خبرگزاری سلامت: بین مسائل اجتماعی و مشکلات روانی ارتباط نزدیکی وجود دارد. برخی از کشورها جامعه یکدست دارند؛ در این کشورها تقریبا همه مردم از نظر ظاهر، رفتار، دیدگاه و خاستگاه شبیه یکدیگر هستند. در این مورد برخی کشورهای شمال اروپا را میتوان مثال زد و دیده شده که در این کشورها به علت این هماهنگی میزان اشکالات اجتماعی خیلی پایین است. در واقع مردم به دلیل این که یکدیگر را میشناسند و اختلاف زیادی میان مردم جامعه به چشم نمیخورد احساس آرامش میکنند؛ اما در جوامعی که یکدست نیستند و برای نمونه از مهاجران متعددی تشکیل شدهاند مانند جامعه آمریکا و تفاوتهای بسیاری از نظر رنگ پوست و زبان، رفتار و درآمد بین افراد وجود دارد، میزان آسیبهای اجتماعی بیشتر است و اختلالات روانی هم به طور نسبی افزایش مییابد و جرم و جنایت نیز بالاتر است.
دکتر فربد فدائی، عضو هیأت مدیره انجمن روانپزشکان ایران میگوید: در این زمینه باید به مسأله عدم تساوی اقتصادی اشاره کرد در هرکجا که فاصله بین طبقات بالای اجتماعی با طبقات پائین اجتماعی خیلی زیاد باشد، میزان جرم و جنایت هم بالاتر است. شاهد امر در اینجا ایالات متحده آمریکاست که ثروتمندترین و در عین حال فقیرترین افراد در این کشور زندگی میکنند و از ابتدا نوعی حالت قهر و خصومت بین طبقات مختلف با یکدیگر وجود دارد؛ ضمن این که تفاوت های نژادی هم بر تشنجهای اجتماعی اضافه میکند.
وی ادامه میدهد: البته در کشورهای ديگر هم این مسأله به نوعي وجود دارد. بنابراین باید اقداماتی انجام شود که با شناخت مشکل از نمود این تضادها هرچه بیشتر جلوگیری شود. به عنوان مثال امکان دارد افراد بزرگسال از نظر درآمد تفاوتی داشته باشند و سبک زندگیشان با افراد فرودست جامعه تفاوت پیدا کند، اما ضرورتی ندارد در مدارس هم چنین وضعی تکرار شود؛ یعنی کودکان باید در یک وضعیت مساوی از نظر ظاهر، رفتار و... قرار بگیرند. به همین دلیل خیلی خوب است کودکان در مدارس لباسهای یکسان بپوشند و وسایل مورد در استفاده در مدرسه یکسان باشد. ساختمان و محتواي درسي مدارس نباید با یکدیگر متفاوت باشند، بلکه باید همه از بهترین امکانات برخودار باشند، به نحوی که کودک یک خانواده فقیر و کودک یک خانواده ثروتمند هر دو از امکانات مساوی برخوردار باشند.
عضو گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی اضافه میکند: تفاوت باید در شایستگی باشد نه در ثروت و این امر از همان ابتدا باید به کودکان آموزش داده شود. حال نکته مهم و شایان توجه در خصوص نمایش ثروت در رسانههای گروهی این است که قدر مسلم چنین امری در طبقات محروم نوعی انتظار ایجاد میکند تا از این مواهب بهرهمند شوند و از طرفی دیگر نوعی احساس خشم و کینه نسبت به افراد دارای این مواهب پیدا میکنند كه آنها را از این مواهب محروم میگردانند.
وی توضیح می دهد: متأسفانه دیده شده امکان ابتلای افراد با درآمدکمتر به انواع بیماریها بیشتر است، چرا که سوءتغذیه و فقر موجب میشود از مواد غذایی لازم محروم شوند و در نقاط غیرمناسب، غیرآفتاب گیرو غیربهداشتی زندگی کنند. افراد فاقد درآمد کافی مجبورند در محلات جرمخیز و در حاشیه شهرها زندگی کنند و از تسهیلات زندگی بیبهره هستند. برای نمونه وقتی فردی مجبور باشد برای رفتن به محل کارش دو ساعت و نیم وقت صرف کند، فرصتی برای پرداختن به سایر مسائل زندگی باقی نخواهد ماند.
متخصص اعصاب و روان فقر را یکی از بدترین عوامل در ایجاد مشکلات متعدد اجتماعی و روانی میداند و میگوید: افراد فاقد امکانات کافی از آگاهی کافی هم برخوردار نیستند که بدانند همان امکانات محدود خود را چگونه به کار ببرند. به عنوان مثال، چه غذاهایی را تهیه کنند تا بیشترین ارزش غذایی را داشته باشد یا از عادات ناپسند غذایی جلوگیری کنند. متأسفانه برای افراد دچار فقر امکانات تشخیصی و درمانی بالطبع کمتر است. بنابراین برابری در آموزش و برابری در امکانات درمانی جزء مهمترین ویژگیهای یک جامعه سالم و پویا تلقی میشود.
وی همچنین اضافه میکند: نمایش ثروت در افرادی که این امکانات را ندارند دو عکسالعمل ایجاد میکند؛ یا فرد خودش را بی ارزش و بی عرضه میداند و دست از کوشش بر می دارد و یا به علت خشم و به خاطراین که خودش را از مواهب محروم میداند نوعی حالت عصیان و پرخاشگری در او ایجاد میشود. بنابراین علت اين كه بسیاری مجرمان از مناطق حاشیهای هستند به اين دلیل است که از امکان قرارگرفتن در محیطی سالم برای فراگرفتن رفتارهای صحیح اجتماعی بی بهره بودهاند.
این روانپزشک عنوان میکند: به طور حتم در راستای نمایش این مسائل در رسانههای گروهی باید دقت کافی به عمل آید و مهمترین مسأله این است که خانوادهها در درون محیط خانواده به فرزندانشان بیاموزند انسانها همه با هم برابر بوده و داشتن امکانات مالی بالاتر به این مفهوم نیست که آنها برتر هستند. خانوادهها باید به کودکان از همان ابتدا احترام به انسانهای دیگر و همینطور احترام به تمام موجودات زنده را بیاموزند. کودکان باید یاد بگیرند با حیوانات و محیط زیست مهربان باشند و به درخت و روییدنیها هم توجه لازم را داشته باشند و از تخریب آنها نیز جلوگیری نمایند، چرا که قدرمسلم زندگی کردن در یک محیط طبیعی در سلامت روان هم تأثیرات بهتری دارد.
کد خبرنگار: 410100
نظر شما