شادی مکی، طبنا(خبرگزاری سلامت)؛ امروز 12 ژوئن مصادف با 22 خرداد، روز جهانی منع کار کودک است، همان کودکانی که در طول شبانهروز بارها وبارها شاهد حضور آنان در کوی و خیابان هستیم که در هر شرایطی طول خیابانها را پیموده و به امید امرار معاش و کسب روزی به کار مشغول هستند، یکی به دنبال عابران راه افتاده و برای فروختن آدامس و فال اصرار میکند، دیگری در میان اتومبیلها راه میرود و با وجود خطراتی که این کار برای یک کودک دارد، به رانندگان برای تمیز کردن شیشه ماشین اصرار میورزد، در بسیاری از این موارد کودکان با برخوردهای تند مخاطبانی مواجه میشوند که از اصرارهای آنها به تنگ آمدهاند، گاهی نیز برخوردها با این کودکان از سر بیتوجهی، بیتفاوتی یا دلسوزیاست. اما آنچه در همه این موارد رخ میدهد شکسته شدن غرور آنهاست و به یغما رفتن احساسات کودکانهشان.
اما داستان پررنج کودکان کار به همینجا و درخیابانها ختم نمیشود بسیاری از آنها در دل کارگاهها به صورت مخفی یا آشکار مشغول به کارند و در این کارگاهها مورد توهین قرار گرفته و کارهای سخت را با کمترین دستمزد ممکن انجام میدهند، در واقع آنها نیروی کاری بیدردسر و ارزان قیمت برای صاحبکارانشان هستند، در بسیاری مواقع در دل این کارگاهها یا در کف خیابانها، کودکان مورد آزار جنسی و جسمی نیز قرارمیگیرند در حالیکه فریادرسی ندارند .
گروهی دیگر از کودکان در خانه و در دل کارگاههای خانگی مشغول به کارند، اما این نوع کار به معنای امن بودن محیط کار آنها نیست، ، این کودکان پا به پای بزرگترها کار میکنند و از مدرسه رفتن محروم میشوند،اما همان دستمزد اندک را نیز ندارند و در بسیاری موارد مورد خشونت نیز قرار میگیرند.
اما گروه دیگری از کودکان کار نیز هستند که در طول شبانهروز بارها با آنها برخورد میکنیم، درحالیکه تا کمردر سطل زباله فرورفتهاند، و در میان زبالهها به دنبال روزی خود و خانوادههایشان هستند،غافل از اینکه زبالهگردی سلامت آنها را که در سن رشد قرار داشته و سلامت امروزشان ضامن سلامت فردایشان نیز هست به خطر می اندازد و حتی آنها را در معرض ابتلا به بیماریهای بسیار خطرناک و غیر قابل جبران قرار میدهد، تصور کنید کودکی را که انگشت دست وی در سطل زباله با سرنگ آلوده زخم شود و احتمال مراجعه وی به درمانگاه نیز به دلیل ناتوانی مالی، بسیار کم باشد.
نبود آمار دقیق از کودکان کار
یکی از مشکلات کار کودک در کشور ما موضوع نبود آماری مشخص و شفاف از تعداد این کودکان است، چنانکه حبیبالله مسعودی فرید معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی در گفتوگو با رسانهها گفته بود؛ آمار دقیقی از تعداد کودکان کار کشور وجود ندارد، هرچند که برخی منابع و سازمانها از وجود 2 میلیون کودک کار در ایران خبر میدهند ولی آمارهای غیررسمی تعداد کودکان کار ایرانی را ۷ میلیون نفر تخمین میزند که گفته میشود ۴۰ درصد این کودکان را مهاجران تشکیل میدهند.
از سوی دیگر ناهید تاج الدین ، نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی نیز در اینباره گفته بود: برخی کارشناسان مسائل اقتصاد شهری آمار کودکان کار ایران را بین 3 تا 7 میلیون عنوان می کنند ، ضمن اینکه این رقم برای تهران نیز 20 هزار نفر تخمین زده میشود، اما به دلیل اینکه اغلب کودکان کار هیچ گونه ثبت هویتی ندارند؛ آمار دقیقی در این زمینه نمیتوان ارائه کرد.
نبود آمار دقیق از این کودکان و خانوادههای آنان شناسایی و توانمندسازی این کودکان را با مشکل مواجه میکند، معضلی که همانطور که تاجالدین اشاره میکند، خود از دل مشکل دیگری با عنوان بیهویتی برمیخیرد، به این معنا که بسیاری از کودکان کار به دلیل نداشتن شناسنامه و هویت، از رفتن به مدرسه و دریافت خدمت از دولت محروم هستند، در واقع فقر و محرومیت در خانواده این گروه از کودکان ارثی است و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود، پدران و مادران این کودکان نیز در روزگار کودکی به دلیل نداشتن شناسنامه و بیهویت بودن والدینشان از آموزش مناسب، بهداشت، مسکن و...، محروم بوده و در فردای بزرگسالی نیز از داشتن شغل مناسب برای کسب درآمد محروم خواهند بود، این افراد فقر را به کودکان خود منتقل میکنند و برای بزرگ کردن فرزندان و امرار معاش خانواده چارهای ندارند جز آنکه کودکانشان را بازوی خانواده در کسب در آمد به شمار آورند و با ادامه این روند این دور باطل در نسلهای بعدی این خانوادهها نیز ادامه خواهد داشت.
به گزارش طبنا، حقیقت آن است که این کودکان درکف خیابانها یا دردل کارگاهها و کورهپزخانهها روح و روانشان خلیده شده و بسیاری از آنها سرخورده و خشمگین میشوند از جامعهای که آنها را مورد مهر و توجه قرار نداده و به وظایف خود در قبال آنها عمل نکرده است ، چه بسا که این کودکان در فردای بزرگسالی تبدیل به شهروندانی جامعهستیز شده و خشم کودکی ناآرام و سرخورده خود را بر سرجامعهای چنین بیمهر خالی کنند، جامعهای که امروز بنا به گفته مسئولان امر آمار آسیبهای اجتماعی در آن نگرانکننده است و آسیبدیدگان و آسیبزنندگان امروز آن، کودکان و نوجوانان روزگاری نه چندان دورند ، که مسئولان برای فردای بزرگسالی آنها چارهای نیندیشیده و آنان و خانوادههایشان را تنها و دلزده در فقر و محرومیت رها کردهاند و حتی از ثبت هویت آنها سرباز زدهاند و یا با شرایطی بسیار سخت و پرهزینه نسبت به این امر اقدام میکنند و با چنین رویکردی محرومیت، بیعدالتی و آسیب را برای فردای این کودکان و نسل بعد از آنها تضمین میکنند.
نظر شما