مطالعات متعددی نشان داده است، ممالکی که نظام آموزش و پرورش آنها در عمل واقعی به نظام پرورش و آموزش تبدیل شده است، از همان مراحل ابتدائی به این امر مهم و اجتناب ناپذیر اهمیت بیشتری را قائل شده اند و مثل پس انداز قوی که از طرف دولت به حساب میآید نه مثل هزینه ای که همانند برخی کشورها دولت مردان از انجام مسئولیت آن شانه خالی میکنند. حال با مقدمه ای کوتاه، یکی از آن راه کارهای دولت در به وجود آوردن چنین بسترهای مناسب، مهیا کردن امکانات تغذیه ای به همراه غذای روح و روان دانش آموزان از همان مراحل دانش آموزی می باشد که فهم والدین نیز در این امر بسیار مهم تلقی میگردد. واقعیت امر اینکه این عمل باعث بالا رفتن ضریب هوشی شده تا در آینده سرنوشت جامعه هم از لحاظ کمیت و هم از لحاظ کیفیت زندگی بهتر شود. اگر بخواهیم کشورها را در این باره با یکدیگر مقایسه بکنیم (مقایسه کشورهایی که برای این امر هزینه های هنگفتی را متحمل شده با کشورهایی که به سادگی از کنار اینگونه مسائل بی تفاوت رد میشوند)، به وضوح درمیابیم که سرنوشت ملل آنها، زمین تا آسمان فرق معامله خواهد داشت که به هیچ وجه با هم قابل قیاس نیستند.
در این گونه ممالک پیشرفته، دانش آموزان در آینده با استعدادهای گوناگون و خلاقیت های منحصر بفردشان به مردمانی باهوش تبدیل خواهند شد و این قضیه برای همه افراد آن جامعه سرنوشت بهتری را رقم خواهد زد، از جمله این مزایا؛ امید به زندگی در جامعه، بالاتر رفتن سن، شادی و نشاط به همراه آسودگی و آرامش خاطر. همین موارد بهترین ارمغان برای زندگی خواهد بنود که وجود مثمر ثمر نظام آموزش و پرورش را می طلبند. نوابغی که از این افراد به وجود میآیند برای مشکلات اصل و اساسی و بنیادین ساخته و پرداخته، حاضر میشوند. مردمان خود را از سختی نجات می دهند و با ذوق بسیار سعی میکنند خود را به مقصد برسانند و به هدف خویش نزدیک تر شوند. محققان در بررسی های گوناگون به این نتیجه رسیدند که صرف نظر از عوامل ژنتیک انسانی، عوامل محیطی همچون نوع تغذیه در هوش فراد موثر است حال اگر نگاهی عمیق به این مسئله بپردازیم، در میابیم که مکان مناسب و شرایطی متناسب با روحیات افراد با نوع تغذیه آنان و اثر این نوع مواد غذایی رابطه مثبت و مستقیم دارد و کاملا بر روی روح و روان و ذهن انسان ها موثر است. وضعیت تغذیه بخصوص در دوران رشد کودکان، بر نوع کیفیت آموزشی و ضریب هوشی آنان تاثیر مثبت دارد و در کاهش استرس و درد افراد نقش مهمی ایفا میکند.
بعبارتی دیگر این عوامل با یکدیگر مکمل هستند و مانند زنجیر به هم متصل و ناگسستنی اند. همه ما میدانیم که برای بدست آوردن نشانه های مختلف از باهوش ترین ملت های جهان میتوانیم از پارامترهای زیادی استفاده کنیم، برای مثال بررسی هوش و تست هوش و... .
پس برای رسیدن به این مرحله باید از دوران کودکی به همراه تغذیه، مکان های مناسب و شاد داشته باشیم. با اینکه میدانیم تغذیه شیر که یکی از کامل ترین و اصلی ترین منابع غذایی است، آیا در حال حاضر در مدارس کشور ما این تغذیه بین دانش آموزان توزیع میشود؟! آیا مکان های مفرح بر طبق روحیات محصلان وجود دارد؟! در دنیا کشورهایی را داریم که حتی تنها 1 درصد از کل منابع زیرزمینی و ذخایر دنیا را ندارند ولی در مقایسه با سایر کشورهای دارای منابع عظیم و خدادادی اصلا قابل مقایسه نیستند اما دارای افراد نخبه متعددی نیستند و میتوان گفت علم دنیا در دست اینگونه افراد در کشورهای فاقد ذخایرند، قرار گرفته شده است، چرا؟!
کشورها با این همه ذخایر منحصر بفرد در جهان نتوانسته است به این امکانات ذیل در مقایسه با سایر کشورهای توسعه و پیشرفته برابری کنند، به ضریب هوشی بالا دست پیدا کنند، بیشترین محققان را برای مطالعات پرورش دهد، از لحاظ سیستم اقتصادی و آموزشی سرآمد جهانیان باشد و در مطالعات و کارهای تحقیقاتی پیشروی داشته باشد، سطح زندگی را با آموزش رایگان ارتقا دهد و چند موضوع ناموفق دیگر؛ اما اکنون راهکار این مشکلات چیست؟ همه کشورهای پیشرفته به همراه افراد جامعه دوشادوش تلاش و هزینه از لحاظ وقت و سرمایه گذاری مادی و معنوی کرده اند، آنها فعالیت 24 ساعته دارند و تعطیلات و اوقات فراغت برای آنها معنا و اهمیتی ندارند حتی در زمان بیکاری به آموزش و یادگیری مشغول هستند. آنان به این نتیجه رسیده اند که در سایه حمایت یکدیگر میتوانند سرنوشت خود را به آن چیزی که میخواهند، تغییر دهند.
حال در کشور عزیزمان ایران افرادی هستند که واقعا نوابغ جهان به حساب می آیند، و چه بسا در همان کشورهای پیشرفته افراد پایه و کلیدی هستند پس چرا از آن گونه افراد در کشورمان استفاده نکنیم؟ چه علتی وجود دارد که آنها حاضر نیستند به کشور خود بازگردند و فعالیت های خود را از سر بگیرند؟! با فرض این شرایط شاد پیشنهادات ارائه شده بتواند کارساز باشد: راه حل نجات از این بحران ها تنها در مراحل کودکی نهفته است باید این دوران طلایی و باشکوه را با تغذیه روحی و روانی و مادی توانمند سازیم چرا که همه لحاظه باعث از بین رفتن فقر شده و در سایه سخت کوشیمان نظام آموزش و پرورش مفیدتر داشته باشیم و با برنامهریزی های دقیق بتوانیم بیشتر از این سیستم بهره مند گردیم. باید با سرلوحه و الگو قرار دادن افراد متخصص و پیشرفته در همه زمینه های علمی به سراغ آنها رفته و از آنها در پایگاههای اطلاعاتی جامعه از وجود آنان بهره ببریم و شایسته سالاری را ترویج دهیم.
حال این سوال: آیا در کشور ما این برنامه وجود دارد؟ آیا آثاری از آنها در جامعه به چشم میخورد؟ آیا نظام آموزشی ما بر پایه اصول آموزش و پرورش است یا پرورش و آموزش؟ آیا شرایط کنونی ما بیانگر وضعیت مطلوب است یا نا مطلوب؟ در حالت کلی دولت چه مقدار در این زمینه هزینه و سرمایه گذاری کرده است؟ بودجه این بخش چقدر است؟