خبرگزاری سلامت: همدلی، یکی از مهمترین مهارتهای زندگی است که وجود آن در هرکسی ضرروی است. همدلی یعنی آگاهی از احساسات و عواطف دیگران که این خود یکی از مؤلفههای اساسی هوش هیجانی است. همدلی یعنی توانایی احساس یا تصور تجارب افراد دیگر. شاید برای همه ما پیش آمده باشد که خود را جای دیگران بگذاریم و از نگاه آنان به اتفاقاتی که میافتد نگاه کنیم؛ این خود جلوهای از مهارت همدلی است.
تفاوت بین همدلی با همدردی این است که که ما در همدردی با احساسات فرد دیگری چه خوشایند و چه غم انگیز همانندسازی میکنیم، اما در همدلی لزومی ندارد که ما احساسات فرد را تایید کنیم. در واقع در همدلي نقش منطق قويتر از احساس است و شنونده با همدلي به خوبي به حرفهاي گوينده گوش ميدهد تا بتواند وی را درک کند و براي حل مسأله به او كمك كند، ولي در همدردی ما صرفا تخلیه هیجانی و آنی داریم. همدلي مشاركت در احساس ديگران است، نه اظهار احساسات خود. هرچند هردو این ها در نهایت میتوانند مکمل یکدیگر باشند.
همدلی بیشتر در مورد رابطه بین فردی و درک احساسات دیگران به کار میرود، اما اگر همین موضوع به تمامی انسانها بسط داده شود با مفهوم علاقه اجتماعی سروکار داریم که یکی از اصول نظریه شخصیت آلفرد آدلر روانشناس آلمانی است. علاقه اجتماعی را میتوان به صورت نگرش ارتباط داشتن با کل بشریت و همین طور همدلی با هر عضو نژاد انسان تعریف کرد.
علاقه اجتماعی به طور بالقوه در هرکسی وجود دارد و باید پرورش پیدا کند. ریشه این علاقه اجتماعی به روابط کودک با والدین خود برمیگردد و هرکس که در این سنین محبت و حمایتهای عاطفی را دریافت کرده باشد به انسانی با قدرت بالای همدلی تبدیل خواهد شد.
آدلر پا را تا آنجا فراتر گذاشت که علاقه اجتماعی معیاری برای ارزیابی سلامت روانی و ملاکی برای قضاوت کردن ارزش یک انسان میدانست و افراد فاقد علاقه اجتماعی را افرادی ناپخته و خود محور میپنداشت که فقط به دنبال برتری و نفع شخصی میباشند.
اما ریشههای حس همدلی در انسان چگونه به وجود میآید؟ روانشناسان معتقدند از دوران نوزادی به بعد پیشرفت طبیعی در حس همدلی دیده میشود. کودک یکساله از گریه کودکی دیگر درمانده میشود. در دوسالگی در مییابند که احساسات دیگران با آنان متفاوت است و در اواخر دوران کودکی پیشرفتهترین سطوح همدلی به وجود میآید. در این بین هرگونه رفتار و گفتاری از طرف والدین که تهدید کننده رشد طبیعی کودک باشد میتواند باعث انحراف از این مسیر شود. اگر نیازهای عاطفی کودک در این سنین ارضا نشده باشند، آنها نیز یاد نخواهند گرفت که لازم است به نیازهای عاطفی دیگران حساس باشند و توجه نشان دهند.
شاید این سوال پپیش بیایید که ما چه نیازی به مهارت همدلی داریم و اساسا اهمیت آن در چیست؟ توانایی همدلی بخش مهمی از رشد هیجانی عاطفی انسانها در طول زندگیشان است که این خود رفتار فرد با دیگران و کیفیت روابط اجتماعی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد.
همانطور که در تعریف همدلی آمده است که ما دنیا را از دریچه دید دیگران هم بتوانیم ببینیم، بنابراین میتوان گفت یکی از پیامدهای این کار پرهیز از پیش داوریهای منفی و قضاوت نا آگاهانه درباره دیگران است و این موضوع زمانی تاثیر مخرب خود را نشان میدهد که به تبعیض علیه دیگران منجر میشود. اما در این بین تحقیقات زیادی نشان داده است که همدلی و به تبع آن نداشتن ذهنیتی منفی درباره دیگران و موضوعات مختلف باعث میشود قضاوت ها و پیش داوریهای منفی کمتر شود. روابط بین فردی خوب با دیگران و حتی در کار خود، ارتباط شفاف با دیگران، بخشیدن و کینه نورزیدن، احترام به عقاید افراد، کمک به ایجاد حس اعتماد، خنثی سازی خشونت بالقوه، تحکیم روابط در خانواده، جلوگیری از بسیاری از سوءتفاهمها و تعارضها و ... از اثرات همدلی میباشد.
اما موانعی که مانع رشد همدلی میشوند چیست؟ اگر بپذیریم که حس همدلی از همان نوزادی شکل میگیرد، پس سوءرفتارهای عاطفی شدید و مداوم مانند تنبیه و تحقیر کودک، تهدید، بیرحمی، بیتوجهی و... اثرات بسیار بدی بر رفتار آتی کودک و حتی بزرگسالی وی میگذارند. اگرچه این بدان معنا نیست که همه کسانی که کودکی بدی را پشت سر گذاشتهاند قطعا در آینده انسانهای غیر عاطفی و غیر همدلی میشوند، زیرا ممکن است نوع بروز این تبعات به اشکالی دیگر خود را نشان دهد؛ یعنی فرد دارای قدرت همدلی بالایی باشد، اما در اعتماد به نفس، شخصیت، خود آگاهی و ابعاد دیگر خویش دچار نابهنجاری شود. با این حال همه افراد میتوانند حس همدلی را در خود پرورش دهند.
از آنجایی که اکثر مواقع عواطف انسانها از طریق نشانههایی به غیر از بیان کلامی و مستقیم ابراز میشود، راه دریافت احساسات دیگران بیشتر از طریق کانالهای غیر کلامی مانند زبان بدن، لحن کلامی، حالات چهره و .. صورت میگیرد. به همین دلیل توجه بیشتر به این مسائل باعث میشود فعالانهتر در همدلی با دیگران شرکت داشته باشیم. شنونده خوب بودن یکی از اصول مهم در همدلی است. نقش بازی کردن و تظاهر همدلی بیشتر باعث ایجاد حس دلسردی میشود. از آنجایی که همدلی بر پایه خودآگاهی است پس شناخت و کاوش خود به ما کمک میکند احساسات دیگران را بهتر درک کنیم.
انصار خوگر، روانشناس و عضو کمیته دانشجویی سلامت روان و رسانه دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی ایران
نظر شما