تاریخ انتشار: ۲۰ تیر ۱۳۹۸ - ۱۲:۳۵
متین سادات نصیری در گفتوگو با طبنا(خبرگزاری سلامت) با بیان این مطلب افزود: در کاتاتونیای افسردگی، آموباربیتال یا لورازپام، بیمار را قادر میسازد تا صحبت کند؛ در کاتاتونیای تحریکی، هالوپریدول اثر میکند. وی ادامه داد: با معکوس کردن موقتی روند کاتاتونیا، مصاحبهگر میتواند وضعیت زیربنایی بیماری را تشخیص داده و لزوم انجام بررسیهای بیشتر و گزینههای درمانی را تعیین کند. نصیری تصریح کرد: انسان نیز زمانی که با یک وضعیت خطرناک مواجه میشود، میتواند سکوت پیشه کرده و بهتزده شود. این زوج درمانگر با اشاره به اینکه برای درک وسواس باید بدانیم که چه چیزی وسواس نیست، گفت: بسیاری از اَشکال رفتارهای تکراری ممکن است به اشتباه، وسواس نامیده شوند. همچنین، بسیاری از مردم، دچار رفتارهای اجباری هستند بدون آنکه اختلال وسواس داشته باشند. این افراد توجهی دقیق به جزئیات و روش انجام کارها میکنند و بیش از حد، نگران قواعد، مقررات، انجام کارها به شیوهای "درست" هستند. وی افزود: برعکس این افراد، رفتارهای اجباری در افراد وسواسی، بیمعنی و تکراری هستند و به علت فرونشاندن اضطراب، صورت میگیرند. افراد وسواسی بسیاری مواقع، رفتارهای اجباری خود را احمقانه، بیهوده، مشکلساز و حتی شرمآور و ننگآمیز تلقی میکنند. نصیری اضافه کرد: مردم همیشه از این تفاوتها آگاه نیستند و در نتیجه، بسیاری از اَشکال رفتار تکراری ممکن است به اشتباه، وسواس نامگذاری شوند، مانند خرافات، آیینها و مناسک، نماز و دعا، مصرف مواد، قمار وسواسی، اختلالهای خورد و خوراک و اختلال شخصیت وسواسی. این زوج درمانگر گفت: درمانگر و درمانجو هنگامیکه با همکاری یکدیگر در صدد درمان افسردگی هستند، درمانگر موظف است به تایید دشواریهایی بپردازد که در مسیر نزدیک شدن به مسائل و گشایش آنها سبز میشود. وی اظهارکرد: درمانگر فعالسازی رفتاری اقدام اخیر را تا اندازهای با برجستهسازی اجتناب انجام میدهد؛ یعنی اینکه اجتناب چیست و چه پیآمدهایی دارد. درمانگر اغلب به درمانجو توضیح میدهد که اجتناب یکی از ویژگیهای طبیعی و منطقی افسردگی است، اما به ندرت در درازمدت موثر واقع میشود؛ چون به احتمال فراوان به وقوع مسائل ثانویه دامن میزند. بهعلاوه، درمانگر همواره نحوهی نزدیک شدن به هرچیز را با نگرش مسالهگشایی سرمشق قرار میدهد. نصیری تاکید کرد: بنابراین، در واکنش به هرگونه شکایت و مقاومتی که درمانجو نشان میدهد (برای مثال، انجان ندادن تکلیف خانگی) بر این سوال تمرکز میکند که "از این مساله چه چیزی دستگیرمان میشود؟" این موضع درمانگر، به خودی خود برای درمانجو تایید کننده است، چون پاسخ درمانگر را غیرقضاوتی ادراک میکند؛ پاسخی که مشخصهاش استقامت و خوشبینی است.