خبرگزاری سلامت: فاجعه منا برای هر کسی معنی داشت، اما برای پزشکان، پرستاران و امدادگران ایرانی آزمایشی بزرگ بود که از آن سربلند بیرون آمدند.
وقتی فاجعه شروع شد، اولین تماسها نه با مسؤلان عربستانی که با مسئولان ایرانی گرفته شد، «به دادمان برسید وضعیت خراب است». تعدادی زیادی پزشک، پرستار و امدادگر در جوار خانه خدا، در عزیزترین روزهای خدا، در موسم حج احرام نبسته بودند تا هر لحظه آماده کمک به حجاج باشند. همه، کمی آنطرفتر همان جایی که همه ساله حجاج برای رمی جمرات از آن عبور میکنند خستگی ناپذیر و آماده ایستاده بودند که اگر خدایی نکرده حال یکی از حجاج از هر کشوری بد شد، سریع به دادش برسند. اما خبری از حجاج نبود.
همه متعجب بودند و نمیدانستند حجاج را امسال عدهای بی کفایت به سوی قتلگاه هدایت کردهاند. در حالی که چادرهای هلال احمر و پزشکان و پرستان کمی اینطرفتر ایستاده و منتظر حجاج بودند، در خیابان مجاور حجاج از گرمازدگی و بی آبی داشتند جان میدادند.
اولین تماس ها با مسؤلان پزشکی ایران گرفته شد. به دادمان برسید اینجا شرایط وخیم است؛ تلفن قطع شد و اضطراب همه را فراگرفت. خیلی زود همه مطلع شدند به سرعت همه کادر درمانی ایرانی از هر جای ممکن خود را به منا رساندند. اولین گروهی که به فاجعه دیدگان منا رسید گروههای پزشکی ایران بود. نجات 700 نفر؛ 100 ایرانی، می توانستند عده بیشتری را نجات دهند، اما باز دستهای خباثت از آستین بیرون آمد. امدادگران و پزشکان ایرانی را دستگیر کردند. مردم جان میدادند و آنها به فکر دستگیری افرادی بودند که برای کمک آمده بودند.
دستور رسید، مهم نیست حتی اگر مسؤلان عربستانی نگذاشتند به فاجعه دیدگان کمک کنید با آمبولانسها به سرعت از آنها عبور کرده خود را به مردم به حجاج، به میهمانان خدا، به تشنگان دشت منا برسانید. رساندند اما منطقه نظامی اعلام شد، مردم داشتند جان میدادند آنها به فکر چه بودند؟!
کاورهای هلال احمر را درآوردند مخفیانه به عنوان زائر برای کمک به زائران رفتند، اما حتی نمیشد به منطقه نزدیک شد. نمیگذاشتند و همین بود که فاجعه پشت فاجعه رخ داد.
مأمورانی که حتی بلد نبودند علائم حیاتی یک فرد را بررسی کنند و ببینند بیهوش است یا فوت کرده، همه آنهایی که در قلب فاجعه منا بودند را در کاورهای اجساد گذاشتند. خیلی سخت است! میتوانی کمک کنی، میدانی دارند انسانهای بی گناه را به کام مرگ میبرند، میخواهی کمک کنی، آموختهای چگونه کمک کنی اما نمی گذارند. دستهایت را از پشت بستهاند و تو هیچ کاری نمی توانی بکنی. با آدمهای جاهل چه میتوان کرد؟ آنها منطقی ندارند.
اما باز هم کار برای پزشکان، پرستاران و امدادگران ایرانی تمام نشد. تازه آغاز راه بود. باید تخت به تخت تمام بیمارستانهای سعودی جستجو میشد تا زائران ایرانی پیدا و به بیمارستانهای ایرانی منتقل شوند.
فاجعه پشت فاجعه؛ پنج هزار قبر در مقبره الشهدای مکه آماده شده بود تا زائران بینام، بی نشان و مظلوم به خاک سپرده شوند. پیام رسید رهبری گفته است اگر زائران و پیکرهای زائران ایرانی با عزت به کشور باز نگردد، برخورد میکنیم آن هم شدید و حالا ایرانیان دست بالا را داشتند. خاکسپاری ظالمانه حجاج متوقف شد تا دانه به دانه پیکرهای شهدایمان را پیدا کنیم. برای خودش تفحصی بود.
حال باید به سراغ اجسادی میرفتیم که پنج روز در کانتینرهای میوه و سبزی در دمای بالای 50 درجه عربستان بیرون سردخانهها مانده بودند. تا کیلومترها بوی تعفن اجساد میآمد، اما پزشکان، پرستاران و امدادگران ایرانی باید نزدیکتر میرفتند. باید هر جسد با دقت بررسی میشد تا پارههای تن مردم ایران پیدا شده به کشور بازگردانده شود. خوشا به حال آنهایی که روسفید این آزمایش بزرگ شدند. پیکرها پیدا شدند. دانه به دانه بیماران و مجروحان به قیمت کار 24 ساعته پزشکان، پرستاران و امدادگران ایرانی پیدا شده به کشور بازگردانده شدند.
فاجعه برای برخی حتی شروع هم نشد، برای برخی بی تفاوتی بود، برای برخی تلاش برای سکوت و به سکوت گشاندن دیگران، برای عدهای بازیچهای دنیایی و برای عدهای دلیلی مضحک برای آخرت! اما منا برای مردم ایران داغی بزرگ بود. داغی که عدهای تلاش کردند با همه وجودشان از آلام آن بکاهند.
پزشکان، پرستاران، امدادگران و همه روسفیدان فاجعه منا اجرتان با صاحب خانه.
نظر شما