کد خبر: بیمه-همگانی-یک-شاخص-بین-المللی-است-پردا
۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۱۱

نایب رییس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی معتقد است با جداسازی بیمه های پایه متضرر می شویم،چون هزینه نگهداری مان را بالا برده ایم وهزینه اثر بخشی مان را کم کرده ایم.

 

به گزارش خبرنگار سیاسی سلامت، عبدالرحمن رستمیان نماینده مجلس شورای اسلامی با حضور در خبرگزاری سلامت به گفتگوی تفصیلی با خبرنگاران سیاسی این رسانه پرداخت.

وی در سال 1339 در شهرستان دامغان متولد شد و تحصيلات متوسطه خود را در دبيرستان دكتر هشترودي به پايان رساند. در سال 1364 تحصيلات عالي خود را در رشته پزشكي در دانشگاه علوم پزشكي تهران آغاز کرد و در سال 1371 دراین رشته فارغ التحصيل شد. در سال 1374 موفق به اخذ درجه تخصصي در رشته بيماري‌هاي داخلي و در سال 1382 موفق به اخذ درجه فوق تخصص در رشته روماتولوژی از دانشگاه علوم پزشکی تهران شد.

از جمله سمت‌های اجرایی که تاکنون برعهده داشته است، میتوان به رئيس اورژان‌سها و درمانگاه‌هاي بيمارستان امام خميني (ره) تهران، رئيس دانشگاه علوم پزشكي بوشهر، معاون سلامت دانشگاه علوم پزشكي تهران، رئیس مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) اشاره کرد. وی هم اکنون نماینده مردم دامغان در مجلس شورای اسلامی و نایب رییس اول کمیسیون بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است.

 

متن مشروح این مصاحبه به شرح زیر است:

 

در این چهار سالی که گذشت چه نمره‌ای را به عملکرد کمسیون بهداشت و درمان می‌دهید؟

ببینید اگر الان موفقیت‌کشورمان را در حوزه سلامت بررسی کنیم، این موفقیت‌ها زیاد بوده است. مثلا دغدغه ما از سال 77 تا 80 که من رییس دانشگاه بودم بیمه همگانی بود که خب حقیقتا تا به حال برآورده نشده بود، اما امسال به عنوان یکی از شاخص‌هایی که مدت‌ها دغدغه ما بود محقق شد. در این رابطه نقش کمسیون بهداشت در تایید و پشتیبانی های قابل دفاع از دولت مثل بودجه گذاری خیلی خوب بود.

نکته مهم این است که به نظرم بیمه همگانی بهترین شاخص است؛ چرا که بیمه همگانی نه تنها یک شاخص ملی بلکه یک شاخص بین المللی است و لذا من فکر ‌ی کنم که با این پشتیبانی که از طرح تحول سلامت داشت بهترین کمیسیون بوده است.

ما همیشه دوست داشتیم که دولت‌ها بهداشت و درمان را در اولویت قرار دهند، همان طور که کشورهای دیگر این کار را می کنند و ما گاها می بینیم که انتخاب رییس جمهورهای کشورهای دیگر با سیاس‌ های بهداشت  ودرمانشان بسیار مرتبط می باشد.

آنچه من فکر می کنم هم این کمسیون بین کمسیون های مختلف و هم دولت در این مورد بهترین بوده اند. یعنی با وجود اینکه به برخی کارها انتقاداتی داریم، اما شاخص های مثبت موجود در طرح تحول نظام سلامت نتیحه همکاری این دو با هم بوده است.

یا مثلا دریافت تعرفه های غیرمتعارف که از دغدغه های من از آن زمان بود، اما در رابطه با آن کاری صورت نمی گرفت اما این دوره با پیگیری جدی مجلس به جاهایی رسید. ضمن حذف شدن تعرفه های غیر متعارف در شهرستان  ها،برخی از تعرفه های ناقص را نیز اصلاح کنیم و به سمت واقعی تر شدن آن حرکت کنیم.

 

درمان حاد، استرس زا و اورژانسی است

مسأله ای که هست این است که گفته می شود بودجه ای که برای این کار اختصاص پیدا کرد، یکی از عواملی بود که هم دولت کمک کرد و هم مجلس نسبت به آن همت گمارد. بحث بودجه ای را برای سال آینده و برنامه پنجم توسعه چگونه می بینید؟ با توجه به این‌که یکی از مشکلاتی همیشگی ما این است که بیشتر بودجه برای بخش درمان صرف می شود با این‌که ما در غربالگری می توانیم با صرف هزینه بیشتر از بسیاری از بیماری ها جلوگیری کنیم، ولی عملا می بینیم که هزینه ای به این بخش اختصاص پیدا نمی کند.

در بودجه بحث بهداشت باید سهم خودش را بگیرد، این سهم ها در دنیا نورم‌های خاصی دارد. یعنی کشورمان را با این شیوه‌ها مقایسه کنیم و سهم جیلیپی را تعیین کنیم. سهم جیلیپی که در سیاست های کلان و سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری تعیین شده است باید از متوسط کشورهای منطقه بالاتر باشد؛ یعنی یک سهم حدود 8 یا 8.5 درصد، اما این سهم الان چیزی در حدود کمتر از 7 درصد است. حالا اگر این سهم آمد چه باید بکنیم؟

اول این‌که ما بخش های مختلفی (بهداشت، درمان، آموزش و تحقیق) داریم که همه مکمل یکدیگرند و هیچ کدام نمی تواند بدون دیگری کار بکند. باید دید که کدام یک ارزش افزوده ایجاد می کند؟ مثلا ما بین بهداشت و درمان، بهداشت را در اولویت می گذاریم، به خاطر این‌که ارزش افزوده ایجاد می کند و می تواند پیشگیری کند. یعنی مراحل مدیریتی ما به این صورت هست که هزینه پیشگیری کم هست و چنانچه به بیماری برسد به درمان احتیاج پیدا می کند و اگر درمان صورت نگیرد عوارض به وجود می آید.

درمان حاد، استرس زا و اورژانسی است. یعنی وقتی یک کسی بیمار شود برای آن اقدام می‌کند، اما هزینه های درمان بالاست و اگر این سیستم را رها کنیم پول بیشتر به درمان می رود چون نیاز آنی ماست.

اما بهداشت آینده نگری ماست و شاید آن لحظه متوجه این هزینه نشویم، ولی یک مدیریت هوشمد بر روی بهداشت هزینه می کند چون بهداشت می تواند بیماری را کمتر کند.

باز در اینجا بعضی نورم هایی را تعریف می کنند که بیاییم برای بهداشت حدودا 30 درصد را اختصاص دهیم. چه شد که جمعیت در جهان ناگهان افزایش یافت؟ به خاطر کاهش مرگ و میر بود وگر نه موالید تغییری نکرده بود.

یکی از عواملی که باعث کاهش مرگ و میر شد واکسن بود. وقتی واکسناسیون آمد خیلی از مرگ و میرها کاهش پیدا کرد و شاخص رشد و به دنبال آن جمعیت ناگهان افزایش یافت.

اما یک نکته دیگر وجود دارد، این است که برخی سلامت را فقط در بیماری و کارهایی که در مرکز بهداشتی درمانی صورت می گیرد می دانند، در صورتی که اصل و پایه سلامت ارتقای سطح و سواد مردم برای سلامتی‌شان است.

 

به نسخه نویسی عادت کرده ایم

طرح پزشک خانواده در روستاها چقدر توانسته به این ارتقای دانش مردم ما کمک کند؟ نکته دیگر این که به غیر از تخصیص 30 درصدی بودجه به بهداشت،70 درصد بقیه چگونه تقسیم می شود؟

در پاسخ به بخش اول سوالتان باید بگویم که ممکن است بهورز از پزشک مشورت بگیرد، اما در اصل نقش اصلی بهداشت در روستا ها را بهورز بر عهده دارد. یکی از افتخارات کشور ما همین شبکه است که یک بهورز همه مردم روستا را می شناسد و اطلاعاتی مثل تعداد زنان حامله روستا و یا تعداد نوزادان را دارد و این افراد را در سطح خودش راهنمایی می کند.

هرچند که الان به خاطر سطح سواد مردم نیازمند بهورزهایی با سطح بالاتری هستیم که گاها نمی توانند پاسخگو باشند. تا به حال پزشکانمان برای درمان در روستاها کار می کردند، یعنی یک پزشک به درمانگاه‌های متعدد حیطه اش می رفته و مریضان فقط برای درمان مراجعه می کردند و دیگر بحث های آموزشی، پیشگیری و سلامت محوری را نداشته است.

در بستر پزشک خانواده این موضوع تاکید شده است، اما هنوز نمی توانم بگویم چقدر اجرایی شده است؛ ولی می بینم که الان بیماری یابی را انجام می دهند. مثلا یک فشار خون را این گونه معنا می کنند که تشخیص فشار خون بسیار آسان است و درمان آن هم تقریبا به راحتی امکان پذیر است. اما اگر همین فشار خون شناسایی نشود چه اتفاقی می افتد؟

نارسایی های قلبی، سکته های قلبی و مغزی و نارسایی های کلیوی همه ناشی از قشار خون است. حالا با توجه به مسیر فشار خون ما باید به اینکه چه کار کنیم توجه داشته باشیم.

ارائه توصیه های لازم به افراد برای جلوگیری از چاقی به وسیله ی رسانه ها، مدارس و سازمان ها و یا کنترل مقدار نمک مصرفی در روز از جمله کار هایی است که باید صورت گیرد.

ما معتقدیم که کالاهای آسیب رسانی مثل نمک باید کم شود. یعنی حتی غذا هایی که دارای بالاتر از پنج درصد نمک هستند باید عوارض بخورند. در بازار ما لبنیات بالای پنج درصد چربی وجود دارد که این بسیار غلط است.

یا قسمت های دیگری مثل قند که به مصرفش خیلی زیاد عادت کردیم.اینها همه مواردی هستند که چنانچه فرد در رابطه به آن آموزش ببیند کمتر دچار فشار خون می شود.

هر بیماری از جمله فشار خون یک سن جستجو دارد، که باید در این سن در افراد بررسی شود و اگر به موقع آن را تشخیص دهیم به موقغ می توانیم فرد را راهنمایی کنیم.

ما دو مسیر درمانی داریم، دارویی وغیر دارویی؛ تاسفانه ما بیشتر اوقات وقتی بیماری ها را تشخیص می دهیم به سمت مسیر دارویی می رویم. به نسخه نویسی عادت کرده ایم و به بیمار مثلا در رابطه با مراعات هایی که باید بکند آموزشی نمی دهیم.

لذا ما معتقدیم که باید درهمه سنین وارد اصل خود مراقبتی شویم.پس از خود مراقبتی می توانیم با اقداماتی نظیر اینکه همه افراد در مراکز آرایشی و بهداشتی ما پرونده داشته باشند و به موقع شناسایی شوند.

مثلا همه افراد زیر بیست سال باید چربی و کلسترول شان را اندازه بگیرند. حال اگر چربی خونشان بالا بود که یک فرآیندی دارد اما اگر پایین بود بی جهت هر سال این کار را تکرار نکنیم.

به عنوان یک جمع بندی باید بگویم که پزشک ما در روستا ها هنوز درمان محور است و باید به سمت سلامت محوری حرکت کنیم.

ظرفیت پزشکان نیز بستگی به کشور ها دارد مثلا سوئیس برای 8 ملیون نفر 8هزار نفر پزشک قرار داده است، در حالی‌که ما 2500 پزشک حدودا قرار داده ایم.

 

در بحث بودجه ای فرمودید که می خواهید 30 درصد به بخش بهداشت اختصاص دهید. 70 درصد بقیه به چه صورت تقسیم می شود؟ در مقایسه با سال های قبل آیا این تقسیم تغییری داشته است؟

ببینید زمانی بود که کشور ما واکسن تولید و صادر می کرد. اما به علت بی توجهی به این قسمت الان ما داریم واکسنی که بسیار مورد اهمیت را وارد می کنیم. در بحث اقتصاد مقاومتی ما بنا داریم تا وارداتمان را کمتر و تولیداتمان را بیشتر کنیم.

این اتفاق از سال گذشته با حمایت هایی از سوی ما افتاده است. مثلا در بخش بهداشت ما سال گذشته یک اعتبار 50 میلیارد تومانی در جایی قرار دادیم و امسال خرداد ماه قرار است که واکسن ها تولید و به نتیجه برسند. اما باید این قبیل قعالیت ها در بخش بهداشت خیلی بیشتر شود.

یا مثلا در بحث پیشگیری در حوزه ی معلولیت ها ما بودجه ی خیلی کمی اختصاص داده ایم. حال اگر این دقت را در پیشگیری از بیماری های ژنتیکی نداشته باشیم چه اتفاقی می افتد؟

ما الان بیماران ژنتیکی داریم که در سال یک میلیارد و دویست ملیون تومان برایشان هزینه می کنیم. مثلا بیماری گوشه یا هموفیلی های ما که سالیانه به آنها سیصد میلیون تومان بودجه اختصاص داده ایم.

ما 70 درصد اینها را می توانیم پیشگیری کنیم و اگر همین به سمت پیشگیری می آمد،شاید هزینه های یک دهم آن را داشت.مثلا یکی از پیشگیری هایی که انجام شد آزمایش قبل از ازدواج بیماری تالاسمی بود که منجر به کاهش سالانه هزار نفر بیمار تالاسمی شد. یا برخی از پیشگیری ها مثل برخی اختلالات ژنتیکی توسط بهزیستی پیگیری می شود.اما این وسیع و جامع نشده است.امسال درکمسیون تلفیق بودجه قصد داریم که این قسمت را هر چقدر بتوانیم پر بارتر کنیم.

در بخش آموزش مثلا برخی از رشته ها اشباع شده است و ما دیگر نباید از این رشته ها نیرو بگیریم. چون اگر بگیریم هم به خودشان آسیب زده ایم که شعل پیدا نمی کنند و هم متضرر هزینه می شویم.دولت ملزم است که وقتی کسی دیپلم بگیرد او را به سمت کارش هدایت کند.مثلا ما الان در بخش آزمایشگاه اشباع شدیم آیا باید بازم هم از این رشته بگیریم؟ مسلما نه اما پرستار همچنان نیاز داریم پس باید هنوز از این رشته بگیریم.

همانطور که دنیا تغییر می کند ما نیز باید تغییر کنیم و الزامی نیست که ما هیچ تغییری نکنیم و با همان روند قبلی ادامه دهیم. بودجه های ما در بخش آموزش باید برود به این سمت که ببینیم در کجا نیرو لازم داریم و چه رشته هایی اشباع شده است.

پژوهش های ما نیز باید کاربردی باشد اما گاها پژوهش های ما ناعادلانه است یعنی اعتبار را بر اساس اینکه یک تحقیق چقدر اثر می کند یا چقدر به نفع کشور است و سوذ آوری دارد نداده ایم بلکه بر اساس ایم و ساختار اعتبار اختصاص داده ایم. مثلا ناگهان به یک مرکز پژوهش 7 میلیارد تومان اختصاص می دهیم در حالیکه یک دانشگاه با موسسه پژوهشی  که ردیف ندارد همان اعتبار را دریافت می کند.

الان پژوهش ما حدودا 0.45 درصد از بودجه کل کشور است یعنی هنوز به 0.5 درصد هم نرسیده در صورتی که ما باید به 2 برسیم.  البته ما پیشنهاد دادیم که سالانه 0.2 درصد اضافه کنیم و در برنامه ششم به 2 برسانیم.

در آینده ما افزایش سن، تکنولوژی ها و دارو های جدید را خواهیم داشت که هزینه های بسیار بالایی دارد.در این شرایط همه نیازمندند که بهتر و زودتر تشخیص داده شود و درمان کنند. اما همین دو مورد یعنی افزایش سن و دارو های جدید هزینه های درمان را در نظام سلامت بسیار بالا خواهند برد.

به عنوان نماینده گلایه اول ما نداشتن راهنمای بالینی است که به عنوان یکی از راه هایی است که باعث می شود این هزینه های درمانی اضافه نشود.

 

با تحقق راهنمای بالینی از صرف هزینه های غیرضروری پیشگیری می شود

کمی بیشتر در مورد این راهنمای بالینی توضیح می دهید؟

راهنمای بالینی یعنی چیزی‌که پزشک باید بر اساس آن عمل کند تا نظام بتواند پوشش بیمه ای مردم را بدهد و چنانچه پزشک کار اضافی برای مریض انجام دهد باید خودش هزینه آن را بپردازد.

علت این امر آن است که نظام یک منبع محدودی در اختیار دارد و باید بتواند این منبع محدود را هزینه کند. ما که نمی توانیم بگوییم راهنمای بالینی بیش از 8.5 درصد به ما بدهید؛ این حرف غیر منطقی است. بالاخره آموزش و پرورش و امنیت هم بودجه می خواهند. بنابراین چنانچه این پول را صیانت و مدیریت نکنیم، به سمت هزینه های غیر ضروری می رود.

پس یعنی پزشک هر اقدامی که می خواهد برای مریض بکند اعم از دارو نوشتن، آزمایش و یا بستری کردن مریض بر اساس آن راهنمای بالینی تدوین شده است. مثلا یک داروی بیولژیک افزایش سن بسیار گران است و پزشک حق ندارد آن را برای هر کسی بنویسد بلکه باید ابتدا از داروهای عادی در مورد او استفاده کند و چنانچه موثر نبود به آن روی بیاورد.

 

فکر می کنم که شرایط در جهان هم همان گونه که شما اشاره می کنید است یعنی ابتدا دارو های عادی را استفاده می کنند و اگر پاسخ نگرفتند به سراغ دارو های دیگر می روند اما در ایران شخص در همان اول یک راست به سراغ فوق تخصص می رود.

ببینید یک مثال دیگر ام.آر.ای است. ما چقدر ام.آر.ای می نویسیم؟ ام.آروای را وقتی یک مریض کمر درد و دیسک دارد نباید بنویسیم بلکه ما چند اندیکاسیون داریم و چنانچه اندیکاسیون اتفاق افتاده باشد تقاضای ام.آر.ای می دهیم. اما متاسفانه مریض می آید و می گوید که من کمرم درد می کند و برایم ام.آر.ای بنویس.پزشک هم بدون آنکه معاینه کند می نویسد.

در دنیا بیمه ها بر این نظارت می کنند. ممکن است که گاهی بگوییم که راهنمای بالینی را وزارت بهداشت تهیه کند و بیمه ها اجرا کنند. من در جایی که وزرای رفاه و بهداشت بودند گفتم هر دو وزارتخانه با هماهنگی هم بهترین کار را انجام دادید و آن هم بیمه همگانی بود، اما حالا بین آنان بر سر انجام راهنمای بالینی اختلاف است.

چنانچه ما راهنمای بالینی را انجام دهیم این بودجه ذخیره می شود و صرف هزینه های غیر ضروری نمی شود.

اما نکته این است که انجام این ورزش ها یا تغییرنوع تغذیه ممکن است پنجاه سال بعد درصد پوکی استخوان را کاهش دهد اما هر کدام از اینها هزینه های کمتری از بستری دارند.

به عبارت دیگر همیشه بودجه را برای یک کار بهتر ذخیره کنیم. در واقع تنها بیماران بد حال باید بستری شوند. حتی بعضی از جاها تخت های ای.سی.یوهم به خانه می برند. چرا که ظرفیت این تخت ها الان در بیمارستان های دولتی تهران پر است و هرکدام چند نفر را در نوبت دارند. اما وقتی این ها رابررسی می کنیم می بینیم که کسی که آنجا بستری است موارد بستری شدن در ای.سی.یو را ندارد و آنجا به مراقبت تبدیل شده است ؛ این تخت ها باید برای بیماران وخیم تر خالی شود.

سلامت:آیا برنامه ای برای حمایت بیمه ای از بیماران پروانه ای یا همان بحث وضعیت بیماران ان بی دارید؟

یکی از مواردی که ما به جامعیت آن توجه نکردیم بیماری های خاص است. در این بیماری های خاص سه تا بیماری قرار کرفته است در صورتی که وسیع تر است. اما این سه تا چگونه در دسته بیماری های خاص قرار گرفته؟شاید یک مسئولی به طور خاص حمایت کرده،شاید شخص یا انجمنی به طور خاص آن را پیگیری کرده است. آیا نظام ما باید این گونه باشد؟ قطعا نه.

ما باید این سیستم را تعریف کنیم که چه بیماری هایی هستند که ما باید کمکشان کنیم؟ در همه ی قسمت ها قلبی،ریوی و... بیماری هایی هستند که سنگین هستند و هزینه هایشان خانواده را دچار آسیب می کند و زیر خط فقر می برد. ما باید این بیماری ها را شناسایی کنیم و به پکیج حمایتی مان ببریم.یعنی در پکیح حمایتی مان پوشش بیمه ای را برایشان به گونه ای بالا ببریم که خانواده ای در اثر آن بیماری زیر خط فقر نرود. درعین حال در برخی بیماری ها مثل بیماری های ژنتیکی باید به بحث جلوگیری هم توجه شود.

یکی از این بیماری ها بیماری ان.بی بوده است که ما سال گذشته در مجلس برای آن یک یا دو میلیارد برایش ردیف بودجه تعیین کرده ایم. اما باید اینها را بررسی کنیم که هزینه های تمام شده شان چقدر است و چقدر باید به آن اختصاص دهیم.

ما چند تا از بیماری ها را به عنوان بیماری خاص در نظر گرفتیم ولی بقیه را رها کردیم. و باید در عین توجه به اعتبارمان جامعیت بیشتری برای آن در نظر بگیریم.

 

با جداسازی بیمه های پایه متضرر می شویم

چرا سازمان های بیمه گر با وجود پیش نویس اجرایی تجمیع بیمه ها در قانون ششم هم هست به تحمیع بیمه ها توجهی ندارند؟

ببینید ما علاوه بر بیمه پایه یک سری صندوق هایی هم داریم. الان ما چندین صندوق را برای بیمه های پایه قرار دادیم (بدون توجه به لایه های اجتماعی و امکانات دیگری که دارند)، خب همه اینها در صندوق ریخته نمی شود صندوق های متعدد، ساختمان های متعدد، مدیر کل های متعدد و... اینها همه هزینه های ستاد است و باید هزینه های ستاد را کم بکنند.

نظام می گوید که فقط بیمه پایه را تجمیع کنیم؛بیمه پایه یعنی هزینه ای که سالانه شخص واریز می کند تا بیمه پایش را جمع کند. این بهترین کار است زیرا وقتی بیمه پایه را واریز میکنیم افراد سالم زیادی را دارد.و ما یک جامعه ی 80 میلیونی داریم که ممکن است 10 میلیون نفر از آنها بیمار باشند.

لذا این صندوق ها صندوق های خوبی هستند. هر چقدر این بیمه های پایه را جدا سازی کنیم بیشتر متضرر می شویم چون هزینه نگهداری مان را بالا برده ایم وهزینه ی اثر بخشی مان را کم کرده ایم.

دو اتفاق افتاد که این موضوع صورت نگرفت اول این که قانونی که داشتیم سهم پرداخت بیمه های پایه برای افراد مختلف متفاوت بود مثلا تامین اجتماعی یک چیز بود و یا بیمه سلامت چیز دیگر. دربرنامه ششم مقرر شده که همه ی بیمه های پایه 7 درصد باشد و سقف آن هم برداشته شد.بیمه ی پایه شخص باید بر اساس در آمد او باشد. یعنی کسی که درآمد دارد باید پرداخت کند و کسی که ندارد باید رایگان باشد.

نظام موظف است که کسی را که بیمه ی پایه ندارد را بیمه پایه کند چرا که بیمه پایه نیاز های اولیه و ضروری است و چنانچه نیاز های غیر ضروری جز آن باشد بیمه صدمه می خورد.

دوم اعتراضاتی بود که از سوی وزارت رفاه و برخی عزیزان در خانه کارگر صورت گرفت که البته این به دلیل عدم اطلاع رسانی مناسب بود. من دیده ام که برخی مخالفت ها را وقتی در یک جمع می نشینیم و مطالعات تطبیقی کشور های دیگر را بررسی می کنیم و نشان می دهیم موافقت می کنند.

لذا به نظر من یکی از اقداماتی که باید انجام شود تجمیع بیمه های پایه درمان است چون آنها می گویند که صندوق ما صندوق نسلی است اما ما در مورد ملکیت آن بحثی نداریم و قرار نیست کسی آن را بگیرد و خود ما باید از همه اینها محافظت کنیم.

یکی از نکاتی که به نظرم ما امسال آسیب خوردیم همین بحث بیمه ها بود. ما سال آینده بیشترین بودجه را به بیمه ها اختصاص داده ایم. مثلا ما در بخش سیگار خیلی نقص داریم.

ارزان ترین سیگار بین 23 کشور منطقه هستیم و عوارض آن را هم می دانیم و کاهش مصرف آن کاهش بیماری ایجاد می کند.

پول های حاصل از آن فقط به دلال ها می رسد یعنی فاصله ی بین قیمت کارخانه و قیمت دست فروشی دو سه برابر است. و لذا باید این اتفاق بیافتد که این به بیمه ها و پیشگیری ها برسدآ.

متاسفانه در بحث کالای آسیب رسان وزارت صنایع و وزارت اقتصاد مقصر هستند. اینکه شاید باند هایی وجود دارند که سود می برند و مانع از انجام این کار می شوند و یا کوتاهی سیستم ها عامل آن است باید بررسی شود.

غذاهایی مثل نمک، روغن، قند ،سرخ کردنی ها و فست فود ها یا حتی سوخت های کربن تکس هایی مثل یورو 4 به پایی باید حتما عوارض زده شود تا کاهش یابند.

 

قلیان شاید عوارضی بسیار بدتر از سیگار داشته باشد، اما در میان جوانان ما بسیار شایع است؛ به طوری که ممکن است تا 20 سال آینده با یک سونامی سرطان ریه مواجه شویم. نه تنها از آن جلوگیری نمی شود، بلکه به علت سود سرشار آن حمایت هایی نیز می شود. کمسیون بهداشت در این مورد چه کاری انجام داده است؟

ما سه مطالعه داریم یکی 10 سال پیش یکی 5 سال پیش و یکی حالا. یعنی سه تا مطالعات ده ساله از سه گروه دانش آموزی، دانشجویی و کارگری داریم از سوء مصرف مواد تا قلیان. متاسفانه قلیان در بخش دانشجویی و در میان خانم ها بیش از 14 درصد افزایش یافته است.

یکی از راهکارهای آن همان عوارض است. مثلا در مورد سیگار کنوانسیونی سال 85 داشتیم که خیلی از موارد آن را اجرا نکردیم. مثلا جلوی کسی حق ندارد سیگار را جلوی درب مدارس و یا به صورت غیر بسته ای بفروشد. یا تنها مغازه های دارای مجوز می توانند سیگار بفروشند.

امسال این عوارض 200 میلیارد تومان است اما با سازمان مدیریت طی جلسه ای که با ما داشته است موافقت کرده که آن را به 2000 میلیارد برساند. هر چند ما فکر می کردیم حداقل 3000 میلیارد باید عوارض داشته باشیم. اعتبار ناشی از آن هم باید به سمت هر جایی که اولویت دارد برود.

در مورد بحث قلیان هم خود مصرف آن مطرح است و هم مکان های مصرف آن. یعنی ما باید بتوانیم هم افزایش آگاهی کاهش تقاضا را در بین مردم ایجاد کنیم و هم اینکه کاهش عرضه را در مورد آن ایجاد کنیم.

به نظرم بی توجهی و کم کاری در این بخش ها وجود دارد. چه از سوی مسئولین و چه از سوی مدیریت و چه از سوی مشارکت مردمی باید یک تقسیم تقصیر بکنیم.

 

در زمینه آلودگی هوا و ریزگردها چه اقداماتی صورت گرفت؟

ببینید سیاست های غلط ما الان منجر به این شده است که هزاران نفر در سال می میرند اما این مرگ مشخص نیست. در گذشته ما تحقیقی انجام دادیم که نشان می داد که آمار مرگ و میر بیماران قبلی ما در روز های افزایش آلودگی افزایش پیدا می کرد.

برخی از بیماری هایی مثل سرطان که طولانی مدت اثر می کند نتیجه ساسیت هایی مثل کلانشهر پروری است. الان قوانین ما این گونه است که هر چه می نویسیم می گوییم به مرکز استان بدهید خب چرا به مرکز استان می دهید؟ به مرکز آمایش استان بدهید.

مثلا در کشور سوئیس این پخش جمعیتی صورت گرفته است برای مثال ژنو پایتخت بین المللی است یا زوریخ پایتخت اقتصادی است. اجازه نمی دهند که جمعیت شهر از یک حدی بالاتر برود بلکه روستا های اطراف آن را تقویت می کند.

ما نه تنها این کار را نکردیم، بلکه با جمع آوری امکانات در یک نقطه جمعیت را متمرکز کرده ایم. برخی از کشور ها هر چقدر که از مرکز دورتر می شویم بیمه ی اجتماعی و مالیتشان کمتر می شود و سعی می کنند سیاست پخش جمعیت داشته باشند.

از سوی دیگر درآمد شهرداری در تهران برآمده از ساخت و ساز است و مسئولیتی در قبال پاسخ گویی در قبال نتایج آن را ندارد. اما آیا هوای تهران ظرفیت پاک کردن این همه هوای آلوده را دارد؟ مسلما نه! همانطور که خیابان هایمان درگیر ظرفیت ماشین ها را ندارند.

به همین نسبت نگاه کنید به تعداد کارخانه هایی که اطراف تهران وجود دارد. از سوی دیگر برخی از قوانینمان را درست اجرا نمی کنیم مثلا چند درصد از ماشین هایمان مبدل دارند؟ یعنی ماشین بعد از هشتاد هزار کیلومتر باید مبدل ماشین عوض شود اما چون مبدل هزینه دارد کسی آن را عوض نمی کند.

اینها همه نقص هایی است که ما داریم و به نظرم تمرکز حمعیت،کارخانه ها و یا موارد دیگر همه در این موضوع موثر هستند اما حداقل از الان دیگر اجازه ندهیم که سیاست هایمان به سمت تمرکز جمعیت پیش برود اما کماکان همین گونه است.

یکی از راهکار های دیگر که من برای وزیر آموزش و پرورش پیشنهاد دادم این است که زمانی که در اثر آلودگی هوا یا لغزندگی و برف و بخ مدارس تعطیل می شود. این روز ها باید رفت و آمد کمتر شود تا بیماری هم کمتر شود. این پیشنهاد این بود که وقتی مدارس تعطیل می شود ما شش کانال را در اختیار مدارس قرار دهیم. تا چنانچه دانش آموزان اگر در خانه هم می ماند متضرر نشود این خیلی به ما خصوصا در مورد مدارس روستایی کک می کند.

نقش صدا و سیما در این مورد خیلی مهم و موثر است و حتی معلمین هم می توانند یک برنامه خوب را بیاموزند. تولید برنامه توسط صدا و سیما و آموزش و پرورش برای روز هایی که مدارس تعطیل است کار بسیار خوبی است که در دنیا انجام می شود و ما نیز باید انجام دهیم.

 

بحث آلودگی های زیست محیطی را چقدر از خانم ابتکار پیگیری کردید؟ دعوتی از وی داشتید که در کمسیون بهداشت توضیحی در این رابطه بدهند؟

درمورد آلودگی هوا و بیمارستان ها و زباله های بیمارستانی جلسه داشتیم. اما در این مورد نه خیلی حقیقتا. می توانستیم جلسات بیشتری داشته باشیم.

از آنجایی که به علت درگیری ما حیطه نظارتی ما گاها کم هست من پیشنهادی دادم که به نظرم حیطه نظارتی مجلس را بالا می برد و الان هم در حال اجراست ارسال پیام و تلفن است یعنی هر یک از مردم اگر مشکلی داشت به مسئول آن واحد اطلاع دهند و پیگیری کنند.

شاید پس از این طرح ارتباط مردم با مجلس خیلی بهتر می شود و شاید از این طریق خیلی از اعتراضات مردمی را بهتر متوجه شویم، زیرا گاهی اعتراض و شکایت بهترین بازرسی است به جای این‌که ما همه جا را بازرسی کنیم.

 

پرداخت های بیمه ای ما دچار مشکل است

ابتدای صحبت هایتان اشاره کردید که نظرتان در مورد مجلس گذشته مثبت بوده؛ نظرتان در مورد عملکرد وزیر بهداشت چگونه بوده؟ چه نقاط قوت و ضعف قابل توجهی داشت؟

جایگاه وزیر در دولت خوب بود یعنی در گذشته ما این مشکل را داشتیم که وقتی می خواستیم یک موضوع را با وزیر مطرح کنیم آن جایگاه مناسب وجود نداشت و نمی توانست دفاع کند.

 

با توجه به پیشنهاد تمدید یک ساله آیا طرح تحول نظام سلامت امسال تصویب خواهد شد؟

نه من به شدت مخالف عقب انداختن این چنینی کار هستم. ما می خواهیم بندی را ادامه بودجه بنویسیم که تا زمانی که برنامه ششم تصویب نشد برنامه پنجم ادامه پیدا کند و زمانی که برنامه ششم تصویب شد بلافاصله اجرا شود و دیگر اجرای آن به تاخیر نیافتد.

 

چون عملا یک سال دیگر به دولت بعد می رسد و بحث انتخابات پیش می آید.

شاید این اتفاق بیافتد ولی من فکر می کنم بتوانیم بودجه را این طرف سال بنویسیم. تنها نکته این است که این بند اضافه شود که تا زمانی که برنامه ششم تصویب نشده است برنامه پنجم اجرا شود.

 

به طور کلی بودجه بهداشت و درمان چقدر است و فکر می کنید چقدر از آن به بهداشت و درمان اختصاص می خورد؟

ببنید ما بودجه های جاری و عمرانی داریم، بودجه های جاری تقریبا تخصیص پیدا می کند چون حقوق است و یک تعدادی از آنها فصل 1 و 6 است. حالا ممکن است سایر فصول یک مقدار کم شود، ولی اکثرا تخصیص پیدا می کند.

 

مثلا کارانه بسیاری از پرستاران با تاخیر پرداخت می شود این بودجه های جاری که می گویید این را هم در بر می گیرد؟

بله، پرداخت های بیمه ای ما دچار مشکل است. اتفاقی که افتاده است این است که یازده میلیون نفر بیمه شده اند و اینها به سیستم های دولتی مراجعه می کنند.ما به پلی کلینینک هایمان اضافه شده به خاطر اینکه متخصصین در شهرستان ها نمی توانند به بخش خصوصی بروند و باید در بخش دولتی کار کنند

از سوی دیگر با اضافه شدن تعرفه ها و اقزایش مراجعه به پلی کلینینک ها هزینه های دولت بالا می رود. با بالا رفتن هزینه های دولت این هزینه ها را اکثرا بیمه ها باید پرداخت کنند و بیمه ها از پرداخت آن عاجز هستند. در حال حاضر بیمه ها حدود 3هزار و 500 میلیارد تومان عقب هستند که باید به بیمارستان ها پرداخت کنند. این مقدار علاوه بر مطالبات پرسنل شامل هزینه های دارو امکانات نیز می شود. چنانچه این مبلغ پرداخت نشود در چرخه ی شرکت تولید کننده و توزیع کننده آسیب می بینیم.

برای همین در نظر داریم که سال آینده به جای اضافه کردن اعتبار بهداشت و درمان اعتبار بیمه ای را اضافه کنیم. سال گذشته اعتبار 3000 میلیاردی در کمسیون تلفیق رد شد که اگر تصویب می شد شاید این مشکل فعلی را نداشتیم.

 

در طرح تحول سلامت برای پرستاران اقدامی نشد چون از دولت قبلی این اختلاف بین وزارت بهداشت و سازمان نظام پرستاری هم چنان وجود داشته که دود آن هم به چشم پرستاران می رود. چرا کمسیون بهداشت و مجلس یک بار برای همیشه یک اقدام انقلابی در این زمینه انجام نمی دهد؟

نه حقیقتا این طور نیست. در کشور ما بحث تعرفه ها متخصص محور شده است. یعنی هر کسی که تخصص دارد تعرفه اش بالاست. شما در نظر بگیرید که یک متخصص کودکان چقدر دریافت می کند؟ ما این اختلاف نظام تعرفه ای را نه بین پرستاران بلکه بین تمام گروه های پزشکی داریم. ممکن است کسی که جراحی می کند به علت تخصص اش دریافت بالایی دارد و کسی که ویزیت می کند هزینه ی کمتری می گیرد.

سلامت:منظور این است که افزایش حقوق در بین پرستاران نسبت به افزایش حقوق پزشکان بسیار ناچیز بوده است ولی همین مقدار ناچیز هم پرداخت نمی شود.

همین الان حدود 30 درصد بیمارستان امام خمینی ما تقریبا 2 میلیون تومان دریافت می کنند. این کدامم تخصصین هستند؟  متخصصین رشته هایی مثل روانشناسی و کودکان که فقط ویزیت دارند و جراحی ندارند.

اما در رشته هایی مثل رشته های داخلی یا قلب ممکن است در آمد بالایی داشته باشند. لذا اینها همان بحث تخصص محوری است. لذا ما باید تعادل بخشی درمان داشته باشیم یعنی بتوانیم فاصله ی این ها را کم کنیم که راهکار های مختلفی دارد. یکی از این راهکار ها مالیات است. یعنی شخص هر چقدر درآمد بیشتری دارد باید مالیات بیشتری پرداخت کند مثلا در برخی از کشور ها چنانچه در آمد شخص از حدی بالاتر برود گاهی او باید تا 85 درصد مالیات پرداخت کند؛ اما اینجا تا 50 درصد مالیات تعلق می گیرد.

در پرستاری دو بحث داریم یکی تغرفه گذاری و دیگر اینکه همان تعرفه و درآمدی که هست را پخص مساوی و برابر کنیم.یعنی ما مطالعات تطبیقی کشور های دیگر را بررسی کنیم و ببنیم که چند درصد از این سهم 100 درصدی کارانه چند درصدش باید پرداخت شود؟  فکر می کنم که حدود 5 یا 6 درصد هم اضافه شده است یعنی 22 درصد به حدود 27 درصد رسیده است. بعد علاوه بر پرستار بخش های دیگری هم در بیمارستان وجود دارد مثل آزمایشگاه یا نگهبان. لذا نمی توان برای هر کدام یک کارانه زد بلکه یک کارانه ی کلی باید قرار داد و آن را به گونه ای تقسیم کرد که همه سود ببرند.

علاوه بر این کار باید به درآمد ها تعادل بخشی کرد. یعنی با افزایش درآمد مالیات ها نیز تصاعدی افزایش یابد.این به جایی می رسد که شخص دیگر کار نمیکند چون از یک سقفی باید بالای 50 درصد مالیات بدهد. اما متاسفانه ما این را نداریم . و مالیات ها بدون حساب و کتاب و در نظر گرفتن شرایط تعیین شده است؛ چون کسی را نمی توان ارزیابی کرد که مثلا فلان پزشک در بخش خصوصی و دولتی چقدر درآمد داشته ؟

یکی از مشکلاتی که ما داریم این است که همه می خواهیم ردیف استخدامی بگیریم چرا که در ردیف استخداماتی امتیازات زیادی هست. اما کسی که وارد کار شرکتی می شود چنین امتیازی ندارد. اما حجم دولت ما نسبت به بسیاری از کشور های دیگر بزرگ است و علت هم همین طرز نگاه است.آیا نمی توانستیم که خرید خدمت بکنیم؟اما خرید خدمت ما باید تعادلی داشته باشد که امتیازات را تعادل ببخشیم.

یعنی یک پرستار شرکتی نباید با یک پرستار استخدامی تقفاوتی داشته باشد. نه یک پرستار بلکه همه ی نیرو هایمان اعم از شرکتی،قراردادی،استخدامی و... باید از این تعادل بهرمند باشند. نمی توانم بگویم که این الان قابل اجراست یا نه اما برخی می گویند که حتی نوع شرکتی که خرید خدمت است باید بیشتر از نوع استخدامی دریافت کند چون نوع شرکتی امنیت شغلی ندارد.

 

در بخش بیمارستان ها فرسودگی هایی را می بینیم. بیمارستان های ما چقدر تجهیز شده اند؟ و یا چیزی که در مورد تحقیق و پژوهش در مورد صحبت می کنید آیا بیمارستان های ما اصلا ظرفیت آن را دارند که چنین پژوهش هایی در آنها صورت گیرد؟

برای تخصیصی که گفتید بخش های عمرانی است که تخصیص کم می خورد مثلا پارسال 60 درصد بود و 40 درصد داده نشد. یکی از مشکلاتی که قوانین بودجه ای ما دارد این است که ما برآورد بودجه مان بالاست؛ وقتی برآورد بودجه ای بالا باشد پروژه های زیادی را تعریف می کنیم.در نتیجه مجبوریم با تخصیص آن را کنترل کنیم. مثلاما برآورد کردیم که 50 هزار میلیارد تومان بودجهی عمرانی اختصاص دهیم.اما اگر حساب کنیم می بینیم که نمی توانیم از قیمت نفت و سایر منابع درآمدی مان 50 هزار میلیارد تومان اختصاص دهیم.این 30 هزار میلیارد تومان می شود اما ما واقعیت بودجه را در نظر نمی گیریم بلکه وقتی50 هزار میلیارد تومان برای آن تعیین می کنیم برایش پروژه تعریف می شود. اما وقتی که بودجه را تقسیم می کنیم تخصیص کم می خورد و وقتی تخصیص کم بخورد پروژه ها در طولانی مدت به بهره برداری می رسد. نتیجه این می شود این آسیب که پروژه های زیاد با بهره وری های کم و طولانی.

امسال پیش بینی کردیم که پروژه های عمرانی مان حداقل 50 درصد تخصیص بخورد ولی پروژه های جاری 95 تا 100 درصد بستگی به نوع ردیف ها تخصیص بخورد.

 

برای سالی که گذشت چند درصد  از بودجه ای که برای کل کمسیون بهداشت و درمان تخصیص پیدا کرد محقق شد؟

ما 10 درصد ارزش افزوده داشتیم و 10 درصد هم هدقمندی یارانه ها داشتیم که حدودا 4هزار و 800 میلیارد تومان بود و یک 1 درصد هم داشتیم که حدودا 3 هزار میلیارد تومان بود. تقریبا 8 تا 10 هزار میلیارد تومان در اختیار داشتیم که ان حدودا 50 درصدش تخصیص خورده است.

 

ارزیابی تان از حضور جامعه پزشکی در مجلس دهم چیست؟ فکر می کنید چند درصد از جامعه پزشکی به مجلس دهم راه پیدا می کنند؟

نمی توانم چیز دقیقی بگویم وهر چه بگویم صرفا از روی حدس و گمان بوده است، اما فکر می کنم حداقل همان مقدار قبلی باشد. چون این نیروها نیروهای متخصص هستند. خب 36 نفر هم زیاد است و از یک کمسیون هم بیشتر است چون برخی از پزشکان پزشک هستند اما خب به دلیل سمت هایی که دیگری که داشتند وارد کمسیون های دیگر شده اند.

 

آقای دکتر رستمیان کمی از خودتان بگویید. چه شد که وارد مجلس شدید؟چند دوره است که در مجلس حضور دارید؟ ارزیابی خودتان از این نقطه ای که هستید چیست؟

من زمانی ریاست بیمارستان امام خمینی را بر عهده داشتم.قبل از آن یک سخنرانی به مناسبت روز معلم در شهرستان خودم دامغان دعوتم کردند. و ارتباط این چنینی وجود داشت تا اینکه گروهی در بیمارستان امام به سراغ من آمدند و پیشنهاد نمایندگی به من دادند. در آن زمان من نپذیرفتم اما پس از آن .هم اکنون هم در رباطلوژی هستم و از اینکه کسی درمان می شود لذت می برم. به تدریس هم علاقه دارم و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران هستم.

روزهای دوشنبه به بیمارستان امام خمینی می روم و شب حتما دو مقاله می خوانم. بقیه ی وقتم را مجلس می گیرد و حتی یک صبح را هم غیبت نکردم.و جز ده نفری هستم که بیشترین حضور را در مجلس دارم. در حال حاضر راضی هستم از اینکه توانستیم کارهایی را در مجلس انجام دهیم و خدا را شکر می کنم. معتقد هستم که کسی که وارد مجلس می شود باید تجربه ای داشته باشد که بتواند سیستم راهم حمایت و هم هدایت کند مقام معظم رهبری هم می فرمایند که ممکن است این قانونی که بنویسید تا 20 سال اثرگذار باشد و لذا احساس می کنم اگر در مجلس کوتاهی کنم همه صدمه می خورند.

نمایندگی شهرستان ها هم مشکل است چون تقاضا ها زیاد است اما لذت هم دارد. مثلا وقتی وارد روستا می شوی همه ی مردم بحث می کنند شکایت هایشان را می گویند حتی اگر کسی داد هم بزند ناراحت نمی شوم چون بالاخره باید بر سر یک مسئولی داد بزند(خنده) .

وقتی با مردم تعامل پیدا می کنیم اشکالاتشان را متوجه می شویم. و موقع نگارش قانون به آن موارد دقت می کنیم. من بعضی از پیشنهاداتی که در مجلس دادم از این قسمت ها گرفتم. به خاطر دارم روزی در کمسیون بهداشت همکاران اورژانس به سراغمان آمدند  و از فرسودگی آمبولانس ها و ماشین های اورژانس خیلی گلایه کردند. برای تامین آن هر چقدر تلاش کردیم راهی پیدا نکردیم اما در نهایت پیشنهاد دادم که به ماشین های وارداتی 5 درصد عوارض بزنند. یعد از بررسی این پیشنهاد را ارئه دادم و اعتبار 150 میلیاردی نتیجه ی آن در سال های 94 و 95 بود.

یا در مورد سیگار نیز من سال گذشته خیلی تلاش کردم که به آن عوارض بزنیم چنانچه این عوارض صورت گیرد هم خلق بودجه کردیم وهم کاهش آسیب رسانی انجام دادیم.

سعی کردم تا روزی که باشم کار کنم و مجلس را به عنوان شغل نگاه نکردم بلکه به عنوان یک کار ارزشمند نگاه کردیم.

 

تحریم ها باعث شده بود که بخشی از منابع پزشکی برای دانشجویان ما محدود شود.به عنوان یک استاد دانشگاه و یک نماینده با توجه به این فضای پسا برجام فکر می کنید هیئت های پزشکی و هیئت های تحقیقاتی چقدر امکان این محقق شده است؟ چقدر در بحث های غیر هسته ای ما چقدر می توانیم امیدوار باشیم به تکنولوژی های روز و سرمایه گذاری های علم های نوین پزشکی را انجام دهیم؟ نه اینکه صرفا وارد کننده و مصرف کننده آنها بشویم.

نکته دوم را ابتدا بگویم که ما باید مبنای استفاده از تکنولوژی جدید را تنها گایدلاین بگذاریم و اگر این کار را نکنیم کشور آسیب می بیند.قطعا باید استفاده کنیم اما با گاید لاین و راهنمای بالینی.

نکته ی بعد اینکه به نظر من هم تحریم فرصت بود و هم پسا تحریم فرصت است منتها به شرطی که خوب مدیریت کنیم. چون نگاه ما یک دید سنتی است که پول نفت داریم و حالا بیاید برود حقوق پرداخت شود و یا پروژه های ما انجام شود. حالا وقتی گیر می کنیم حالا دیگر فکر کنیم که پول چقدر داریم کجا باید صرفه جویی کنیم،کجا حتی می شود پول ایجاد کرد و درآن کار بکنیم. هنر مدیریت در این است که در تحریم ها انجام شود. هر چند آسیب هایی داشتیم مصلا برخی دارو ها وتجهیزات ما ممکن بود با یک واسطه وارد شود یعنی دلال یک درصدی را بگیرد و ما نتوانیم یک پرداخت بیشتری انجام دهیم. و یا سورس های واردات ما سورس های متفاوتی می شد. یعنی چون ما سورس هایمان را مدیریت نکرده بودیم که سورس هایمان را متعدد بکنیم و وابسته به یک منبع بودیم.

اما حقیقتا الان چون در پسا تحریم هستیم باید از این فرصت استفاده کنیم که از آن تکنولوژی مواد اولیه استفاده کنیم یا سرمایه گذاری. ما در برخی جاها خطا کردیم مثلا فرآورده های خونی ما می رود و تولیدات بعدی ما می آید. آیا نمی توانستیم انجام دهیم؟ به راحتی با ورود تکنولوژی ظرف دو سه سال می توانیم این کار را انجام دهیم. اما الان ما بالای دویست میلیون دلار در این زمینه واردات داریم. مثلا ما واکسن هایمان را می توانستیم خیلی خوب در اولویت بگذاریم و حتی اگر جایی تکنولوژی وجود دارد ما ورود پیدا کنیم که واکسن هایمان را داشته باشیم..

 

خب برای این بودجه ای اختصاص نمی کند که ما تحقیقاتم علمی مان را صادر کنیم. مثلا من می دانم در بحث قلب به دلیل پایین بودن هزینه های درمانی و قابلیت پزشک های ایرانی از بسیاری از کشور ها به ایران می آیند. با باز شدن دروازه های کشور چقدر روی این فکر شده است که ایران به عنوان یک مرکز پزشکی به کشور های دیگر معرفی شود؟ با توجه به اینکه پزشک های ایرانی به نسبت کشور های دیگر توانمندتراند.

پزشکی ما یک برند است در جهان اما این به وجود نیاید که ما دانشجوی زیادی و بدون کیفیت بگیریم.این اتفاق در این سالها گاها بر اساس فشار های سیاسی افتاده است. ناگهان دانشجوی پزشکی در شهری که 250 هزار نفر است می گیریم و دو دانشکده پزشکی در آنجا احداث می کنیم. این باعث پایین آمدن برند کار می شود که میتوانیم از آن استفاده هایی مثل توریسم درمانی کنیم.

توریسم درمانی را خیلی متفاوت کار کردیم و یک جامعیتی ندارد و لذا ممکن است یک فردی کار کند و این فرد از فرودگاه به آن محل دچار حادثه شود. و یک راننده تاکسی یک عدد از او بگیرد و شخص دیگر عددی دیگر دریافت کند. اینها اتفاقاتی است که افتاده. وقتی وقتی که وارد می شود از فرودگاه تا بیمارستان کار هایش را انجا بدهیم و برگردد. چون آنها ممکن است این اعتبار لازم را داشته باشند. چون بعضی از اینها به کشور های اروپایی می روند و می توانند ایران را انتخاب کنند و برخی به دلیل حنبه های مذهبی می توانند ایران را انتخاب کنند چون این گونه راضی تر اند و اعتماد دارند.

الان توریسم درمانی را پراکنده داریم کار می کنیم الان برخی از بیمارستان های ما هم دارند در این مورد کار می کنند. مریض هایی از کشور های عراق و بلوک شرق می آیند. اینها باید سازماندهی شوند.چون تیم پزشکی ما دارند خوب کار می کنند و مهارت های لازم را هم دارند. ما در توریسم آموزش هم همین شرایط را داریم

من زمانی رییس دانشکده پزشکی بین المللی در تهران بودم و با یک برنامه ریزی خوبی که در آنجا انجام دادیم هم اکنون دانشگاه علوم پزشکی تهران حدود 300 دانشجوی خارجی از 25 کشور در تهران داریم که در رشته های پزشکی،دندان پزشکی و دارو سازی فعال اند.

 

چقدر فکر شده است که برای اینکه اصلا ما برای دوره های تخصصی دانشجو بگیریم؟ مثلا در یک مستندی که پخش شد در بخش ایمپلنت یکی دانشجو یان آلمانی مان می گفت که دستگاه توسط یک پزشک ایرانی ثبت شده بود ولی وقتی به ایران آمده بود آن حمایت های لازم از او نشده بود. چقدر ما روی این موضوع کار کردیم که پزشک های ایرانی که در خارج دارند تحصیل می کنند از دانششان استفاده شود؟

این 300 نفری که به شما گفتم همه دارند شهریه پرداخت می کنند. حتی دانشکده بین المللی تهران دارد به این سمت می رود که دانشجوی ایرانی نگیرد.چون خیلی از دانشکده های که پیش از این بین المللی بودند واقعا بین المللی نبودند یعنی نه انگلیسی درس می دادند و نه دانشجوی خارجی داشتند.

شاید ما بتوانیم برخی از تبادلات را داشته باشیم. مثلا دانشجو شش ماه برود و ما اینجا دانشجو بیاوریم. به خصوص مثلادر مورد برخی از بیماری هایی که خاص منطقه است، خب اینها می توانند بیایند و کار کنیم. آن استاد هایمان بتوانند لینک های بین بیمارستانی،بین دانشگاهی و بین کشور ها را ایجاد کنند. و گرنه ما اساتیدی خوبی داریم که برخی از آنها وقتی به سن بازنشستگی می رسند می آیند اینجا و فعالیت می کنند.

سلامت: اگر آقای دکتر رستمیان به مجلس دهم ورود پیدا کردند و باز کمسیون بهداشت را انتخاب کردید مهمترین برنامه ی شما پس از ورود به مجلس چیست؟ یا به عبارت دیگر مهمترین طرحی که احساس می کنید به مجلس نهم نرسیده و باید در مجلس دهم کلید بخورد؟

پیشگیری از بیماری های ژنتیکی،پیشگیری از معلولیت ها واینکه بتوانیم راهنمای بالینی را تکمیل کنیم. پزشک خانواده را آرام آرام بالاتر بیاوریم. ما در برنامه ی پنجم عددی داشتیم که مثلا می گفتیم ظرفیت تربیت نیرو هایمان بر اساس خدمات،پژوهش و آموزش باشد که این انجام نشده است. اینها را باید تصحیح نماییم.

سیستم ارجاع ،پزشک خانواده و راهنمای بالینی واقعا می تواند منابع مان را ذخیره نماید و دیگری هم تولیدات خودمان در دارو،تجهیزات و فرآورده هایی مثل واکسن باید توجه شود که این اتفاقات باعث بهتر شدن کشور می شود.

 

در بودجه 95 چقدر برای حمایت از ناباروری اختصاص داده شده است؟

در حال حاضر نمی دانم اما پارسال 600 میلیارد تومان بوده و 300 میلیارد تومان از آن را به سمت زایمان های طبیعی بردند و 300 میلیارد از آن را به سمت زایمان های حمایتی بردند.

 

گاهی اوقات در مورد موضوع زنان شاغل در بحث نرخ جمعیتی یک سری هماهنگی ها انجام نشده است. مثلا جدا از بحث ناباروری و... خانم های شاغل در مورد برخی مرخصی هایی که قرار بود در این زمینه داده شود مشکل داشتند.

بحث خانم ها یک شمشیر دو لبه است، چون برخی وقت ها وقتی از سه ماه به شش ماه می رسانیم دیگر کسی استخدامشان نمی کند. مثلا قبلا در بخش پزشکی بعد از شش ماه به سر کار می آمدند ولی حالا نه ماه می روند. حالا مردم در آنجا آسیب می بینند چون کسی را ندارند. حالا از او بپرسیم چیکار کنیم نه ماه بروید یا ده روز در هفته بیاید؟

این دقت ها را باید بکنیم مثلا آن طرح جمعیت یکی دو بند داشت که بسیار پرهزینه بود و آن طرح نمی تواند جواب بدهد مگر اینکه دولت بیاورد مال در مجلس نمی توانیم بیاوریم. مثلا می گفت که اولویت استخدام با متاهل هاست یعنی تا زمانی که متاهل ها هستند هیچ مجردی نمی تواند استخدام کند.

این طرح بند هایی داشت که اعتبارش را خیلی بالا می برد. و لذا این طرح باید کوچک شود. یعنی پنجاه بند داشت و چنانچه به ده یا بیست تا برسد به نظر من می تواند کمک کند. یک سری تسهیلات را برای فرزندان گذاشته بودند که خیلی خوب بود مثل حمایت های مهد کودکی و حمایت های خانواده. اینها خیلی خوب بود اما باید دقت کنیم البته هنوز هم برای تصویب در صحن نیست.

 

آقای دکتر شما در جایی گفته بودید که جامعه پزشکی نباید یارانه دریافت کند. به هر حال یک درصدی از جامعه ی پزشکی هزینه های بالایی دریافت می کنند اما خیلی از آنها هم مشکلات دارند.شما گفته بودید جامعه ی پزشکی،هیئت علمی و کسانی که درآمد بالا دارند نباید یارانه بگیرند. با توجه به اینکه بخشی از این یارانه هم به سلامت اختصاص پیدا کرد اگر شما به عنوان نماینده ی مجلس بعدی باشید چه تغییری را قائل می شوید برای اینکه حداقل این یارانه به بخش پزشکی و بخش درمانی ما اختصاص پیدا کند ما می توانیم خیلی از مشکلات را حل کند؟

من گفته بودم که یارانه به شخص تعلق نگیرد یعنی یارانه ی همه ی هیئت علمی ها را باید قطع کنند.که فکر می کنم تا الان هما ین کار را انجام داده باشند مثلا یارانه ی پزشکان باید قطع شود چون این یارانه 45 هزار تومان است و یک پزشک حداقل 1 تا 1.5میلیون تومان دریافت می کند. به نظر من چنین مشاغلی نباید یارانه دریافت کند. این باید در اختیار سطوح پایین تر قرار بگیرد.

 

چون مقداری از اینها هم در آمد بالایی ندارند و همانطور که خودتان گفتید تعدادی از آنها کارانه هایشان هم پرداخت نمی شود. مثلا شخص متخصص هست و هزینه های رشته اش هم بالاست.

من فکر می کنم نباید یارانه بگیرند اما ای کاش ما یارانه هایمان را به سمت تولید و حمایت لایه های اجتماعی می بردیم. کار خوبی که شد این است که به پشتیبانی از بیمه قرار گرفت. یعنی بتوانیم حمایتشان کنیم و هزینه هایشان را کم کنیم. در تمام دنیا یارانه به صورت غیر مستقیم پرداخت می شود و تعدادی را هم مثل معلولین و یا افرادی که نمی توانند کار بکنند را مستقیم پرداخت می کنیم. من فکر می کنم که خیلی کار خوبی بود که وارد بخش سلامت شد و هنوز هم معتقد هستم که باید وارد پوشش لایه های اجتماعیشان بشویم.واقعیت این است که ما پوشش لایه های احتماعی بخش خصوصی را ندیدیم مثلا شخصی می رود کار می کند و یک بنگاه خصوصی را با پول خودش اداره می کند ولی ما هیچ پوشش احتماعی به او نمی دهیم که امنیت شغلی داشته باشد.

اما پوشش درمان ما خیلی خوب بود و جای تشکر از دولت و مجلس دارد که همه رای دادند. در مورد پزشکان معتقد هستم که نباید دریافت کنند چون الان به نظرم  شزایظ وجود دارد که یک پزشک کار کند و ماهی دومیلیون درآمد داشته باشد و دیگر به آن 45 هزار تومان نیازی نیست.

 

سوالی در سوال های ما بود که ما مطرح نکرده باشیم و شما دوست داشته باشید ما مطرح می کردیم؟ یا نکته خاصی که مد نظر داشته باشید؟

به نظر من برنامه ششم خیلی مهم است و اینجا فرصت ماست چون دیگر تا 5 سال آینده چنین فرصتی نداریم. باید اینجا بتوانیم سیاست گذاری های خوب بکنیم.ما می گوییم که قانون ثروت پنجم دنیاست. اما یک حمله سیاست قانون بزرگ است. مثلا ما برای اعتیاد کار کردیم کارگروه تشکیل داده ایم و به یک جمله ای رسیدیم که فرض کردیم الان خوب است یعنی با کارشناسان نوشتیم که سالی پنج درصد در برنامه ی ششم 25 درصد کاهش پیدا کند. من فکر می کنم یکی از اتفاقات همین سیاست است و باید بتوانیم این سیاست را اجرا کنیم. لذا سیاست خیلی ثروت است ولی باید برای سیاست فکر و کار کرد و عقلا جمع شوند. که بتوانیم یک سیاستی قرار دهیم که ظرف پنج سال هدف هایمان را بدانیم که کجا می خواهیم برویم مسیر هایمان را بدانیم و بدانیم که هر سال چقدر باید پیش برویم که خودمان را یک ارزیابی بکنیم. مجلس و دولت بتوانند منابع مالی متناسب با آن را قرار دهند.یکی از گلایه هایی که ما داریم این است که برنامه ی ششم ناگهان آمد و هیچ فرصتی نیست. ما باید وقت بگذاریم و مطالعه کنیم..

من فکر می کنم چه نمایندگانی که الان هستند و چه نمایندگان دوره بعد سال آینده یکی از اتفاقات خوبمان برنامه میان مدتی است که باید بنویسند.

 

کد خبرنگار: 41090

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha