به دستان حاج قاسم به خاک سپرده شد؛ «سردار محمد جمالی پاقلعه» اهل «شهربابک» کرمان، زاده روستای «پاقلعه»، متولد سال ۱۳۴۲ است.

با ورودش به ۱۶ سالگی، سال‌ های دفاع مقدس هم آغاز شد و درس و کتاب و مدرسه را رها کرد و تا اواخر ۸ سال دفاع مقدس در جبهه ماند. بیشترین سال‌های عمرش را در رکاب حاج قاسم بود و در عملیات مهمی مثل «طریق‌ القدس، فتح المبین، بیت‌ المقدس، رمضان، کربلای یک، چهار، پنج، والفجر هشت» همراه با لشگر ثارالله کرمان حضور داشت.

رفاقت و دوستی او با حاج قاسم از حضورش در لشگر ثارالله کرمان شروع‌ شده بود؛ اما ارتباط او و حاج قاسم با تمام شدن جنگ تحمیلی تمام نشد.

وقت خاکسپاری‌ اش تنها شخصی که می‌ توانست قلب اعضای خانواده را آرام کند خودش را به‌ موقع رساند. حاج قاسم را می‌ گویم. بالای سر قبر ایستاده بود تا پیکر شهید محمد جمالی همراه با مشایعت‌کنندگان وارد مزار شهدای کرمان شود.

حاج قاسم، جیب‌ هایش را وارسی کرد، انگار به دنبال خاک تربت می‌ گشت.کت و کفش هایش را درآورد و وارد قبر شد. از همان پایین جمعیت را کنترل می‌ کرد.

تابوت شهید به قبر نزدیک شد،تابوت را کنار قبر روی زمین گذاشتند. جمعیت به سمت قبر هجوم می‌آورد. فرمانده اینجا هم فرمانده بود.

یک‌ کلام فریاد زد: «عقب بایستید تا خانواده برای آخرین دیدار با عزیزشان جلو بیایند»

حرفش تمام نشده بود که در آن جمعیت کوچه‌ای باز شد تا دخترها، تنها پسر، همسر و مادر شهید جمالی برای آخرین وداع جلو بیایند. حاج قاسم اجازه نداد هیچ شخص دیگری وارد قبر شود در لحظه‌ های آخر حاج قاسم و شهید برای چند دقیقه‌ ای تنها بودند.

فارغ از همهمه بالای قبر انگشتر رهبری را بر انگشت شهید جمالی به یادگار گذاشت و خاک تیمم را بر دهانش ریخت. حالا همان‌ طور که خواسته بود مراسم انجام‌ شده بود و حاج قاسم با رفیق دیرین خود خداحافظی کرد.

شهید دیگر نیز سردار احمد کاظمی (زاده ۱ تیر ۱۳۳۸ نجف آباد اصفهان بود که در ۱۹ دی ۱۳۸۴ در اثر سانحه سقوط هواپیمای داسو فالکن ۲۰ در نزدیکی ارومیه به همراه شماری از فرماندهان سپاه به شهادت رسید. نظامی ایرانی بود، که در طول جنگ ایران و عراق از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محسوب می‌ شد و فرماندهی لشکر ۸ نجف را برعهده داشت.

وی از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ فرمانده قرارگاه حمزه بود و از ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین را برعهده داشت.شهید کاظمی در فاصله سال‌های ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴ به‌عنوان فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران فعالیت می‌کرد و در سال ۱۳۸۴ به فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران منصوب شد.

به خاطر شجاعت حاج احمد، رهبر انقلاب سه مدال فتح به او دادند. او در سال ۱۳۸۴ حکم فرماندهی نیروی زمینی سپاه را از مقام معظم کل قوا دریافت کرد و طی سه ماه فعالیت، بیش از ‪ ۱۰۰سفر به تمامی یگان‌های نیروی زمینی داشت

سرانجام این فرمانده رشید اسلام در ۱۹ دی‌ ماه ۱۳۸۴ همزمان با روز عرفه در سانحه سقوط هواپیمای فالکن ۲۰ در نزدیکی ارومیه، به همراه شماری از همرزمان و فرماندهان سپاه به شهادت رسید.

شهید حاج قاسم سلیمانی از دیرباز رفاقت عجیبی با شهید احمد کاظمی داشت. او در یکی از نامه‌ هایش که در حماء سوریه به تاریخ ششم فرودین‌ ماه سال ۱۳۹۶ نوشته، اینچنین از حاج احمد کاظمی سخن به میان آورده است: وقتی نام لشکر نجف را می‌ شنوم، قامتی بسیار زیبا و رعنای عرشی را می‌ بینم که بوی بهشت از آن همیشه استشمام می‌ شد که قامت مردانه‌ اش همچون کوهی پناهگاه سختی‌ ها و دشواری‌ ها بود، مردی که نجف آباد با همه بزرگانش مفتخر به نام و یاد اوست.

احمد عزیز، احمدی که وقتی در جلسه‌ ای بود، اطمینان در آن حاکم و غیابش نقصی بزرگ داشت. مردی که مشارکتش در نبردی موجب استحکام عمل و تضمین پیروزی بود، مجاهد بزرگی که فاتح خرمشهر بود. مردی که رقابیه را درنوردید.

در جایی دیگر حاج قاسم این گونه نسبت به همرزمش می‌گوید: من همیشه به احمد می‌گفتم: «الهی دردت بخوره توی سرم». اصطلاح من بود نسبت به احمد.

می‌گفتم: «دورت بگردم!». آنچه مکنونات قلبی‌ ام است، از خدا می‌ خواهم، خدا هر چه سریع‌ تر مرا به او ملحق بکند و خودم را مستحق این عنایت خدا می‌ دانم و به او اگر بنویسم، این را خواهم نوشت: «مرا ببر. ما را تنها نگذار». این را خواهم گفت.

«احمد کاظمی» سه ماهی بود که حکم فرماندهی «نیروی زمینی سپاه» را از مقام معظم رهبری دریافت کرده بود که وقت مأموریت نظامی، طی سانحه هوایی به شهادت رسید.

حاج قاسم در برگزاری مراسم تدفین درون قبر حاج کاظم خوابید تا قبر و مرقد دوست قدیمی و هم‌ قطارش را برای پذیرش پیکر «حاج احمد کاظمی» آماده کند. مزار این شهید در گلستان شهدای اصفهان در جوار مزار شهید حسین خرازی قرار دارد.

حسن ختام حرف هایم را با شعری از حاج قاسم به اتمام می رسانم، که وقتی خبر شهادت شهید کاظمی را برایش آوردند این شعر را خواند.

یاران همه رفتند، افسوس که جا مانده منم
حسرتا این گل خارا، همه جا رانده منم
پیر ره آمد و طریق رفتن آموخت
آنکه نا رفته و جا مانده منم

الهه رهنما