حدود دو ماه است که به نظر می رسد رسانه های آمریکایی و عربی در حال مانور دادن برای سفر بایدن به خاورمیانه هستند.

آمریکا اهداف متعددی از سفر بایدن به عربستان دارد مهمترین هدف متقاعد نمودن کشورهای عربی نفت خیز خصوصا عربستان و قطر برای تولید بیشتر نفت و گاز است تا بدین وسیله بتوانند مسکو را از اعمال فشار به اروپا خلع سلاح کنند.

هدف دیگر بایدن این است که اتحادیه عرب را متقاعد کند که از روند عادی سازی روابط با سوریه خود داری کنند.

هدف سوم بایدن این است که به عرب ها اطمینان خاطر دهد در برابر تهدیدات احتمالی ایران از آنها حمایت خواهد کرد.

از هم اکنون مشخص است که اهداف دوم و سوم محقق نخواهد شد زیرا اتحادیه عرب پس از سال ها مخالفت با سوریه و بشار اسد به این نتیجه رسیده است که حکومت بشار تثبیت شده و آنها دیگر نمی توانند بیش از این با سوریه قطع رابطه کنند.

حمایت از کشورهای عربی نیز یک ادعای مضحک است و به واقع خود عرب ها نیز این را می دانند عملکرد حمایتی آمریکا از اوکراین ثابت کرد که آمریکا قادر نیست و اراده هم ندارد تا به خاطر دیگران خود را وارد جنگ جدیدی کند.

اما امکان تحقق هدف اول بسیار متصور است؛ عربستان و قطر و حتی کویت به احتمال زیاد به آمریکا متعهد خواهند شد تا به آمریکا در نبرد اقتصادی علیه روسیه کمک کنند، حال در چنین شرایطی سفر استراتژیک آقای پوتین به ایران از چندین جهت بسیار مهم است:

۱. ثابت می کند که غرب قادر به منزوی نمودن روسیه نیست و ما قادر هستیم تا هر لحظه که اراده کنیم با متحدین و شرکای منطقه ای خود مذاکره و تفاهم کنیم.

۲. بر اثر همکاری و هم افزایی روسیه و ایران حکومت مردمی بشار اسد حفظ شد و ایران و روسیه امروز سربلند هستند که هم برای یک دیگر شرکای قابل اعتمادی هستند و هم در صحنه بین المللی می توانند نقش آفرینی کرده و بر خلاف آمریکا مستقیما وارد جنگ شده و از متحدین خود دفاع کن کنند و این در حالیست که ابهت آمریکا پس از فرار از عراق و افغانستان در نزد ملت های خاورمیانه به کلی فرو ریخته است.

۳. مدیریت مشترک ایران و روسیه در بحران سوریه یک دستاورد مهم دیگر هم دارد و آن مهار زیاده طلبی ترکیه است، ترکیه از اعضای اصلی و استراتژیک ناتو در دریای سیاه و مجاور خاورمیانه است که از ابتدای بحران سوریه حمایت های بی دریغی از خشونت طلبان و تجزیه طلبان سوری داشت و دائماً به فکر کشورگشایی و سرکوب کردها بوده و هست؛ لکن بر اثر فشار و دیپلماسی درست و فعال مسکو و تهران مجبور شده که منافع خود را در همراهی با ما ببیند نتیجه آنکه ترکیه به عنوان کشوری فرصت طلب و سودجو از هر بحران منطقه ای و بین المللی مجبور شده در مقام ظاهر هم که شده با ایران و روسیه همکاری کند و در توافق آستانه حضور داشته باشد.

۴. رهبر ایران اولین فردی بود که به صراحت و بدون ملاحظات دیپلماتیک از ابتدای بحران اوکراین تاکنون اعلام نمود که علت عملیات ویژه در اوکراین مقابله با زیاده طلبی ناتو، آمریکا و انگلیس است. حتی چین که از متحدین اصلی و راهبردی روسیه است به این صراحت از روسیه جانبداری نکرده است و لذا آقای رئیس جمهور پوتین با رهبران ایران از نزدیک مذاکره مستقیم داشته باشد امری هوشمندانه است.

۵. تشریک مساعی روسیه، ایران و یا ونزوئلا در حوزه تولید نفت و گاز است که می تواند تا حدود زیادی از توطئه سیاست و اتحاد نفتی آمریکا و عربستان و قطر علیه روسیه را خنثی کند. اما پوتین حتماً به درستی می داند که تداوم ارتباط با ایران به عنوان یکی از مهمترین بازیگران منطقه ای و حتی بین المللی از تهدیدات متعددی نیز برخوردار است.

موج رسانه ای زیادی علیه سفر رئیس جمهور روسیه توسط مخالفین نظام ایران از جانب رسانه های آمریکایی، انگلیسی و اسرائیلی به راه افتاده تا القاء کنند که ایران در حال تبدیل شدن به مستعمره جدیدی برای روسیه است. دانش تاریخی ایرانی ها از روابط با اتحاد جماهیر شوروی منفی است. دشمنان دو ملت سعی دارند همیشه خاطره تلخی از تاریخ را در ذهن ایرانیان زنده نگه دارند.

لذا رئیس جمهور روسیه باید در مقام عمل ثابت کند که رویکرد جدید روسیه به ایران جاه طلبانه نیست و به ایران به عنوان شریک راهبردی خود نگاه می کند. از این حیث در طی مذاکرات مربوط به دریای خزر و یا تامین نیازمندی های دو کشور برای مقابله با تحریم اگر به ایران اعمال فشار شود مردم ایران با گسترش مناسبات با روسیه روی خوش نشان نخواهند داد.

موضوع مهم دیگر این است که باید برای مردم ایران ثابت شود که نگاه دوستانه امروز روسیه به ایران به دلیل تحریم های اخیر غرب علیه روسیه نیست و دو کشور همسایه می توانند نیازمندی های یکدیگر را تامین کنند.

منبع:اسپوتنیک