کد خبر: مدیریت-بحران-نیازمند-بازسازی-خشم-و-هرا
۲۶ آبان ۱۳۹۶، ۱۳:۱۲
شادی مکی، خبرنگار طبنا(خبرگزاری سلامت): پس از گذشت 6 روز از زلزله کرمانشاه مناطق زلزله زده همچنان در بهت و سرگردانی‌اند، ، مردم نگران شب‌های سرد و روزهای غم‌انگیز پیش رو هستند، و از گلایه‌ سرشارند، با هرکس که صحبت می‌کنی از افرادی می‌گوید که با قلدری و زور کمک‌های ارسالی و مایحتاج مردم را در زمان توزیع به تعداد بیشتر گرفته و بعد همان را با قیمتی بالاتر به مردم حادثه‌دیده فروخته است. از اینکه در برخی نقاط کار توزیع کمک‌های ارسالی به دست افرادی افتاده که برخی ازآنها این کمک‌ها را با حب و بغض میان مردم روستاهای مختلف توزیع می‌کنند. درحالیکه نامشان معتمد محلی است جای خالی نظارت و مدیریت دولتی در توزیع این کمک‌ها کاملا مشهود است. حادثه دیدگان معترض از بحران در مدیریت بحران پس از وقوع زلزله خانمان برانداز، از دیر رسیدن نیروهای امدادی پس از حادثه می‌گویند از اینکه آنان که رسیدند تجهیزات نداشتند و خودشان با دست‌های خودشان عزیزان‌شان را زنده یا مرده از زیر آوار بیرون کشیدند. به سمت دشت ذهاب که حرکت می‌کنی مدیریت بحران مشخص بوده و حضور نیروهای امدادی در مناطق بسیار کمرنگ است. مردم خود در میان آوارها جست و جو می‌کنند زیرا دستور قطع آوار برداری رسیده است. هرجا که باری از کمک‌های مردمی توزیع می‌شود ترافیکی سنگین ایجاد می‌شود، مردم اطراف ماشین جمع می‌شوند و با داد و فریاد سعی در دریافت کالای توزیع شده دارند. در این بین درگیری و ناراحتی هم رخ می‌دهد و هرکس زور و فریاد بیشتری دارد می‌تواند کالا بگیرد. در این هیاهو اثری از زنان و کودکان نیست و نمی‌دانم اگر این گروه سرپرست و حامی نداشته باشند آیا کمکی دریافت خواهند کرد یا نه ،گرچه آشناها در این منطقه یکدیگر را تنها نمی‌گذارند اما نبود مدیریت برای کنترل شرایط و ایجاد آرامش برای حادثه دیدگان مضطرب کاملا مشهود است. اگر اقلام کمکی به جای توزیع شدن توسط نیروهای مردمی به نحو مناسب و برنامه‌ریزی شده توسط نهادهای مسئول در مناطق انجام می‌شد قطعا ضمن حفظ کرامت انسانی حادثه‌دیدگان عدالت نیز در برخورداری از اقلام مورد نیاز برقرار می‌شد. روایت مردی که همسر و فرزندش را از دست داد روستاهای دشت ذهاب از آن مناطقی هستند که شرایط وخیمی دارند 3 روستای کنار هم به نام کوئیک تقریبا با خاک یکسان شده و به جای خانه‌ها تلی از آوار به جای نشسته. محمد 33 ساله اصالتا اهل همین روستاهاست اما ساکن شهر سرپل ذهاب بوده ، او می‌گوید: برای کاری از خانه خارج شدم دقایقی نگذشته بود که زلزله آمد سریع خودم را به خانه رساندم ساختمان 4 طبقه فرو ریخته بود، مثل روز قیامت بود همه سرگردان بودند و هیچ کس هیچ‌کس رو نمی‌شناخت. همسایه‌ها گفتن زن و بچه‌ام بیرون رفتن اما اینطور نبود. او ادامه می‌دهد: راست می‌گویند که بهشت زیرپای مادران است وقتی جسدشان را پیدا کردم متوجه شدم همسرم خودش رو روی فرزندمان انداخته که بچه طوریش نشه اما ستونی که روشون افتاده بود جان هر دو رو گرفت. محمد معترضانه اضافه می‌کند: 2 ساعت بعد از زلزله اولین گروهی که رسید ارتش بود اما دست خالی و بدون تجهیزات، هلال احمر دو روز بعد آمد نهایتا یکی دوتا پیمانکار سدسازی که ساکن منطقه ما بودن لودر و جرثقیل آوردن و کار آواربرداری رو شروع کردند. محمد بعد از مواجه شدن با جنازه همسر و فرزندش خود را به روستا می‌رساند و شروع به کمک به روستاییان می‌کند، اینکه مردم روستای محل تولدش به او تکیه کرده‌اند مشخص است. او گریه نمی‌کند با قدرت به رتق و فتق امور روستاییان می‌پردازد و سعی می‌کند بار غمش را در میان آوار روستا دفن کند. وی با اشاره به اجازه دادستانی سرپل ذهاب مبنی بر صدور اجازه دفن اجساد به مردم و گذاشتن این شرط که از هر متوفی یک عکس گرفته شده و در اختیار این نهاد گذاشته شود، می‌گوید : در این 3 روستا خودمان 127 نفر را از زیر آوار بیرون کشیدیم هیچ نیروی دولتی هم نبود که به ما کمک کند نه هلال احمر نه اورژانس و نه هیچ نیروی دیگری، جنازه‌ها را لای پارچه های سفید گذاشتیم و بدون غسل در گورهای 7 نفره در قبرستان دفن کردیم. او معتقد است تعداد جان‌باختگان ممکن است بیشتر از آمار رسمی شود و تاکید می‌کند که به صورت عقلانی وقتی تنها در 3 روستا این تعداد جان‌باخته‌اند حتما تعداد جان‌باختگان در تمامی مناطق زلزله‌زده بیش‌از 432 نفر است. علی معترض از مدیریت بحران در لحظات و ساعات پس از حادثه نگران مدیریت پس از بحران است و می‌گوید: چند روز دیگر زمستان است این چادرها زیر باران و برف و سرما دوام نمی‌آورند باید هرچه سریع‌تر برای ساخت خانه اقدام کنند آن‌هم نه خانه های ارزان و کم‌هزینه بلکه خانه‌هایی مقاوم دولت باید پول را در اختیار مردم قرار دهد تا این خانه‌ها را بسازند. یکی دیگر از اهالی روستا نیز پیرمردی 70 ساله است که نوه و فرزندش را از دست داده اما آنچه دل او را بیش از هرچیز به درد آورده تخریب مسجد روستاست که لحظات آرامش او را رقم می‌زد. دغدغه بهداشت و استحمام هر کس عزیزی را از دست داده است، اما دوست ندارند درباره آن صحبت کنند و ترجیح می‌دهند که از مشکلاتشان بگویند نبود لوازم گرمایشی کارد سرما را بر استخوان‌ها نشانده است ، مرد و زن از نبود آب مناسب برای استحمام گلایه دارند، یکی از مردان جوان التماس می‌کند که آب و شرایط مناسب برای استحمام فراهم شود. یکی از زنان ده می‌گوید: داریم تو این کثیفی می‌میریم به خدا. اینجا بهداشت نیست امکانات بهداشتی نیست آب برای شست و شو نداریم تروخدا به مسئولان بگین. پر واضح است که در نبود امکانات بهداشتی باید انتظار عفونت و بیماری را در میان حادثه‌دیدگان داشت امکاناتی که فقدان آن بیش از هرچیز مردم را آزار می‌دهد. مردم روستا می‌گویند اینجا غذا و پتو به اندازه کافی هست اما آنچه مردم نیاز دارند چادر است و لوازم گرمایشی. یکی دیگر از مردم روستا در کار ساخت و ساز خانه است اما تمام خانه هایی که در روستا ساخته از جمله خانه خودش تخریب شده ، او می‌گوید: این خانه ها سال 73 ساخته شده آن زمان حرفی از مقاوم‌سازی‌ نبود شاید الان و در این شرایط خاص هم اگر بخواهم خانه بسازم برای تسریع در کار و اینکه خانواده‌ام هرچه سریع‌تر سرپناه داشته‌ باشند باز هم بدون مقاوم‌سازی‌ بسازم. اما حقیقت آن است که باید خانه ها اصولی ساخته شوند که چنین فجایعی به بار نیاید. او از مردم می‌خواهد که از این به بعد کمک‌های مردمی در قالب نقدی باشد و گروهی مردمی متشکل از متخصصان برای سرمایه‌گذاری و نظارت در حوزه ساخت و ساز در این مناطق ایجاد شود. همه زلزله‌زدگان از مردم که از دور و نزدیک کمک‌های خود را ارسال کردند و برای کمک آمدند، قدر دانی و تاکید می‌کنند که ما هرچه داریم از کمک‌های مردمی است و نیروهای دولتی به ما کمکی نکردند. آنها از مسئولان ناراضی هستند. توزیع کمک‌ها عادلانه نبوده به گزارش طبنا، مردمان این مناطق مضطرب و سوگواراند و هنوز برای التیام دردهایشان زود است اما در کنار این موضوع از اینکه نیروهای امدادی به موقع و با تجهیزات کامل در کنارشان نبودند و از سوء مدیریت در لحظات بحران خشمگین هستند. برخی از آنها معتقدند که عدالت درموردشان رعایت نشده و برخی مناطق کمتر مورد توجه قرارگرفته‌اند. اگر چه نمی‌توان منکر زحمات نیروهای امدادی در روزهای بعد از بحران شد و آنها هم دردمندانه سعی در ارائه خدمت داشتند اما نبود برنامه‌ریزی برای شرایط بحرانی و فقدان امکانات در شرایط بحرانی برای ما داستانی جدیدی نیست. ما در کشوری بلاخیز زندگی می‌کنیم که هر لحظه آن به مدد بلایای طبیعی یا فقدان استانداردهای مناسب و رعایت نکات ایمنی و پیشگیرانه حادثه‌ای رخ می‌دهد اما به نظر ‌می‌رسد که هرگز این حوادث برای ما درس عبرت نشده است. همچنان نیروهای امدادی به ویژه در شهرستان‌ها و استان‌ها فاقد امکانات مناسب برای مواجهه با شرایط بحرانی و کمک به موقع به مردم حضور دارند اما با توجه به دوری و نزدیکی مناطق حادثه‌دیده حضور نیروهای امدادی در مناطق مختلف از چند ساعت تا یکی دو روز طول می‌کشد. در دو شهر ساختمان بیمارستان که باید مامن و سرپناه مردم باشد تخریب شد مساله‌ای که وزارت بهداشت را وادار به واکنش نسبت به وزارت راه کرد. تخریب بیمارستان نمونه ای از فقدان رعایت ضوابط و استانداردهای ایمنی است و نبود نظارت جدی و آینده نگرانه نسبت به مسائل مختلف در مدیریت بحران کشور توسط نهادهای مسئول. در این مناطق آب وصل شد اما اعلام شد که آلوده و غیرقابل استفاده است. برق در برخی مناطق و محلات همچون محله فولادی هنوز وصل نشده است، مردم روستای نامیل هم روزانه نیم‌ساعت تا 45 دقیقه برق دارند. صحبت از انکار زحمات و دلسوزی نیروهای امدادی نیست بلکه سخن از سو مدیریت، نبود برنامه‌ ریزی مناسب و عدم وجود تجهیزات کامل و به روز برای مقابله با شرایط بحرانی در شهرهای مختلف و عدم توانایی در کنترل شرایط بعد از حادثه است. در چنین شرایطی حادثه‌دیدگان باید آنقدر در شرایط اسف‌بار باقی بمانند تا مسوولان مربوطه از بهت خارج شده و تجهیزات مورد نیاز از پایتخت به نقاط درگیر بحران برسد  ،تجهیزاتی که بازهم کافی نیست و باید تا رسیدن کمک‌های مردمی در انتظار نشست. انتظاری که بر آلام حادثه‌دیدگان افزوده و کرامت انسانی آنها را به سخره می‌گیرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha