خبرگزاری سلامت: برای درک آنهایی که با عظمت، قدرت و شکوه شهید شده اند باید بدانیم آنها چگونه زیسته اند، آنوقت می توانیم همه پاسدار باشیم. پاسدار سیره حسین(ع)
به گزارش خبرنگار خبرگزاري سلامت، امروز روز جشن و شادی حضرت رسول(ص)، حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و تمام ائمه و دوست داران آنها و شادی وصف ناپذیر منجی عالم بشریت است. منجیی که بیش از همه ما انتظار فرج و ظهور و رجعت را دارد. امروز میلاد حسین(ع) است.
و حسین(ع) مردی است که بیش از نحوه زندگی ایشان ما با نحوه شهادتشان آشنا هستیم. کمتر کسی است که جزء به جزء رخ دادهای شب و روز تاسوعا و عاشورا را نداند اما چه کسی می داند حسین(ع) چگونه زیست که توانست اینگونه به شهادت برسد. برای خلق شکوه و عظمتی مانند عاشورا باید خاص زندگی کرد تا بتوان خاصتر شهید شد.
برای درک عظمت عاشورا باید عظمت زندگی حضرت را بدانیم، این تنها راهی است که می توان پیر حقیقی حضرتش بود و پاسدار راستین راهی که ایشان انتخاب کرد.
خواندن سیره و زندگی نامه امام حسین(ع)، مطالعه احادیث نقل شده از ایشان، گوش دادن به خطابه های سخنرانانی که به راستی با زندگی حضرت آشنا هستند(همانند سخنرانی های ارزشمند امام موسی صدر که در کتابی به نام سفر شهادت منتشر شده است) و ... از جمله راه های شناخت امام حسین(ع) است اما در این میان می توان سخنرانی حضرت در منا(شهر مکه مناسک حج) که دو سال قبل از واقعه عاشورا صورت گرفته را نیز خواند. شنیدن سخنانی که گویی همین امروز و برای ماگفته شده است.
بخشی از متن خطبه امام حسین(ع) در برابر علمای اسلام و صحابی معروف پیامبر(ص) در سرزمین منا ( دو سال قبل از واقعه عاشورا )
سلیمبنقیس میگوید، یك سال قبل از مرگ معاویه، حسینبنعلی(ع) با عبداللهابن عبّاس و عبداللهبن جعفر به حج رفتند، امام حسین(ع) مردان و زنان و یاران بنیهاشم و آن عده از انصار را كه او و خاندانش را میشناختند جمع كرد. سپس چند نفر را فرستاد و فرمود:
همة كسانی را كه امسال از اصحاب پیامبر(ص) معروف به صلاح و عبادتاند به حج آمدهاند، نزد من جمع كنید.
در پی این دعوت بیش از هفتصد نفر ـ كه بیشتر آنان از تابعین و حدود دویسـت نفـر از اصحـاب پیامبر(ص) بودند ـ در «منا» در خیمة آن حضرت گرد آمدند. امام در میان آنان برای ایراد خطبه برخاست و پس از حمد و ثنای الهی فرمود:
اما بعد، این شخص طغیانگر (معاویه) دربارة ما و شیعیان ما اعمالی را روا داشت كه دیدید و فهمیدید و شاهد بودید. میخواهم مطلبی را از شما بپرسم، اگر راست گفتم مرا تصدیق كنید و اگر دروغ گفتم مرا تكذیب كنید. [و بیتفاوت نمانید.[
....
ای مردم از آنچه خدا به آن اولیای خود را پند داده پند گیرید، مانند بدگویی او از دانشمندان یهود آنجا كه میفرماید: «چرا دانشمندان الهی، آنان را از گفتار گناهشان باز نمیدارند؟» و میفرماید: «از میان بنیاسرائیل آنان كه كفر ورزیدند لعن شدند» تا میفرماید: «چه بد بود آنچه میكردند.»
و بدین سان خداوند آنان را نكوهش كرد، چون آنان از ستمگر میان خود كارهای زشت و فساد میدیدند و نهیشان نمیكردند به طمع آنچه از آنها به ایشان میرسید و از بیم آنچه از آن میترسیدند، با اینكه خدا میفرماید:
از مردم نترسید و از من بترسید.1
و میفرماید:
مردان و زنان با ایمان دوستان یكدیگرند، به كارهای پسندیده وا میدارند و از كارهای ناپسند باز میدارند.2
خدا از امر به معروف و نهی از منكر به عنوان تكلیف واجبی از خود، آغاز كرده است، زیرا میدانسته كه اگر این فرضیه ادا شود و برپا گردد، همة فرایض ـ از آسان و دشوارـ برپا شوند، چه امر به معروف و نهی از منكر دعوت به اسلام است همراه ردّ مظالم و مخالفت با ظالم و تقسیم بیتالمال و غنایم، و گرفتن زكات از جای خود و صرف آن در مورد بسزای خود.
سپس شما ای گروه نیرومند! دستهای هستید كه به دانش و نیكی و خیرخواهی معروفید، و به وسیلة خدا در دل مردم مهابتی دارید كه شرافتمند از حساب میبرد و ناتوان شما را گرامی میدارد و آنان كه هم درجه شمایند و بر آنها حق نعمتی ندارید، شما را بر خود پیش میدارند، شما واسطة حوایجی هستید كه از خواستارانشان دریغ میدارند و به هیبت پادشاهان و ارجمندی بزرگان در میان راه، گام برمیدارید. آیا همه اینها از آن رو نیست كه به شما امیدوارند كه به حقّ خدا قیام كنید؟ اگر چه از بیشتر حقوق خداوندی كوتاهی كردهاید از این رو حق امامان را سبك شمرده، حقوق ضعیفان را تباه ساختهاید و به پندار خود حقّ خود را گرفتهاید. شما در این راه نه مالی خرج كردید و نه جانی را برای خدا كه آن را آفریده به مخاطره انداختید و نه برای رضای خدا با عشیرهای درافتادید، آیا شما به درگاه خدا بهشت و همنشینی پیامبران و امان از عذاب او را آرزو دارید؟
ای آرزومندان به درگاه خدا! من میترسم كیفری از كیفرهای او بر شما فرود آید، زیرا شما از كرامت خدا به منزلتی دست یافتهاید كه بدان بر دیگری برتری دارید و كسی را كه به وسیلة خدا (بر شما) شناسانده میشود گرامی نمیدارید با اینكه خود به خاطر خدا در میان مردم احترام دارید، شما میبینید كه پیمانهای خدا شكسته شده و نگران نمیشوید با اینكه برای یك نقض پیمان پدران خود به هراس میافتید. میبینید كه پیمان رسول خدا(ص) خوار و ناچیز شده و كورها و لالها و از كار افتادهها در شهرها رها شدهاند و رحم نمیكنید، و در خور مسئولیت خود كار نمیكنید و به كسانی كه در آن راه تلاش میكنند وقعی نمینهید و خود به چاپلوسی و سازش با ظالمان آسودهاید. همه اینها همان جلوگیری و بازداشتن دستهجمعی است كه خداوند را بدان فرمان داده و شما از آن غافلید. مصیبت بر شما از همة مردم بزرگتر است، زیرا در حفظ منزلت علما مغلوب شدید، كاش (در حفظ آن) تلاش میكردید.
این برای آن است كه زمام امور و گذرگاه احكام (یعنی پستهای كلیدی) به دست عالمان به خداست كه بر حلال و حرام خدا امیناند و از شما این منزلت را ربودند و آن از شما ربوده نشد مگر به واسطة تفرّق شما از حقّ و اختلاف شما در سنت پیامبر(ص) با اینكه دلیل روشن بر آن داشتید. و اگر بر آزارها شكیبا بودید و در راه خدا هزینهها (و تعهدها) را تحمل میكردید، زمام امور خدا بر شما در میآمد و از جانب شما به جریان میافتاد و به شما برمیگشت، ولی شما ظالمان را در جای خود نشاندید و امور خدا را به آنان سپردید تا به شبهه كار كنند و در شهوت و دلخواه خود راه روند فرار شما از مرگ و خوش بودن شما به زندگی دنیا كه از شما جدا خواهد شد [آنان را بر این منزلت چیره كرده] بدینسان ضعیفان را به دست آنان سپردید كه برخی را برده و مقهور خود ساخته و برخی را ناتوان و مغلوب زندگی روزمره كردند، در امور مملكت به رأی خود تصرف میكنند و با هوسرانی خویش ننگ و خواری پدید میآورند به سبب پیروی از اشرار و گستاخی بر خدای جبار!
در هر شهری خطیبی سخنور بر منبر دارند كه به سود آنان سخن میگوید، سرتاسر كشور اسلامی بیپناه مانده و دستشان در همه جای آن باز است و مردم بردگان آنهایند كه هیچ دست برخورد كنندهای را از خود نرانند.
آنها كه برخی زورگو معاندند و برخی بر ناتوان سلطهگر و تندخویند، فرمانروایانی كه نه خدا شناسند و نه معاد.
شگفتا! و چرا در شگفت نباشم كه دیار اسلامی در اختیار فریبكاری نابكار و مالیات بگیری ستمگر و فرمانروای بیرحم بر مؤمنان است، پس خدا در آنچه ما كشمكش داریم حاكم است و در آنچه اختلاف داریم داوری میكند.
خدایا! تو میدانی كه آنچه از ما سرزد، برای رقابت در فرمانروایی و نیز دسترسی به مال بیارزش دنیا نبود، بلكه از آن روست كه نشانههای آیین تو را بنمایانیم و سروسامان بخشی را در سرزمینهایت آشكار سازیم تا بندگان ستمدیدة تو آسوده گردند و به فرایض و سنن و احكام تو عمل كنند. و شما (ای مردم!) اگر ما را (در این راه مقدس) یاری نرسانید و در خدمت ما نباشید، ستمگران (بیش از پیش) بر شما نیرو گیرند و در خاموش كردن نور پیامبر شما بكوشند. خدا ما را بس است و بر او توكل داریم و به سوی او بازمیگردیم و سرانجام به سوی اوست.
پینوشتها:
٭ برگرفته از فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)،صص222ـ303.
- سورة مائده (5)، آیة 44.
- سورة توبه (9)، آیة 71.
نظر شما