کد خبر: مناظره-امام-صادقع-با-طبیب-هندی-وشگفتی
۹ مرداد ۱۳۹۵، ۱۵:۲۳

خبرگزاری سلامت: امام صادق(ع) در مناظره با یکی از طبیبان ماهر زمان خود از حکمت های خلقت اعضای بدن انسان سخن می گویند، حکمت هایی که توجه به آنها هم اکنون نیز می تواند بر علم پزشکی عصر حاضر بیفزاید.

 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری سلامت، بسیاری از ما شیعیان اطلاعات کمی در خصوص دیدگاه اسلام در زمینه طب داریم اما مسئله ای که باید نسبت به آن توجه کنیم این است که اسلام توجه بسیار زیادی به مسئله سلامت و درمان بیماری ها دارد.

شاید بسیاری ندانند اما، از پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) هزاران حدیث مربوط به سلامت، بهداشت و درمان بیماری ها نقل شده است که نیازمند توجه و تحلیل علمی است تا به این وسیله شاهد احیای طب اسلامی در جهان باشیم.

از امام صادق(ع) نیز صدها حدیث پزشکی نقل شده است و نیز ایشان مناظره ای با یکی از طبیبان ماهر زمان خود داشته اند که در زیر این مناظره را می خوانید:

مناظره خواندنی امام صادق(ع) با طبیب هندی

روزی طبیبی هندی در مجلس منصور كتاب طب می‌خواند، در حالی كه امام صادق(ع) در آنجا حضور داشت. چون از قرائت مسائل طب فراغت یافت، به امام ششم(ع) گفت: دوست داری از دانش خود به تو بیاموزم؟ حضرت فرمود: «نه، زیرا آنچه من می‌دانم از دانش تو بهتر است.» طبیب پرسید: تو از طب چه می‌دانی؟ حضرت فرمود: «من حرارت را با سردی و سردی را با گرمی، رطوبت را با خشكی و خشكی را با رطوبت درمان می‌كنم و مسئله تندرستی را به خدا وا می‌گذارم و برای تندرستی دستور پیامبر(ص) را به كار می‌برم كه فرمود: «شكم، خانه درد است و پرهیز، درمان هر دردی است و تن را به آنچه خوی گرفته، باید عادت داد.»

طبیب گفت: طبّ جز این چیزی نیست. امام گفت: «می‌پنداری كه من این دستورها را از كتاب‌های بهداشتی یاد گرفته‌ام؟ طبیب گفت: آری، امام فرمود: من اینها را از خدا فرا گرفته‌ام. تو بگو من از جهت بهداشت داناترم یا تو؟ طبیب گفت: البتّه من. امام(ع) فرمود: اگر این چنین است من از تو پرسش‌هایی می‌پرسم، تو پاسخ بده. طبیب گفت: بپرس.

امام صادق(ع) پرسش‌های زیر را از طبیب هندی پرسیدند:
چرا جمجمة سر چند قطعه است؟
چرا موی سر بالای آن است؟
چرا پیشانی مو ندارد؟
چرا در پیشانی، خطوط و چین وجود دارد؟
چرا ابرو بالای چشم است؟
چرا دو چشم، مانند بادام است؟
چرا بینی میان چشم‌هاست؟
چرا سوراخ بینی در زیر آن است؟
چرا لب و سبیل بالای دهان است؟
چرا مردان ریش دارند؟
چرا دندان پیشین، تیزتر و دندان آسیاب، پهن و دندان بادام شكن، بلند است؟
چرا كف دست‌ها مو ندارد؟
چرا ناخن و مو جان ندارند؟
چرا قلب مانند صنوبر است؟
چرا شُش دو تکّه است و در جای خود حركت می‌كند؟
چرا کبد (جگر) خمیده است؟
چرا دو زانو به طرف پشت خم و تا می‌گردند؟
چرا گام‌های پا میان تهی است؟
طبیب هندی در پاسخ به تمامی پرسش‌های بالا گفت: نمی‌دانم.
امام فرمود: من علّت اینها را می‌دانم. طبیب گفت: بیان كن.
امام فرمود:
ـ جمجمه به دلیل اینکه میان تهی است، از چند قطعه، آفریده شده است و اگر قطعه قطعه نبود، ویران می‌شد، بنابراین چون چند قطعه است، دیرتر می‌شكند.
ـ مو در قسمت بالای سر است، چون از ریشة آن روغن به مغز می‌رسد و از سر موها كه سوراخ است، بخارها بیرون می‌رود و سرما و گرمایی كه به مغز وارد می‌شود، دفع می‌شود.
ـ پیشانی مو ندارد، برای آنكه روشنایی به چشم برسد.
ـ خطّ و چین پیشانی نیز عرقی را كه از سر می‌ریزد، نگه می‌دارد تا وارد چشم‌ها نشود و انسان بتواند آن را پاك كند، مانند رودخانه‌ها كه آب‌های روی زمین را نگهداری می‌كنند.
ـ ابروها بالای دو چشم قرار دارند تا نور به اندازة کافی به آنها برسد. ای طبیب، نمی‌بینی وقتی شدّت نور زیاد است، دست خود را بالای چشم‌ها می‌گیری تا روشنی به مقدار کافی به چشم‌هایت برسد و از زیادی آن پیشگیری كند؟!
ـ بینی بین دو چشم قرار دارد تا روشنایی را بین آنها به طور مساوی تقسیم كند.
ـ چشم‌ها شکل بادام هستند تا میل دوا در آن فرو برود و بیرون آید. اگر چشم چهار گوش یا گرد بود، میل در آن به درستی وارد نمی‌شد و دوا به همه جای آن نمی‌رسید و بیماری چشم درمان نمی‌شد.
ـ خداوند سوارخ بینی را در زیر آن آفرید تا فضولات مغز از آن پایین بیاید و بو از آن بالا رود. اگر سوراخ بینی در بالا بود، نه فضولات از آن پایین می‌آمد و نه بوی چیزی را
در می‌یافت.
ـ سبیل و لب را بالای دهان آفرید، تا فضولاتی را كه از مغز پایین می‌آید، نگه دارد و خوراك و آشامیدنی به آن آلوده نگردد و آدمی بتواند آنها را از آلودگی پاک کند.

ـ برای مردان محاسن (ریش) را آفرید تا نیازی به پوشاندن سر نداشته باشند و مرد و زن از یكدیگر مشخّص شوند.

ـ دندان‌های پیشین را تیز آفرید تا گزیدن آسان گردد و دندان‌های آسیاب را برای خرد كردن غذا پهن آفرید، و دندان نیش را بلند آفرید تا دندان‌های آسیاب را مانند ستونی كه در بنا به كار می‌رود، استوار كند.

ـ دو كف دست را بی‌مو آفرید تا لمس كردن با آنها صورت گیرد. اگر کف دست مو داشت، وقتی انسان به چیزی دست می‌کشید به خوبی آن را حس نمی‌کرد.

ـ مو و ناخن را بی جان آفرید، چون بلند شدن آنها زشت و کوتاه کردن آنها زیباست. اگر جان داشتند، بریدن آنها همراه با درد زیادی بود.

ـ قلب را مانند صنوبر ساخت، چون وارونه است. سر آن را باریك قرار داد تا در ریه‌ها در آید و از باد زدن، ریه خنك شود.

ـ كبد را خمیده آفرید تا شكم را سنگین كند و آن را فشار دهد تا بخارهای آن بیرون رود.

ـ خم شدن زانو را به طرف عقب قرار داد تا انسان به جهت پیش روی خود راه رود و به همین علّت حركات وی میانه است و اگر چنین نبود، در راه رفتن می‌افتاد.

ـ پا را از سمت زیر و دو سوی آن، میان باریك ساخت، برای آنكه اگر همة پا بر روی زمین قرار می‌گرفت، مانند سنگ آسیاب سنگین می‌شد. سنگ آسیاب چون بر سر گردی خود باشد، كودكی آن را بر می‌گرداند و هر گاه بر روی زمین بیفتد، مردی قوی به سختی می‌تواند آن را بلند كند.»

آن طبیب هندی گفت: اینها را از كجا آموخته‌ای؟ امام(ع) فرمود: «از پدرانم و ایشان از پیامبر(ص) و او از جبرئیل، امین وحی و او از پروردگار كه مصالح همة اجسام را می‌داند.» طبیب در آن وقت مسلمان شد و گفت: تو داناترین مردم روزگاری.
راستی چه شگفت‌انگیز است كه حضرت صادق(ع) بدون در دست داشتن ابزار امروزی كه وسیلة شناخت درون و برون انسانند، در گوشه‌ای از شهر «مدینه» برای یك طبیب هندی، شگفتی‌های خلقت انسان را با دلایل محکم بیان می‌فرماید.

کدخبرنگار41080
پی نوشت ها:
[1] بحارالانوار ج 10 / 207.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha