خبرگزاری سلامت: معمولا عموم مردم در مورد بیماریهای روانی میتوانند دیدگاهها و تصورات غیرواقع بینانهای داشته باشند. بسیاری از مردم بر این باروند که بیماریهای روانی به یکدیگر تبدیل میشوند. برای نمونه اگر درمان را انجام ندهند، کارشان به آشفتگی روانی و ... میرسد و یا فکر میکنند داروها نمیتوانند بیماری آنها را درمان کند و یا گمان میکنند فقط خودشان قادرند به خود کمک کنند. گاهی از اوقات هم مردم صرفا عوامل خانوادگی و مشکلات زندگی را عامل بیماری خود میدانند. بنابراین اعتقادی برای مراجعه به روانپزشک و آغاز روند درمان ندارند.
بیماریهای روان نزدیک به 400 نوع هستند؛ در حالی که کل بیماریهای پزشکی حدود 4 هزار و 500 مورد است. بنابراین بیماریهای روانی حدود 10درصد از عناوین بیماریها را به خود اختصاص میدهد. نکته مهم آن که این بیماریها به یکدیگر تبدیل نمیشوند؛ برخی از بیماریهای روانی خفیف و در عین حال برخی دیگر شدید هستند، اما این شدید و خفیف بودن به معنی سریعتر درمان شدن عدهای یا درمان نشدن برخی از بیماران نیست. شدیدترین بیماریهای روانی هم اگر به موقع تشخیص داده و درمان شوند، امکان بهبودی در آن بسیار بالا است.
دکتر فربد فدائی، عضو هیأت مدیره انجمن روانپزشکان ایران میگوید: در صورتی که یکی از مسائل روانی از قبیل اضطراب را تشخیص داده نشده و درمان نشود، کیفیت زندگی فرد مبتلا را از بین میبرد. بیماریهای روانی به 16گروه عمده تقسیمبندی میشوند. در واقع شاید روان پریشیها شدیدترین بیماریهای روانی از نظر شدت علائم باشند، نه از نظر درمان پذیری. در روان پریشیها، ارتباط بیمار با واقعیت قطع میشود؛ یعنی در یک دنیای تصوری زندگی میکند. هذیان و توهم از مصادیق قطع ارتباط با واقعیت است. هذیان به معنای عقاید غلطی میباشد که بیمار هیچ دلیلی را بر رد آن نمیپذیرد. به عنوان مثال بیماری دچار این هذیان میشود که همسرش به او خیانت میکند، در حالی که همسرش هیچ گونه خیانتی به او نکرده است.
وی ادامه میدهد: گاهی از اوقات یک بیمار دچار توهم است؛ یعنی صداهایی در گوشش شنیده میشود که زایده مغز او است و فکر میکند واقعی است. یا این که بیمار مناظری را به چشم میبیند که واقعی نیست. گاهی بیمار نسبت به نظافت شخصی خود بی توجه میشود، با خود صحبت میکند و رفتارهای عجیب و غیرعادی از خودش نشان میدهد، پرخاشگر و یا گوشهگیر و ساکت میشود. خوشبختانه اگر چنین وضعیتهایی تشخیص داده شوند، به سرعت به وسیله درمانهای دارویی قابل درمان هستند. اشکال کار در این است که وقتی حال بیمار خوب میشود، احساس میکند دیگر نیازی به مصرف دارو ندارد، در حالی که در کل پزشکی بسیاری از بیماریها به وسیله درمان تحت کنترل هستند.
متخصص اعصاب و روان اضافه میکند: گروه دیگر از طبقه بیماریهای روانی، بیماریهای خُلقی هستند که خلق بیمار تغییر چشمگیر و محسوسی میکند. خلق یک وضعیت طبیعی دراز مدت است؛ یعنی یک وضعیت هیجانی که از درون فرد سرچشمه میگیرد و مسائل بیرونی نقشی در آن ندارند. برای نمونه فردی که دچار بیماری افسردگی میشود، دیگر هیچ چیز او را خوشحال نمیکند، حتی اگر بهترین اتفاقات هم بیفتند، برای او بی تأثیر است. یکی از موارد بیماریهای خلقی افسردگی عمده و به عنوان بیماری شایع و مهم میباشد حدود 6 درصد افراد جامعه در هر زمان به افسردگی عمده مبتلا هستند که نشانههای خلق افسرده، لذت نبردن از زندگی، اشتغال فکری با مسائل منفی، فقر تفکر، کندی در تفکر، اختلال در خواب، اختلال در اشتها، احساس بی ارزش بودن و یا فکر خودکشی میباشد. اگر در چنین وضعیتی بیمار به روانپزشک مراجعه داشته باشد تا 80 درصد موارد در عرض چند هفته تحت کنترل قرار خواهد گرفت، اما در صورت عدم درمان فرد از زندگی عادی به دور میافتد، کارش را از دست میدهد، دچار مشکلات خانوادگی و شغلی میشود و یا ممکن است دست به خودکشی هم بزند!
وی در ادامه سخنانش توضیح میدهد: نوع دیگر از اختلالات خلقی عبارت است از بیماری دوقطبی. در این بیماری فرد گاهی از اوقات دچار افسردگی شدید است، اما بعد از گذشت چند ماه دچار حالتی به نام شیدایی میشود. یعنی خلق بالا، احساس شادی بسیار شدید و نامتناسب که هیچ اتفاق ناخوشایندی نمیتواند این شادی را از بین ببرد، اما همراه با این حالت خواب فرد بههم میریزد و نیاز کمی به خواب دارد وارد رفتارهایی می شود که عواقب ناخوشایندی در پی دارد. در واقع افراد مبتلا به این بیماری بدون توجه به عواقب کارهایی نظیر سرمایهگذاریهای مالی غیرواقع بینانه، رانندگی ناایمن و... انجام میدهند. خوشبختانه بیماری دوقطبی هم با داروها قابل کنترل و معالجه است، اما درمان آن باید ادامه پیدا کند.
دکتر فدائی میگوید: گذشته از این موارد با بیماریهای روان تنی روبرو هستیم؛ بیماری که در آن وضعیتهای روانی و فشارهای روانی که شخص نمیتواند برای آنها چارهای پیدا کند، بر روی جسم آن تأثیر میگذارد و تغییراتی ایجاد میکند. برای نمونه افزایش فشارخون شریانی در 90 درصد موارد ناشی از همین فشارهای روانی است. فرد نمیتواند با آنها مقابله کند، در نتیجه به تغییراتی در جدار رگها و فشار خون بالا تبدیل میشود. چاقی، میگرن و روده تحریک پذیر هم ناشی از مسائل روانشناختی است. مشکلات در روابط زناشویی، سردمزاجی و ناتوانی جنسی در بسیاری از اوقات بیماریهای روان تنی هستند که به این صورت تظاهر پیدا میکنند.
بر اساس این گزارش و طبق گفته این روانپزشک، گروه دیگر از بیماریهای روانی تحت عنوان نابسامانیهای شخصیتی هستند. شخصیت یعنی ویژگیهای ذهنی و روشهای ارتباط با مردم و دنیا که برای هر فرد متفاوت است؛ یعنی این مسائل ذهنی و رفتاری شخص را از شخص دیگر متمایز میکند.90 درصد مردم در محدوده شخصیت طبیعی هستند، اما 10درصد جزء شخصیتهای نابهنجار تلقی میشوند. آنها افرادی هستند که روش ادراکشان نسبت به جهان و رفتار آنها جنبه غیر انطباقی دارد، اما قادر به تغییر رفتار نیستند و حتی بسیاری از اوقات متوجه نیستند که رفتار آنها ایراد دارد. در بیماری نابسامانی، شخصیت برخی از افراد شخصیت ضد اجتماعی دارند، افرادی که قادر به دلبستگی به قوانین زندگی اجتماعی نیستند، انسانهای دیگر را فقط وسیله ای برای رسیدن به خواستههای خود میدانند، نمیتوانند با دیگران همدلی برقرار کنند، وفای به عهد ندارند، قادر به صبرکردن برای رسیدن به نتیجه نیستند، خشن و پرخاشگر هستند و توجهی به امنیت خود و دیگران ندارند و دروغ میگویند، اختلاس و قانون شکنی میکنند که اکثریت مجرمان را هم شخصیتهای ضداجتماعی تشکیل میدهند یا شخصیتهای بدگمان افرادی هستند که در پس هر رفتار دیگران یک توطئهای را تصور میکنند و گمان میکنند که دیگران با رفتار و گفتارشان قصد کلاهبرداری از آنها دارند و نسبت به وفاداری دیگران حتی همسر خودشان هم مشکوک و مردد هستند و زندگی را برای خود و دیگران تلخ میکنند.
وی همچنین اضافه میکند: طبقه دیگر از نابسامانیهای روانی، وضعیتهای خفیفتری هستند که به آنها اختلالات اضطرابی گفته میشود. بارزترین نشانه آنها اضطراب است. اضطراب به صورت یک احساس همیشگی است که فرد گمان میکند خبر بدی راخواهد شنید، نگران است و میترسد و دارای نشانههای جسمی مانند سرگیجه، احساس عدم تعادل، احساس تنگی نفس، تپش قلب، تکرر ادرار میباشد.
عضو گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، وسواسها را گروه دیگری از بیماریهای روانی میداند و میگوید: برخی از افراد همیشه نگرانند که بهداشت را رعایت نکرده باشند،پ س از دست به هر چیزی باید آن را به سرعت شستشو دهند. برخی افراد کارها را تکرار میکنند. برای نمونه زمان بستن در چندین بار آن را باز و بسته میکند. برخی وسواس فکری دارند. به عنوان مثال، بیمار احساس میکند حرفی که به دوسش زده موجب ناراحتی او شده، مرتب درباره آن فکر میکند و بعد از برقراری تماس با دوستش میگوید که آیا صحبت من تو را رنجاند؟ حتی پس از شنیدن نه از دوستش قانع نمیشود، بلکه به منزل دوستش میرود و میگوید واقعیت را بگو از من رنجیدی؟ وسواسها میتوانند زندگی فرد را فلج کنند. اختلالات خواب، اختلالات رفتار جنسی و زناشویی، مشکلات ارتباطی با فرزند، با همکاران و همکلاسیها جزء موارد دیگری است که در روانپزشکی مورد بحث و توجه قرار میگیرد و خوشبختانه برای همه آنها درمانهای مناسبی وجود دارد. به عنوان مثال در رابطه با اختلالات خواب که شاید نزدیک به 30درصد مردم را دچار میکند و سلامتی آنها را به مخاطره میاندازد. در این موارد هم روانپزشک میتواند علت ایجاد مشکل خواب را تشخیص دهد و پس از آن درمان مناسب را به عمل میآورد.
وی همچنین تأکید میکند: بعد از مدتی که از درمان بیماران روانپزشکی میگذرد، فرد حالش بهبود مییابد و گمان میکند نیازی به مصرف دارو ندارد. حال در صورت قطع درمان پس از مدتی نشانههای بیماری بازخواهد گشت. متأسفانه در مواردی نظیر افسردگی امکان دارد که قطع داروها منجر به برگشت افکار خودکشی و اقدام به خودکشی بیمار شود یا در مورد روان پریشیها، قطع دارو امکان دارد موجب برگشت هذیانها شود. به عنوان مثال مردی که هذیان خیانت همسرش را دارد با خوردن دارو هذیان رفع شده، اما قطع ناگهانی دارو موجب بازگشت هذیان میشود و حتی به این دلیل امکان دارد همسرش را با
ضربات چاقو به قتل برساند. گذشته از این موارد حتی زمانی که پزشک تشخیص میدهد نیازی به درمان نیست، این کار را طبق مناسب درمانی و پروتکلهای موجود انجام میدهد. همه داروها را نمیتوان به ناگهان قطع کرد، گاهی از اوقات این کار باید به تدریج انجام شود و گاهی از اوقات باید دارویی را با داروی دیگر جایگزین کرد.
نظر شما